سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 10 فروردين 1403
  • همه پرسي تغيير نظام شاهنشاهي به نظام جمهوري اسلامي ايران، 1358 هـ‌.ش
20 رمضان 1445
  • شب قدر
Friday 29 Mar 2024
    به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

    جمعه ۱۰ فروردين

    خدای عاشق

    شعری از

    نجمه طوسی (تینا)

    از دفتر تشنه ی عشق نوع شعر چهار پاره

    ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۱۸ دی ۱۳۹۳ ۱۲:۳۲ شماره ثبت ۲۹۰۸۸
      بازدید : ۱۳۷۰   |    نظرات : ۳۱۰

    رنگ شــعــر
    رنگ زمینه
    آخرین اشعار ناب نجمه طوسی (تینا)

    "او"
    من عاشقی را از خدایم هدیه دارم
    هر صبح خورشیدی برایم می فرستد
    ماهی فروزان نقره کوب آسمانش
    هر شب چراغی در سرایم می فرستد

    یک ذهن خیس و ابری وباران چکیده
    در بوته زار وحشی خواب وخیالم
    بوی نفس گیر پس از باران "زشالی
    سیبی برای آرزوهای محالم

    دشتی پر از آلاله های داغ دیده
    با پولک سبز درختان همنشینش
    هر سال گلهای بهاری شاد وتازه
    هر رنگ وهر نوعی از آن را بهترینش

    هر روز می بینم کبوتر ها به صد شوق
    با  بال    او   پرواز  را  آغاز   کردند
    گل های سرخ باغچه هم در سحر گاه
    ایجاز زیبایی تری با ناز کردند

    می خواندم "می خوانمش"در دل خدایا
    در امتحانی سخت هم تنها نماندم
    من عاشقی را از رخش گیرم تمنا
    جاری زلال وگرم"نه"!!برجانماندم

    انگار اینجا درکنارم می نشیند
    هرگز نخواهد لحظه ای بی من "جدایی"
    تنها نمی مانم دلم دست خود اوست
    وقتی صدایش می زنم جانم کجایی؟!

    "تو"
    تعبیر دوری از تو می آید به ذهنم
    الصاق گشته نامه ات در نبض هستی
    ای عشق من معشوق من عاشق ترینم
    سیال در مولکولهایی تو چه هستی؟

    جانا مدد کن در زمین پر زمهرت
    من نیز هم عاشق شوم عاشق بمانم
    هر روز برگیرم ز صهبای تو جامی
    نیکی کنم برمردمت لایق بمانم

    تنها تو می خوانی مرا هر روز وهر شب
    تنها تو می خواهی برایم بهترین ها
    تو خالق دانای من هستی خدایا
    جز این نمی خواهم ترینی از" ترین ها"
     
    ۴۵
    اشتراک گذاری این شعر
    ۱۱۴ شاعر این شعر را خوانده اند

    حمید راد ( احسان )

    ،

    مریم محمدی

    ،

    زهرااحسانی

    ،

    تینایاسین

    ،

    حسین خسروجردی (خسرو)

    ،

    غلامرضا مهدوی(مهدوی)

    ،

    منصور دادمند

    ،

    بنیامین پور حسن

    ،

    مهرآفرین

    ،

    صفیه پاپی

    ،

    رضا نظری

    ،

    زهرا کاظمی

    ،

    مینا علی زاده

    ،

    ستاره امید

    ،

    محمد ابویی (فراز)

    ،

    عباسعلی استکی(چشمه)

    ،

    طارق خراسانی

    ،

    عباسعلی حسینی (آتش)

    ،

    مولود پورصفا

    ،

    ساحل شیدا(ساحل)

    ،

    محمدرضا جعفری

    ،

    نرجس کوکب

    ،

    کیوان رادفر

    ،

    منصور شاهنگیان

    ،

    محمد حسین پژوهنده

    ،

    منوچهر مجاهدنیا

    ،

    حمید آذرگون

    ،

    مرید هواسی(مرشد)

    ،

    علی ناصری(عین)

    ،

    علی اصغر اقتداری (حرمان)

    ،

    سید حاج فکری احمدی زاده(ملحق)

    ،

    مرتضی کشاورز (تفاوت)

