سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 28 دی 1403
    18 رجب 1446
      Friday 17 Jan 2025

        حمایت از شعرناب

        شعرناب

        با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

        دو چیز در جهان بی انتهاست: عظمت جهان و حماقت بشر انیشتین

        جمعه ۲۸ دی

        خدایا 💔

        شعری از

        محمدحسن پورصالحی

        از دفتر شعرناب نوع شعر دلنوشته

        ارسال شده در تاریخ دیروز شماره ثبت ۱۳۵۲۱۱
          بازدید : ۴۶۳   |    نظرات : ۴۸

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر محمدحسن پورصالحی
        آخرین اشعار ناب محمدحسن پورصالحی

        صدای ارسالی شاعر:
        خدایا می شود روزی ببینم
        که در دلها غمی پنهان نباشد؟
        به غیر از نور شادی در رگ روح
        دگر درد و بلا مهمان نباشد؟
         
        گل لبخند بر لب ها نخشکد
        خس و خاشاک غم بر دل نروید
        به جز عطر خوش مهر و محبت
        مشام از روی کس بویی نجوید
         
        شعف چشمک زند بر چشم هامان
        نگه با خیرخواهی خیره گردد
        عجب روزی شود آن روز زیبا
        تفکرهای مثبت سیره گردد
         
        قضاوت ها بماند بر خداوند
        کسی بر باغ دل کینه نکارد
        به هنگام غیاب کس به غیبت
        ز ابر واژه ها تهمت نبارد
         
        صفا بر آب دیده نقش بندد
        فقط از شوق چشمی دُر فشاند
        اگر ناچار بغضی در گلو بود
        به سرحد فنا در جان نماند
         
        دگر طفل درون کس نخسبد
        خجالت راه شادی را نبندد
        وقاحت های پست و بی سرانجام
        به قصد مضحکه بی خود نخندد
         
        خدایا هرچه در دل بود گفتم
        ز آن دردی که درمانش تو هستی
        فراموشت نگردد بندگان را
        خودت بر جان و روح ما نشستی
        ۸
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        ۱۱ ساعت پیش
        خندانک
        درود بر محمد حسن عزیز
        شاعربااستعداد وبااخلاق سایت خندانک
        دردلی بسیارزیبا وارزشمندبود باخالق خندانک
        خندانک خندانک خندانک
        دکلمه هم بسیارزیبا بود
        خندانک خندانک
        شاهزاده خانوم
        شاهزاده خانوم
        ۶ ساعت پیش
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        خندانک
        ارسال پاسخ
        محمدحسن پورصالحی
        سلام استاد عجم مهربان
        شرمنده ام کردین با گل ارایی ایشالا بتونم جبران کنم
        زیبا خواندین و شنیدین مچکرم
        ارسال پاسخ
        شاهزاده خانوم
        ۶ ساعت پیش
        درود بر محمدحسن بااستعداد شعرناب خندانک
        زیباست خندانک
        موفق باشی پسر خوب خندانک
        محمدحسن پورصالحی
        سلام خانم شاهزاده ی بزرگوار
        زیبا خوندین مچکرممم :)
        بازم شرمنده کردین همیشه خجالتم میدین
        ایشالا بتونم جبران کنم
        ارسال پاسخ
        محمد رضا خوشرو (مریخ)
        ۳ ساعت پیش
        درود جناب پور صالحی
        شعر قشنگی بود با آرزوهای بزرگ .
        موفق و موید باشید
        خندانک
        محمدحسن پورصالحی
        سلام استاد خوشروی بزرگوار
        قشنگ خوندین مچکرم
        مچکرم از حضورتون
        ارسال پاسخ
        لیلا گماری ( مأنوس شده با قلم)
        ۲ ساعت پیش
        درودتان باد جناب صادقیِ موشکاف

        با اجازه از بزرگان بنده فقط بخاطر تراوشات پاک جناب شاعر جسارت کرده و رخصت می جویم تا از دیدگاه خویش بنده هم یک حلاجی از این چند مصرع که اشاره فرمودید داشته باشم

        قضاوت ها بماند بر خداوند...

