يکشنبه ۲۷ آبان
خداي من ! شعری از مجتبی شه ستا
از دفتر خلوت دل نوع شعر افراغ اندیشه
ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۱۸ خرداد ۱۳۹۳ ۰۷:۰۰ شماره ثبت ۲۷۰۶۶
بازدید : ۶۱۸ | نظرات : ۳۰
|
آخرین اشعار ناب مجتبی شه ستا
|
خداي من !
در سرم سوداي عشق و عاشقي مأوا نمود
زين سبب جاني دوباره بر سر شوقم نمود
من كيم خسته تني دور گشته از معبود خود
بنده اي مغرور گشته از سر اعمال خود
روسياهي كه نشست گرد غرور و كبر و شر
بر رخ نورانيش تا كه دلش تاريك گشت
گشت از خالق جدا و دور ماند از ذات خويش
ذات او هرگز نبود بدفطرت و كافر به كيش
من همانم كاو نمود خلقم بدين نيكوسرشت
بنده ي رحمت شدم تقدير خود بر من نوشت
بارالها ! اين تويي چاره گر درد و ألم
من چگونه قادرم سالم كنم روح و تنم
از در لطف و كرم گر تو نخواني بنده ات
من كجا پنهان كنم اين صورت شرمگين خود
رازهاي دل را گاهي ورق بر مي زنم
تا بگويم عاشقم من هم كمي در مي زنم
حرفها خفته در اين دل محرم رازم تويي
من بگويم حرف خود با تو چو افضل تر تويي
سينه اي دارم پر از عشق كسي جانم شود
دين و دل دادم به يكباره كه او يارم شود
من نمي دانم كه حكم اين تقدير از چه روست
من فقط دانم جدا نيست راه من ، عمرم در اوست
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.