سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

يکشنبه 3 تير 1403
    17 ذو الحجة 1445
      Sunday 23 Jun 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خظ قرمز ماست. اری اینجاسایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        يکشنبه ۳ تير

        کوچه های بی بهار...کوچه های بی بهار در فراسوی خیال،پشت کوچه های شب، گذر کردم بر کوچه ای پراز کهنه خاطرات که قلبم در آن جا مانده بود... نگاه جست

        شعری از

        فرزاد سیامری

        از دفتر قصه های زندگی نوع شعر

        ارسال شده در تاریخ شنبه ۲۴ ارديبهشت ۱۳۹۰ ۰۶:۵۶ شماره ثبت ۳۱۰۴
          بازدید : ۸۵۲   |    نظرات : ۸

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر فرزاد سیامری
        آخرین اشعار ناب فرزاد سیامری

        کوچه های بی بهار

        در فراسوی خیال،پشت کوچه های شب،
        گذر کردم بر کوچه ای
        پراز کهنه خاطرات
        که قلبم در آن جا مانده بود...

        نگاه جستجوگرم می پایید ساحت خاک را
        چون عقابی در پی طعمه ای...
        _____ ولی نمی یابد اثر...

        گوشهایم مانده تا بشنود  آهنگ خرامیدنش
        اشک منتظر تا برقصد از شوق دیدنش
        ونفسی که بند آید زتماشای سرو تنش...

        دیدمش در باغ ،
        زیباترین گل بود
             مست از عطر تنش
             پروانه و بلبل بود...
        _____ و من نیز مشتاق وصال...

        بر در باغ اما پیرمردی لجوج
        پرهیبت و اقتدار،
        چوبدست قدرتش در مشت،
        کز عهده اش برآید هر کار...
        کزو می بارد غم بر دل روزگار...
        مجال نگاه بر گلم هم نداد،
        چه بی رحم مرا از در باغ می راند،
                  __ نه نمی شود، دست بردار!__
        چه موذیانه در گوشم می خواند...

        با چوبدست قدرتش مرا
        سوی کوچه ای دیگر راند!...
        کوچه ای که نه باغ دارد، نه گل
        نه پروانه اش می رقصد،
        نه مست می خواند بلبل!
        ____ رفتم اما دلم با من نیامد...____

        پس از آن بی ثمر تلاش،
        عمریست مسلک کوچه های بی بهارم.
        ...

        و دانستم کنون
        « زندگانی...
        یا رهایی حتی از آن،
        ___ هیچ اختیاری نیست!!...___



        نوروز 1390

        ۰
        اشتراک گذاری این شعر
        ۳ شاعر این شعر را خوانده اند

        Guest

        ،

        فرزاد سیامری

        ،

        مهدی سالوند (مهدی)

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0