        اینجا ( بر ) به معنای ( لَه) نیامده که نیازمند تغییر باشد اینجا (بر) به معنای( رویِ ) آمده و منظور قضاوت را روی دوش خدا وند گذاشتن است و هیچ اشکالی از نظر بار معنایی ندارد
        و اگر بخواهیم بگوئیم :
        قضاوت ها بماند با خداوند
        که به معنای همراه کردن قضاوت ها با خداوند است ولی مراد از قضاوت سنجیدنِ وزن یک فعل یا عمل است و سنجش زمانی محقق میشود که (روی ) دوش خداوند قرار گیرد که وزن آن را حس کند و بخواهد بر اساس مقیاس عدل خویش آن را بسنجد

        و نیز در مورد مصرع
        کسی بر باغ دل کینه نکارد...
        که شما پیشنهاد دادید :
        بهتر است بگوییم «کسی {در} باغ دل کینه نکارد».

        باید کمی بیشتر در مورد معنای لغتی (بر) تحقیق به عمل آورد که در ذیل به آن اشاره شده
        بَرّ بر وزن فَعْل صفت مشبهه از ریشه «بَرَّ یبَرُّ» است. لغویان برّ را به معنای محسن (نیکوکار) دانسته اند ؛ ولی همان گونه که برخی گفته اند با توجّه به ریشه آن که برّ به معنای خشکی است و گستردگی و وسعت را تداعی می کند این واژه بر کسی که نیکی و خیرش گسترده است اطلاق می گردد.
        و چون دل را حریم کبریایی میدانیم پس میتوان دل را یک جایگاهی بدانیم که خداوند از این درگاه استفاده میکند که خیر و نیکی را به سایر بندگان برساند پس این چنین تراوش خیری بسیار گسترده است و به یک باغ تعبیر میشود و پسندیده نیست که کینه چون آفتی بر این باغ بیفتد و باغ را به زوال رهنمون کند
        و شاید از زاویه های دیگر هم بشود به این مصرع نگاه کرد

        اینکه دل چون حریم مقدس و جایگاه خداست پس به تناسب و اقتضای مقامی که دارد باید چون دِژی مستحکمی باشد و نفوذپذیری سختی داشته باشد تا هرکسی جز خدا به راحتی به آن راه نیابد مگر آن کسی که صفات خداوندی در وجودش نهادینه شده و یا خود آن صفات را در وجود خود پرورش داده
        پس اینجا معنای دیگری از (بر ) برایمان پدیدار میشود که به معنای (کنار و پهلو )می باشد
        حال با این معنا مصرع را معنا می کنیم
        کسی کنار یا پهلوی باغِ دل کینه نکارد