    ،

    فاطمه رها

    ،

    تورج فلاح مهنه

    ،

    جمیله عجم(بانوی واژه ها)

    ،

    سارا انصاری

    ،

    میثم دانایی

    ،

    محمد دهقانی هلان

    ،

    نسيم خسرونژاد صبا

    ،

    مژگان روحانی

    ،

    فرامرز فرخ

    ،

    داوود امیری متخلص به عاشق

    ،

    الهه انتظاری(شقايق)

    ،

    محمد نوزادي

    ،

    عنایت الله ایرانمنش

    ،

    حسن نصیری

    ،

    سیدعلمدارابوطالبی نژاد

    ،

    هوشیار فرازمند

    ،

    آگاه ( بختیاری )

    ،

    فاطمه سادات بحرینی

    ،

    کاک باران کورد ملکشاهی

    ،

    مونس ارجمندی

    ،

    ابوطالب زارع

    ،

    حوریه هاتف

    ،

    حسین احسانی فر(رهای لنگرودی)

    ،

    (نوا) تاجمیری

    ،

    شفق

    ،

    هاشم دانش مایه(دانش)

    ،

    محمود رستگار

    ،

    تاراز (امین افضل پور)

    ،

    فرشید پیکی نرگسی

    ،

    عباس زارع میرک آبادی

    ،

    عظیمه ایرانپور

    ،

    مینا محمودی

    ،

    محمدجامی

    ،

    میثاق بهنامی

    ،

    مهدی رستگاری

    ،

    زینب جعفری(تارا)

    ،

    عباس وطن دوست

    ،

    يدالله عوضپور آصف

    ،

    هوشنگ یعقوبی

    ،

    سیاوش پورافشار

    ،

    بهنام مرادی ( بهی )

    ،

    هیمن کریمی

    ،

    باقر رمزی ( باصر )

    ،

    حمیدرضا کشیتی

    ،

    بهروز عسکرزاده

    ،

    امير حسين اميريان .د

    ،

    حسین راستگو

    ،

    محمد ایثاری نیا (جوینی)

    ،

    سید ظاهر موسوی

    ،

    يلدا پاييزان

    ،

    بختیار فرّخ

    ،

    کریم لقمانی سروستانی

    ،

    رسول بیرانوند

    ،

    فاطمه توکلی

    ،

    بتول عباسی

    ،

    زهرا

    ،

    صادق

    ،

    مهدی رفوگر

    ،

    سیده لاله رحیم زاده(آلاله سرخ)

    ،

    محمد علی سلیمانی مقدم

    ،

    فریبا غضنفری (آرام)

    ،

    محسن ملک زاده(رهگذر)

    ،

    صابرخوشبین صفت

    ،

    محسن زندی

    ،

    علی غلامی(مدیر)

    ،

    حوریه (دلشید) اسماعیل تبار

    ،

    امیر جلالی( ا م دی )(مدیر)

    ،

    مجتبی شفیعی (شاهرخ)

    ،

    ولی الله شیخی مهرآبادی(دیوانه)

    ،

    مجنون ملایری

    ،

    ادرینا(سمانه هروی)

    ،

    آرمین اسدزاد (الف)

    ،

    جعفر جمشیدیان تهرانی

    ،

    بابک فغفوری

    ،

    زهرا ضیایی(روح الغزل)

    ،

    مدیر ویراستاری

    ،

    ابوالحسن انصاری (الف رها)

    ،

    حسام الدین مهرابی

    ،

    سعید عاصم یوسفی(سعدیار)

    ،

    سمیرا شریفی (آسمان)

    ،

    عليرضا حكيم(مدیر)

    ،

    مهدی تاجیک

    نقدها و نظرات
    عليرضا حكيم
    شنبه ۱۵ اسفند ۱۳۹۴ ۰۶:۱۹
    nvدرود بانو شعر زیبایی خواندم خندانک خندانک خندانک
    موفق باشید
    فریبا غضنفری  (آرام)
    چهارشنبه ۱۲ اسفند ۱۳۹۴ ۰۱:۰۵
    بانو تینای نازنین
    بسیار بسیار حظ بردم

