دوشنبه ۱۷ دی
|
دفاتر شعر احمدی زاده(ملحق)
آخرین اشعار ناب احمدی زاده(ملحق)
|
من و پنجره
غروب را به تماشا !
کمی اشک ،کمی احساس ،
مهمان تنهاییِ
دلم میکردم ...!
آرزوی آزادی،
بر بال کبوتری در اوج
فنجان فنجان,
شعر نوشیدیم ...
و تقدیم چشمان تو میکردم
آفتاب ساعت هاست که خاموش ست .!*
به ضرب شلاق گیسوی سیاهت
غزل می خواندم و از بر میکردم
.
.
نسیب*! و سهم
هر کس ازشعر،
شرح جمال توست.
*تضمین از بانو نسیبه حاتمی عزیز
که تقدیم وجود و طبیعت زیبای و بکر روح زیبایشان می نمایم.
نسیب*
نسیب . [ن َ ] (ع مص ) تشبیب کردن به کسی در شعر. غزل گفتن و وصف جمال زن نمودن . (از منتهی الارب ). تشبیب کردن به زن در شعر. (آنندراج ) (از اقرب الموارد) (از المنجد). غزل گفتن و جمال زن در شعر گفتن . (زوزنی ). تغزل . (المنجد). نسب . (ناظم الاطباء) (المنجد). منسبة. (اقرب الموارد) (المنجد). رجوع به آخرین معنی در ذیل همین کلمه شود. || (ص ) صاحب نژاد. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). ذوالنسب . (اقرب الموارد)۞ (المنجد). شخص عالی نسب . (آنندراج ) (از غیاث اللغات ). بانسب . اصیل . ج ، انسباء، نسباء : و یزدجرد به صورت زیبا بود... و او نسیب ترین ملوک عجم بود. (تاریخ بیهقی ). مقتدر خلیفه معتمدی را ازآن ِ خود به جانب مصر فرستاد تا از سادات نسیب و علویان حسیب خطهای معروف بستدند که این جماعت نه از اولاد علی و فاطمه اند. (کتاب النقض ). و هر رادی مردودی و هر نسیبی بی نصیب . (جهانگشای جوینی ).
آن وزیر وزیرزاده که هست
به وزارت نسیب تا آدم .
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.