        این معنا زیبنده ترین معنا برای این مصراع می باشد چرا که حریم دل بسیار مستحکم است و کینه اگر بخواهد بر آن نفوذ کند به راحتی نمی تواند به آن رخنه کند مگر اینکه چون یک گیاه رَوَنده در کنار دیوارهایِ دل رشد کند و آرام آرام از یک روزنه به آن نفوذ کند و یا این آفتِ رونده رفته رفته از دیوارِ دل خود را بالا بکشد و بر جانِ باغِ دل بیفتد و رفته رفته سعی در به فنا دادن باغ‌ِ دل کند
        پس میبینم (بر) به درستی در جایگاه خویش حاضر شده و نیاز به تغییر ندارد
        با پوزش از اطاله ی کلام
        امید که باز هم از این قلم شهد و شکر ببارد و کام همه را با آورده هایش شیرین نماید
        شاد و تندرست باشید
        خندانک
        فرشید به گزین
        فرشید به گزین
        ۱ ساعت پیش
        سلام عرض شد به نظرم به جای اینهمه برهان دور از ذهن کافیه فکر کنیم که در تداول عام، میگیم قضاوت با شما
        یا قضاوت بر شما
        در مورد باغ هم واضحه که مثلا نمیگیم بر باغ درختی کاشتم
        ارسال پاسخ
        لیلا گماری ( مأنوس شده با قلم)
        درودتان باد جناب به گزین
        نظرتان متین ولی اینجا شاعر برای عوام شعر نسرودند بلکه برای خداوند عقل و دل و احساس را به قلم داده اند پس بدیهیست که بخواهند با هدفِ خاصِ خود از واژگان و حروف اضافه استفاده کنند و این بستگی به معنای کلی شعر دارد که چه حرف اضافه ای در چه جایگاهی چه معنایی را با خود همراه سازد که در اینجا از زاویه ی دید من حرف اضافه ی (بر) به شکل صحیحی ظاهر شده و نیازمند تغییر نمی باشد تا دیگر مخاطبان چه نظری داشته باشند و دلیل محکم تری پیدا کنند تا شاعر آن را تغییر دهد
        و در مورد باغ هم باید توجه کرد که شاعر عامه نگفتند که هر باغی، بلکه گفتند باغِ دل، پس یک جای مقدس است و مکان عمومی نیست که کسی یا هرکسی بخواد به راحتی توش درخت بکارد حال اینکه بیگانگان همه در باغ دل نیستند که به راحتی در آن کینه یا درخت بکارد بیگانگان همه پشت دیوار دل هستند و به راحتی نمیتوانند در درون باغِ تاثیر مثبت یا منفی داشته باشند مگر اینکه از پشت دیوار دل نقشه بکشند و با حربه های بسیار یه جوری از دیوار حریم دل بالا بکشند کینه هم یکباره بر دل کسی نمیشینه یه وقت ممکنه یه نفر یه حرفی بزنه ما رو ناراحت کنه ولی در حد سطحی اما اگه چند نفر از اطرافیان بیان اون موضوع رو هی بُلد کنند و یادآوری کنند تا رفته رفته کینه ی طرف بیاد تو دل آدم بنشینه که این هم از حربه های شیطانه و انسان آگاه خام این حرفها نمیشود
        محمدحسن پورصالحی
        سلام و عرض ادب خدمت خانم گماری بزرگوار
        سپاسگزارم از زحمتی که کشیدین
        قدم و قلم‌رنجه کردید مچکرم
        مچکرم از دقت نظر و لطفتون
        و همچنين وقت ارزشمندی که صرف خط خطی حقیر کردین
        ایشالا بتونم لطفتون رو جبران کنم
        سلامت و برقرار باشین
        ارسال پاسخ
        محمد باقر انصاری دزفولی
        ۱۴ ساعت پیش
        باعرض سلام
        بسیاردلنشین بود
        درودبرشماشاعرگرامی
        خندانک خندانک خندانک
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        خندانک
        ارسال پاسخ
        شاهزاده خانوم
        شاهزاده خانوم
        ۶ ساعت پیش
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        خندانک
        ارسال پاسخ
        محمدحسن پورصالحی
        سلام استاد
        سپاس از حضورتون
        ارسال پاسخ
        سارا (س.سکوت)
        ۱۱ ساعت پیش
        درود بر شما بزرگوار
        رهپای براورده شدن آرزوی شاعر هستیم
        آمین
        بسیار زیبا بود خندانک
        موفق باشید وتندرست خندانک
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        خندانک
        ارسال پاسخ
        شاهزاده خانوم
        شاهزاده خانوم
        ۶ ساعت پیش
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        خندانک
        ارسال پاسخ
        محمدحسن پورصالحی
        سلام بزرگوار
        زیبا خواندین
        ایشالا که برآورده بشه💔
        مچکرم از حضور پرمهرتون

        ارسال پاسخ
        مرتضی میرزادوست
        ۱۱ ساعت پیش
        قضاوت ها بماند بر خداوند
        کسی بر باغ دل کینه نکارد
        به هنگام غیاب کس به غیبت
        ز ابر واژه ها تهمت نبارد
        خندانک خندانک خندانک
        آمین یارب العالمین