    درودها بر شما خندانک خندانک خندانک خندانک
    محسن ملک زاده(رهگذر)
    چهارشنبه ۱۲ اسفند ۱۳۹۴ ۰۶:۱۹
    درود استاد عزیز
    بسیار روشن و زیبا
    محسن زندی
    چهارشنبه ۱۲ اسفند ۱۳۹۴ ۰۸:۰۷
    زیبا وعالی ودلنشین است سروده ات خواهرمهربان
    پایدارباشید خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
    صابرخوشبین صفت
    چهارشنبه ۱۲ اسفند ۱۳۹۴ ۰۸:۰۷
    سلام
    واژه پردازی و بازی با کلمات در این شعر بی نظیره
    موفق باشید خندانک خندانک
    امیر جلالی( ا م دی )
    چهارشنبه ۱۲ اسفند ۱۳۹۴ ۱۱:۲۶
    مجموعه ای دلنشین که مانند دانه های یک تسبیح خوشرنگ و قلتان همه و همه در ذکر \" او \" بود...
    وجه اشتراک همه این قطعات زیبا و دلنشین که ماننده نخ تسبیح از میان دل همه قطعات گذر کرده و آنها را بهم وصل می کرد \" عشق به خدا \" بود...
    بسیار زیبا و خیال انگیز بود و صادقانه و ارزشمند...
    درود بر شما خندانک
    مجتبی شفیعی (شاهرخ)
    چهارشنبه ۱۲ اسفند ۱۳۹۴ ۱۳:۲۱
    ترینی از ترین ها
    خانم عجیب دل پذیر بود شعرتان برایم
    دوست داشتم تمامی شعرتان را و ممنون
    ............
    یا رب .
    هیچی .مستجاب کردی.
    ممنون خندانک خندانک خندانک
    ...........
    سمانه هروی
    چهارشنبه ۱۲ اسفند ۱۳۹۴ ۲۰:۵۷
    خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
    آرمین اسدزاد (الف)
    پنجشنبه ۱۳ اسفند ۱۳۹۴ ۰۵:۳۲
    دلنشین بود و بر دل نشست خندانک
    مخصوصا دومی...

    درود و احسنت بر شما بانو خندانک خندانک خندانک خندانک
    صفیه پاپی
    پنجشنبه ۱۳ اسفند ۱۳۹۴ ۰۷:۰۶
    ................ خندانک خندانک خندانک .......................
    درود نجمه جان خندانک
    بازهم خواندم زیباااااتر از قبل خندانک خندانک خندانک
    ................ خندانک خندانک خندانک .......................
    هدیه به اهالی خوب شعر ناب:

    پادشاهی میخواست نخست وزیرش را انتخاب کند. چهار اندیشمند بزرگ کشور فراخوانده شدند. آنان را در اتاقی قرار دادند و پادشاه به آنان گفت: «در اتاق به روی شما بسته خواهد شد و قفل اتاق، قفلی معمولی نیست و با یک جدول ریاضی باز خواهد شد، تا زمانی که آن جدول را حل نکنید نخواهید توانست قفل را باز کنید. اگر بتوانید مسئله را حل کنید میتوانید در را باز کنید و بیرون بیایید»پادشاه بیرون رفت و در را بست. سه تن از آن چهار مرد بلافاصله شروع به کار کردند. اعدادی روی قفل نوشته شده بود، آنان اعداد را نوشتند و با آن اعداد، شروع به کار کردند. نفر چهارم فقط در گوشه‌ای نشسته بود. آن سه نفر فکر کردند که او دیوانه است. او با چشمان بسته در گوشه‌ای نشسته بود و کاری نمی‌کرد.
    پس از مدتی او برخاست، به طرف در رفت، در را هل داد، باز شد و بیرون رفت! و آن سه تن پیوسته مشغول کار بودند. آنان حتی ندیدند که چه اتفاقی افتاد! که نفر چهارم از اتاق بیرون رفته.
    وقتی پادشاه با این شخص به اتاق بازگشت، گفت: «کار را بس کنید. آزمون پایان یافته. من نخست وزیرم را انتخاب کردم». آنان نتوانستند باور کنند و پرسیدند: «چه اتفاقی افتاد؟ او کاری نمی‌کرد، او فقط در گوشه‌ای نشسته بود. او چگونه توانست مسئله را حل کند؟»
    مرد گفت:
    «مسئله‌ای در کار نبود. من فقط نشستم و نخستین سؤال و نکته اساسی این بود که آیا قفل بسته شده بود یا نه؟ لحظه‌ای که این احساس را کردم فقط در سکوت مراقبه کردم. کاملأ ساکت شدم و به خودم گفتم که از کجا شروع کنم؟ نخستین چیزی که هر انسان هوشمندی خواهد پرسید این است که آیا واقعأ مسأله‌ای وجود دارد، چگونه می‌توان آن را حل کرد؟ اگر سعی کنی آن را حل کنی تا بی نهایت به عقب پرت خواهی شد و هرگز نجات نخواهی یافت. پس من فقط رفتم که ببینم آیا در، واقعأ قفل است یا نه و دیدم قفل باز است»
    پادشاه گفت: «آری، راز در همین بود. در قفل نبود. قفل باز بود. من منتظر بودم که یکی از شما پرسش واقعی را بپرسد و شما شروع به حل آن کردید؛ در همین جا نکته را از دست دادید. اگر تمام عمرتان هم روی آن کار می‌کردید نمی توانستید آن را حل کنید. این مرد، می‌داند که چگونه در یک موقعیت هشیار باشد. پرسش درست را او مطرح کرد» خندانک
    صفیه پاپی
    پنجشنبه ۱۳ اسفند ۱۳۹۴ ۰۷:۳۷
    ................ خندانک خندانک خندانک .......................
    درود نجمه جان خندانک
    بازهم خواندم زیباااااتر از قبل خندانک خندانک خندانک
    ................ خندانک خندانک خندانک .......................
    هدیه به اهالی خوب شعر ناب:

