سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

چهارشنبه 28 آذر 1403
    18 جمادى الثانية 1446
      Wednesday 18 Dec 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        چهارشنبه ۲۸ آذر

        پشت هیچستان.........

        شعری از

        علی دهقان

        از دفتر نگاه نوع شعر نیمائی

        ارسال شده در تاریخ جمعه ۹ خرداد ۱۳۹۳ ۰۸:۴۵ شماره ثبت ۲۶۸۵۱
          بازدید : ۶۶۲   |    نظرات : ۱۷

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر علی دهقان

         
        من برای چمدان گل سرخ
        در سحرگاه صدایی که به پرچین خدا نزدیک است
        بوی نمناکی یک دسته علف می چینم...
        نه صداقت مانده...
         نه حیا در دل باغ
        من فقط  حاشیه در متن خدا می بینم
        ای نگاهی که چنان پیچک درد
        به سپیدار دل خسته ی ما می پیچی...
        تو به سهراب نگو...
        که در این لحظه ی سخت
        شرم پیشانی ما
        پشت تنهایی یک خاطره از رهگذر خانه ی دوست...
        جامه ی  کودکی از مرگ به تن می دوزد
        اشک وداعیست میان من و تنهایی یک ناله ی شمع
        همه رفتند و یکی مانده به جمع
        پرپروانه کجاست؟
        در افق همهمه است
        تو بگو پیچک سبز
        سقف این  خانه کجاست
         
        نه به سیگار بگو
        نه به لبهای چروکیده ی احساس علی
        نه به سنجاقک احساس زمین
        نه به اکسیژن این باغ مرا میلی هست
        نه به تصویر تو در آب روان
        من به نجوای تو در گوش خدا منتظرم
        راز ما فاش نگو
        تو به نقاش نگو

        دود و سیگار فقط
        پی یک بهانه از جنس تواند
        من به پک های تو از کاغذ شعر
        واژه ی دود به لبهای قلم می بندم
        من خمار تو وتو نعشه به انکار منی
        تو ببین...
         من در این شمع که از دوری تو می سوزد
        به سقوط تو و صد اشک از این گونه ی خود می خندم
         پس به سهراب نگو
        راز ما فاش نگو
        تو به نقاش نگو...
        که زمین جای بدیست.........
        پشت هیچستانش
        در چپرهای ده بالادست
        همه جا در دل شهر
        لحظه از خنده تهیست.......
         
         
         
        چهارم خرداد ماه نودو سه...
        تهران...
         
         
         
         
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        8