        سلام و درود جناب پورصالحی عزیز خندانک
        ناب و ارزشمند است
        بسیار بر دل نشست این ابیات از دل پاک و روشن بر آمده
        دکلمه هم خیلی دلنشین
        خندانک خندانک
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        خندانک
        ارسال پاسخ
        شاهزاده خانوم
        شاهزاده خانوم
        ۶ ساعت پیش
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        خندانک
        ارسال پاسخ
        محمدحسن پورصالحی
        سلام استاد میرزادوست بزرگوار
        قدم رنجه کردین و تشریف اوردین
        خوشحالم که بر دل نشست
        ممنونم ک زیبا خواندین
        ارسال پاسخ
        لیلا گماری ( مأنوس شده با قلم)
        ۱۱ ساعت پیش
        درود می فرستم به قلمی که انتخاب شده برای دعوت کردن به آرامش و زدودنِ غم و درد و رنج
        شکر یزدان را که دگر بار مرا در مسیر ورودم به این سایت و این صفحه رهنما شد تا با نسیمی برخاسته از این دل نوشته و دل آورده کمی از فشار محنت های روزگار خود را خارج بجویم و توجهِ این دلِ پر درد را به مناجاتی سراسر خیرخواهیِ جمعی جلب کنم تا غمِ خویش فراموش کند و از دلِ دریایی و خیرخواهانه ی شاعر پند گیرد که در همه ی احوالات دل را به خدا می سپارد و از همو مدد میجوید و البته نه فقط برای خود بلکه برای تمام همنوعان خویش طلب خیر و شادی می کند و این بسیار ستودنیست

        امیدوارم که این قلم خیرخواه همیشه همین گونه بر فعل خویش استوار بماند تا سهمی از این دعای خیر شامل حال ما هم بشود
        امید که روزی من هم فارغ از مشکلات گردم و بتوانم قلم مسخر خویش را بیابم و به مدد خدا و به کمک او حالی از احوالات خویش و بندگان خدا تغییر و به احوالات احسن و نیکو نزدیک گردانم
        آمین یا رب العالمین
        شاهزاده خانوم
        شاهزاده خانوم
        ۶ ساعت پیش
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        خندانک
        ارسال پاسخ
        محمدحسن پورصالحی
        سلام خانم گماری مهربان
        لطف بسیار دارین به من
        حضور بزرگانی چون شما انگیزه ی ادامه ی راه شاگردان کوچکی چون من است
        ممنونم که سعادت حضورتون رو هدیه دادین
        سپاس از انرژی مثبت و مهر بی کرانتون خندانک
        ارسال پاسخ
        بهــاره طـــلایـی زیدی
        ۱۰ ساعت پیش
        درود و عرض ادب ادیب بزرگوار
        قلم و اندیشه تون سبز