    پادشاهی میخواست نخست وزیرش را انتخاب کند. چهار اندیشمند بزرگ کشور فراخوانده شدند. آنان را در اتاقی قرار دادند و پادشاه به آنان گفت: «در اتاق به روی شما بسته خواهد شد و قفل اتاق، قفلی معمولی نیست و با یک جدول ریاضی باز خواهد شد، تا زمانی که آن جدول را حل نکنید نخواهید توانست قفل را باز کنید. اگر بتوانید مسئله را حل کنید میتوانید در را باز کنید و بیرون بیایید»پادشاه بیرون رفت و در را بست. سه تن از آن چهار مرد بلافاصله شروع به کار کردند. اعدادی روی قفل نوشته شده بود، آنان اعداد را نوشتند و با آن اعداد، شروع به کار کردند. نفر چهارم فقط در گوشه‌ای نشسته بود. آن سه نفر فکر کردند که او دیوانه است. او با چشمان بسته در گوشه‌ای نشسته بود و کاری نمی‌کرد.
    پس از مدتی او برخاست، به طرف در رفت، در را هل داد، باز شد و بیرون رفت! و آن سه تن پیوسته مشغول کار بودند. آنان حتی ندیدند که چه اتفاقی افتاد! که نفر چهارم از اتاق بیرون رفته.
    وقتی پادشاه با این شخص به اتاق بازگشت، گفت: «کار را بس کنید. آزمون پایان یافته. من نخست وزیرم را انتخاب کردم». آنان نتوانستند باور کنند و پرسیدند: «چه اتفاقی افتاد؟ او کاری نمی‌کرد، او فقط در گوشه‌ای نشسته بود. او چگونه توانست مسئله را حل کند؟»
    مرد گفت:
    «مسئله‌ای در کار نبود. من فقط نشستم و نخستین سؤال و نکته اساسی این بود که آیا قفل بسته شده بود یا نه؟ لحظه‌ای که این احساس را کردم فقط در سکوت مراقبه کردم. کاملأ ساکت شدم و به خودم گفتم که از کجا شروع کنم؟ نخستین چیزی که هر انسان هوشمندی خواهد پرسید این است که آیا واقعأ مسأله‌ای وجود دارد، چگونه می‌توان آن را حل کرد؟ اگر سعی کنی آن را حل کنی تا بی نهایت به عقب پرت خواهی شد و هرگز نجات نخواهی یافت. پس من فقط رفتم که ببینم آیا در، واقعأ قفل است یا نه و دیدم قفل باز است»
    پادشاه گفت: «آری، راز در همین بود. در قفل نبود. قفل باز بود. من منتظر بودم که یکی از شما پرسش واقعی را بپرسد و شما شروع به حل آن کردید؛ در همین جا نکته را از دست دادید. اگر تمام عمرتان هم روی آن کار می‌کردید نمی توانستید آن را حل کنید. این مرد، می‌داند که چگونه در یک موقعیت هشیار باشد. پرسش درست را او مطرح کرد» خندانک
    بابک فغفوری (پور)
    پنجشنبه ۱۳ اسفند ۱۳۹۴ ۰۹:۳۱
    خندانک خندانک خندانک
    به به زيبا چون هميشه
    خندانک خندانک خندانک




















