سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 7 ارديبهشت 1403
    18 شوال 1445
      Friday 26 Apr 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        جمعه ۷ ارديبهشت

        پدر...

        شعری از

        وحید خانمحمدی (ياور)

        از دفتر رسوایی نوع شعر سپید

        ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۲۲ ارديبهشت ۱۳۹۳ ۱۳:۲۰ شماره ثبت ۲۶۲۸۱
          بازدید : ۵۴۳   |    نظرات : ۱۶

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر وحید خانمحمدی (ياور)
        آخرین اشعار ناب وحید خانمحمدی (ياور)

        شعری به دو زبان فارسی و آذری تقدیم پدران عزیز:
        **********************************
        آتا جان
        ای عزت لی وقارلی داغـــــیم
        آتا جان
        ای اینسان گئیـــملی تانری جیلوه سی
        دوعالاریندان گلیرسه ، ملک لر سسی
        نئجه اینسان آدلاندیریم بس ، من سنی
        قابار اللرینی گوردوکجه گوزوم
        نئجه آخماسين گوزومون یاشی
        جنت آنانین آیاغی آلتیندا دیرسا
        آتا دیر غم قایناغی
        آتا جان من بیلیرم
        دیزلریمین طاقتی ده سنسن
        نفسیم ده سنسن
        حتی آدیمدا سنسن
        سنسن منی آدلاندیران
        تکی بیله یدین
        نه گوزل گلیر سنه
        اوزوندکی قیریش
        بئلینده کی بوکوک
        اوپوره م اللرینی
        آنیرام سنی
        تاریخیین بویوک کیشی سی
        سانیرام سنی
        نفسینله عطیر سپه جگم سجاده مه
        گویده الله
        یئرده سویکه نه جگم سنه
        آتا
        منیم اوچون قال
        سن سن عزت وئرن منه
        سئویرم سنی آی آتا

        پ.ن:
        پدرم اي كوه عزت...
        پدرم اي تجلي خدا
        در لباس آدميت...
        مگر ميشود تو را انسان ناميد
        وقتي در هر دعايت
        فرشتگان هلهله سر ميدهند....
        مگر ميشود دستان پينه بسته ات را
        ديد و اشك التماس نريخت....
        درست است كه ميگويند
        بهشت زير پاي مادران است....
        اما جهاني...
        آري جهاني در غم نهفته
        در چشمانت جاي دارد...
        مگر كسي چون تو توان
        به يغما بردن دلم را دارد ؟
        پدرم اين را خوب ميدانم
        پاهايم تويي...
        نفسم تويي...
        حتي نامم...
        آري من نام تو را يدك ميكشم...
        ميداني...
        چين بر صورتت زيباست...
        حتي خم بر قامتت ...
        دستت ميبوسم و بزرگت ميدارم
        كه تو
        بزرگ مرد تاريخي و خواهي ماند...
        نفست را مهر سجاده ام ميكنم
        و تو را معبودم مي نامم....
        پدرم برايم باش كه
        عزت بخشم تويي...
        دوستت دارم پدرم....

        ...................................
        وحيد خانمحمدي(ياور)
        ...................................
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0