        🌿🌿🙏🙏
        شاهزاده خانوم
        شاهزاده خانوم
        ۶ ساعت پیش
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        خندانک
        ارسال پاسخ
        محمدحسن پورصالحی
        سلام خانم طلایی بزرگوار
        سپاس از حضور پرمهرتون
        ارسال پاسخ
        محمد شریف صادقی
        ۷ ساعت پیش
        درود بسیار زیبا. آخر مگر میشود کلمه «سیره» را از این بهتر به کار برد:
        عجب روزی شود آن روز زیبا
        تفکرهای مثبت سیره گردد
        البته سیره ناظر به عمل و سنت رفتاری ست اما رفتار ریشه اش در تفکر است.
        دگر طفلِ درونِ کس نخسبد
        خجالت راه شادی را نبندد
        وقاحت های پست و بی سرانجام
        به قصد مضحکه بی خود نخندد
        بسیار زیبا.
        چند نکته داشتم که عرض می کنم که ممکن است در بهبود شعر اثری داشته باشد.
        قضاوت ها بماند بر خداوند...
        بهتر است بگوییم «قضاوت ها بماند {با} خداوند»
        کسی بر باغ دل کینه نکارد...
        بهتر است بگوییم «کسی {در} باغ دل کینه نکارد».
        نکته بعدی درباره مصراع هایی ست که با «زِ» شروع شده اند. استفاده از مخفف های شاعرانه مثل «ز، کز، وز، گر، ور، ورنه، آنچ و...» هیچ اشکالی ندارد و تمام بزرگان استفاده کرده اند حتی فروغ فرخزاد که زبانش بسیار ساده است. اما اگر امکان استفاده از شکل معیار باشد و شکل مخفف شده برتری از نظر موسیقیایی نداشته باشد بهتر است از آن حالت عادی استفاده شود. در این وزن خاص باید اولین هجا کوتاه باشد؛ چون در هر دو مصراعی که با «ز» شروع شده اند، بلافاصله کلمه بعدی با الف شروع میشود، اگر به جای «ز» ، «از» بگذارید در کلمه بعدی ادغام میشود و وزن صحیح است مثلا «از آن» عملا «اَ زان» خوانده میشود؛ پس میتوان نوشت:
        از آن دردی که درمانش تو هستی...
        از ابر واژه ها تهمت نبارد...
        شاهزاده خانوم
        شاهزاده خانوم
        ۶ ساعت پیش
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        خندانک
        ارسال پاسخ
        محمدحسن پورصالحی
        سلام و عرض ادب برادر بزرگوارم
        مچکرم از نظر پرمهرتون
        و همچنین بسیار سپاس از پیشنهادات شما و دقت نظرتون
        ممنونم ک همیشه راهنمایی میکنین
        ارسال پاسخ
        مهدیس رحمانی
        ۵ ساعت پیش
        درود جناب پورصالحی گرامی خندانک
        بسیار عالی بود خندانک خندانک

        همواره موفق و نویسا قلم باشید
        خندانک
        محمدحسن پورصالحی
        سلام خانم رحمانی بزرگوار
        عالی خوندین ممنونم از حضور پرمهرتون
        ارسال پاسخ
        مریم کاسیانی
        ۲ ساعت پیش
        درود بر شما شاعر نیکوسرشت با صدای پرانرژی
        ماشاءالله
        ارزشمند و زیباست احساس زلالتان🌹

        محمدحسن پورصالحی
        سلام استاد گرامی
        قدم رنجه کردین و تشریف اوردین
        زیبا خوندین ، لطف دارین به صدای من مچکرم :)
        ارسال پاسخ
        علی نظری سرمازه
        ۱ ساعت پیش
        درود بر جناب پور صالحی
        زیباست
        خندانک خندانک خندانک
        محمدحسن پورصالحی
        سلام استاد بزرگوارم
        زیبا خوندین سپاس از حضورتون
        ارسال پاسخ
        محمدرضا آزادبخت
        ۱ ساعت پیش
        درود به نظرم شعری معمولی است نیاز به این همه جنجال وقشون کشی ندارد
        ادبیات معاصر جهان وایران فراتر از بر ودر است
        اگر تمام تصاویر دنیا فدای بر ودر کنیم آنوقت چیزی برای گفتن نمی ماند
        جناب پورصالحی به نظرم شما می توانید بااستفاده از عناصر اطراف بر شعر غلبه کنید وبا مطالعه چند شعر از شما متوجه شدم اشعارتان مهندسی در قالب ریتمی دست ساز است نه ذهن ساز از جایی الهام نمی گیرید ووتنها جنون می تواند شعر شما را از ایستایی برهاند
        ورو به جلو ببرد
        اگر زیست شاعرانه تان را کمی متفاوت تر از قبل کنید به شما قول می دهم اشعاری فراتر از اقناع مخاطب و خواننده خواهی سرود
        شما می توانید بااستفاده از الهام تصاویری که در گذشته شما نهادینه شده کمک بگیرید و گرنه راه به جایی نمی برید
        بااحترام کوچک تمام نابیان محمدرضا آزادبخت
        محمدحسن پورصالحی
        ۱ ساعت پیش
        سلام استاد آزادبخت گرامی
        والا استاد من نه ادعای شاعری دارم نه نام خط خطی هایم را شعر میگذارم حتی در سایت هم با نام دلنوشته ثبت میکنم اکثرا مگر اینکه پیش فرض فراموش کرده باشم تغییر دهم .
        واقعا همینکه استاد ملحق اجازه ی ثبت نام دادند و افتخار بودن و خوانش اشعار بزرگانی چون شما برایم فراهم شده بسیار برایم ارزشمند است
        مچکرم از نظرتون و راهنمایی هاتون در راستای پیشرفت🙏