    زهرا ضیایی(روح الغزل)
    پنجشنبه ۱۳ اسفند ۱۳۹۴ ۰۹:۳۳
    درودها برخواهر خوبم
    چهارپاره ای زیبا ودلنشینی بود
    احسنت برشما خندانک خندانک
    مرحبا
    سمانه هروی
    پنجشنبه ۱۳ اسفند ۱۳۹۴ ۱۳:۱۳
    خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
    ابوالحسن انصاری (الف رها)
    پنجشنبه ۱۳ اسفند ۱۳۹۴ ۱۵:۴۵
    درود بر شماواحساسات پاک وزلال شما

    خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
    منصور شاهنگیان
    جمعه ۱۴ اسفند ۱۳۹۴ ۰۸:۲۵
    تو خالق دانای من هستی خدایا

    جز این نمی خواهم ترینی از\" ترین ها\"

    چه میکنی بانو با این ذوق و سلیقه و خلاقیت و ...

    خداوند حافظ شما باشد ...

    رودونا کیارنگ  (فاطمه توکلی)
    جمعه ۱۴ اسفند ۱۳۹۴ ۱۱:۵۵
    سلام و درود بانو تینای عزیزم خندانک
    مثل همیشه ناب می سرایید و شورآفرین خندانک خندانک خندانک
    ترینی از ترین ها خندانک خندانک خندانک
    دست مریزاد بانو جان خندانک خندانک خندانک
    تعبیر دوری از تو می آید به ذهنم
    الصاق گشته نامه ات در نبض هستی خندانک خندانک خندانک
    ترنم دل انگیز واژگان تان در خنیای آسمانی شعر چون هیاهوی فرشتگان در پرنیان ابرها شورانگیز است خندانک خندانک خندانک
    درود بر شما بسیار زیبا بر دلم نشست خندانک خندانک خندانک
    ✿★•’✿★•’✿★•’✿★•’✿★•’✿★•’✿★•’✿★•’✿★•’✿★•’✿★•’✿★•’
    ما موجودات خاكي نيستيم كه به بهشت مي رويم. ما موجودات بهشتي هستيم كه از خاك سر بر آورده ايم. الهی قمشه ای
    ✿★•’✿★•’✿★•’✿★•’✿★•’✿★•’✿★•’✿★•’✿★•’✿★•’✿★•’✿★•’
    همیشه باشید و بسرایید
    خندانک خندانک خندانک
    حسام الدین مهرابی
    جمعه ۱۴ اسفند ۱۳۹۴ ۱۵:۱۵
    درود خواهر گرامی
    بسیار بسیار زیبا سرودی
    الجق و الانصاف استادانه و شیوا می سرایید
    احسنت و هزاران هزار آفرین بر شما...
    سمانه هروی
    جمعه ۱۴ اسفند ۱۳۹۴ ۱۹:۱۸
    خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
    درود بانو
    بسیار بسیار زیبا سرودید لذت بردم
    مهدی تاجیک
    شنبه ۲۲ اسفند ۱۳۹۴ ۰۹:۴۲
    جانا مدد کن در زمین پر زمهرت ... نیکی کنم برمردمت لایق بمانم ... درود بانو طوسی ، گفتنی ها را اساتید بنده در کامنت های قبلی فرمودند و بنده هم در حد بضاعتم خواندمتان و لذت بردم ، موفق باشید خندانک
    تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


    (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
    ارسال پیام خصوصی

    نقد و آموزش

    نظرات

    مشاعره

    کاربران اشتراک دار

    محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
    کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
    استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
    0