سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

دوشنبه 5 آذر 1403
  • روز بسيج مستضعفين، تشكيل بسيج مستضعفين به فرمان حضرت امام خميني -ره-، 1358 هـ ش
24 جمادى الأولى 1446
    Monday 25 Nov 2024
      مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

      دوشنبه ۵ آذر

      بابا سلام (غزل مثنوی )

      شعری از

      خدیجه زینالی ( مهربانو)

      از دفتر غزل نوع شعر غزل

      ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۳ مهر ۱۳۹۳ ۱۴:۲۸ شماره ثبت ۳۰۳۲۰
        بازدید : ۶۳۱   |    نظرات : ۱۲۶

      رنگ شــعــر
      رنگ زمینه
      دفاتر شعر خدیجه زینالی ( مهربانو)
      آخرین اشعار ناب خدیجه زینالی ( مهربانو)

      بابا ! سلام ! عکس مرا در جیب داری؟

      باران مهری می شود ؛ در یاد جـاری؟


      تصویر ماهت ، در بغل دارم ؛ همیشه

      از تو فقط ؛ این عکس مانده یادگاری


      اصلا ؛ بیـا ؛ این قلب من ؛ بشکاف و بردار

      صد مرتبــه بهتــر ، ازین چشـم انتظـــاری


      یا فاطمــه گــویان ، به قـلب خصـم کافـر

      زخمی زدی بر دشمنان ، یک زخم کاری


      دیگــر نیــامــد ؛ از تـو حتی یک نشـانی

      بعد از تو ماند این فاطمه در اشک زاری


      بـابـا ی خـوبـم ! دختـری ، بابا کـه گوید

      من میروم ؛ با گریه یک کنجی ،،کناری


      خودکار خود پر می کنم ؛ از جوهر خون

      تا که ، نویسم ؛ یک غــزل از بی قراری


      مادر ، دهــد ؛ دایم، به من امّیـدواری

      بابا ، ز جبهـــه باز گــردد ؛ آری ؛ آری




      در کوچه مان ، عطر تو باقی ، تا هنوز است

      بر جـام ما دست تـو ساقی ، تا هنوز است


      یک شب بیــا ؛ از کـوچـه ی مـا هم ، گذر کن

      چون خواب خوش، برگوشهء چشمم گذر کن


      در اعتـصــام ا ت ، چنــگ بر حـبــل الـمتـینی

      هر تـار مــویی می شود ؛ عـیــن الـیـقـیـنـی


      ســر بـنــد یا زهـــرا ، به پیشانی که بستی

      بـا شـوکت و نـورش دل دشمــن شکستی


      این بی سر و سامـانی ام ، سـامــان ندارد

      بـابـا ! ! کـتـــاب غـصـــــه ام ، پــایـان نـدارد


      بـیــگانــه از عــالــم شــدم ، در را ، ببستم

      بـابـا ! ! بـیــا ؛ از این تـرحّم ها شکستم

       
      ۱
      اشتراک گذاری این شعر

      نقدها و نظرات
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      2