        منوچهربابایی
        ۵۱ دقیقه پیش
        سلام محمد حسین عزیز و خوش قلب و البته شاعر و خوش صدا
        من که کیف کردم از خواندن شعر و گوش کردن صدات واقعا هردو گوش و دل نواز بودن
        دلکش بود و ارزش چن بار خوندن رو داشت
        یاعلی قربان یو🌹❤
        محمدحسن پورصالحی
        ۴۶ دقیقه پیش
        سلام برادر و استاد مهربانم
        چه قدر خوشحال شدم از دیدارتون
        شما که همیشه لطفتون از سر حد لیاقت من بالاتره و شرمنده میشم ازین بابت
        مچکرم از حضورتون
        خط خطی هام در نگاه پرمهر شما ارزش پیدا میکنه مچکرم واقعا
        محمد شریف صادقی
        ۲۸ دقیقه پیش
        درود مجدد خدمت جناب پورصالحی. میخواهم یک چیزی بگویم در تایید سخن آقای آزادبخت و البته رفع یک سوء تفاهم. منظور آقای آزادبخت این نیست که شعر شما بد است (که اگر کسی بگوید کج سلیقه و سختگیر است) بلکه ایشان به نکته ای اشاره دارند که به معنی واقعی کلمه می توان یکی از محرکه های سرودن یک شعر ناب باشد و آن جنون است. دیوانگی یا جنون شاعرانه البته به نظر من برای ماندگاری یا عالی بودن یک شعر لازم نیست (اشعار سعدی بعضا این جنون را ندارند اما واقعا موثرند)، اما وجود آن کیفیتی ماورایی به شعر می بخشد. حتی افلاطون هم در این باره صحبت کرده و اشاراتی به آن دارد و البته رساله ای هم درباره آن نوشته که متاسفانه به دست ما نرسیده. اما این جنون را در برخی اشعار مولانا، حافظ، شاملو، اخوان و... می توان دید. در واقع شعری که برگرفته از یک تجربه احساسی با نگاه دیوانه وار به جهان بیرون، جهان درون و جهان کلمات؛ صحبت کردن از آن البته فایده ندارد و باید تجربه شود. البته وجود وزن و ریتم تناقضی با جنون شاعرانه ندارد به شرط آنکه شاعر با شعرش برقصد و با آن آمیخته شود. یعنی شاعر از کلمات و مضامین و وزن به سمت شعر حرکت نکند بلکه از جنون و موسیقی درونی در وجود خودش به سمت شعر حرکت کند. این کار به غایت دشوار است. به این شعر نگاه کنید:
        باز آمدم چون عیدِ نو تا قفل زندان بشکنم!
        این مصراع اصلا شبیه شعری نیست که شاعرش آن را در حالت عادی بگوید. اگر مثلا کسی بخواهد بگوید باز آمدم (جای خالی) تا قفل زندان بشکنم...چرا باید کسی از این همه کلمه «عید نو» را انتخاب کند؟! همان عاملی که احتمالا بقیه غزل را توجیه می کند:
        گر پاسبان گوید که «هی!»، بر وی بریزم جامِ می
        دربان اگر دستم کشد، من دستِ دربان بشکنم
        این عین دیوانگی ست! یا این از حافظ:
        فلک را سقف بشکافیم و طرحی نو در اندازیم!....

        اگر غم لشکر انگیزد که خون عاشقان ریزد
        من و ساقی به هم سازیم و بنیادش بر اندازیم!!!!
        این شورش و شوق عجیب از کجا می آید؟
        بروید ای حریفان! بکِشید یار ما را!
        به من آورید آخر صنمِ گریز پا را!
        یا این:
        یک دست جام باده و یک دست زلف یار
        رقصی چنین میانهٔ میدانم آرزوست!!!!
        این همان رندانگی اصیل در شعر.است که بخشی از آن ناشی از جنون و دیوانگی شعری ست. مثل اینکه شعر یک جاده باشد با سرعت مجاز و شاعر مجنون مثل یک راننده انتحاری همه را دور میزند و بعد شکلک در میاورد و به پلیس راه می گوید:
        اگه میتونی بیا منو بگیر!
        محمدحسن پورصالحی
        سلام مجدد برادر بزرگوارم
        والا سوتفاهم نیست حقیقت است من ممنونم که آقای ازادبخت گفتن نظر ارزشمندش رو
        و از شما خیلی ممنونم که راهنمایی میکنین شاگردان نوپایی چون منو
        استفاده کردم از مطالب ارزندتون
        بینهایت سپاس
        ارسال پاسخ
        محمدرضا آزادبخت
        ۱۶ دقیقه پیش
        درود جناب صادقی این نظر لطف شماست به حقیر
        به الله علی قسم دوست دارم این شاعر پرنشاط جناب پورصالحی رشد وپیشرفت کند
        چون می دانم یکی ازشاعران موفقی در آینده خواهد بود چون همه واژه ها را درچنته دارد اما متاسفانه واژه ها را دربند زمان ومکان خود نمی آورد تا آن رقصی که شما می فرمایید بیافریند
        البته این جنون باتکرار و مداومت در حالت های گوناگون به دست بیاید
        جنون درشعر نقطه آفرینش اوج هنر است
        جنون درشعر جنونی بالاتر از فرزانگی مکان وزمان عصر خویش است
        بنده از جناب پورصالحی عذرخواهم اگر رنجشی حاصلی شده
        اگر رنجشی حاصل شده تا پیام خودرا حذف کنم
        کوچک تمام محمدرضا آزادبخت
        محمد شریف صادقی
        محمد شریف صادقی
        ۷ دقیقه پیش
        درود البته این انتقادها به خود من هم وارد است؛ در واقع مشکل این مسئله جنون شاعرانه اینست که نه لزوما ارادی ست نا قابل فرمولبندی...من مدت هاست ندارمش (مگر در حد یک دو دقیقه) و به خاطر همین خیلی شعرهایم رنگ تصنع دارد.
        ارسال پاسخ
        محمدحسن پورصالحی
        سلام مجدد استاد
        واقعا رنجشی نیست اگر نظرات و نقد بزرگانی چون شما نباشد پیشرفت حاصل نمیشود
        خیلی ناراحت میشوم اگر حذف کنین
        ممنونم که همیشه با حضورتون خوشحالم میکنید🙏
        ارسال پاسخ
        احسان فلاح رمضانی
        ۴ دقیقه پیش
        سلام و عرض ادب و درود دوست ادیب و جوانم جناب پورصالحی بزرگوار خندانک
        بسیار عالی قلم زدید.ساده ، صمیمی ، پاک و با اخلاص و مناجات با خداوند نیاز به پیچیدگی های فلاسفه و عرفا نداره و چقدر خوبه که جامعه شناسان به اصطلاح تحصیلکرده در مقالات و تحقیقات خودشون جوان های مومن ما رو هم ببینند.در واقع تقسیم بندی های نسل آلفا و زد و بتا حاصل مغزهای بنگ زده مشتی بی خبر از جامعه شناسی فرهنگ و هویت ایرانیان هست.جوان های مومن ما برغم ظاهر مدرن هرگز مقهور این دسته بندی های ساختگی که برای القای ناامیدی و ضد دین بودن اونها توسط عالمان بی عمل انجام میشه نمیشن و همواره پایبند اصول و اعتقادات اسلامی خودشون هستند و مراکز آکادمیک غربزده و دشمنان دین اسلام همواره در مورد جوانان ما دچار خطای فاحش محاسباتی هستند یعنی در واقع احمق های درجه یکی هستند که نمیتونن تحلیل درستی داشته باشند.
        عذرخواهم از اطاله کلام
        برقرار باشید و سلامت خندانک خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        1