يکشنبه ۲۷ آبان
وصیت رانوشتم شعری از کریم لقمانی سروستانی
از دفتر s@rv نوع شعر
ارسال شده در تاریخ جمعه ۲۶ فروردين ۱۳۹۰ ۱۹:۵۴ شماره ثبت ۲۵۶۸
بازدید : ۷۶۹ | نظرات : ۱۷
|
دفاتر شعر کریم لقمانی سروستانی
آخرین اشعار ناب کریم لقمانی سروستانی
|
بیا بنشین به پیشم مزن دیگر تونیشم ندانستی تو این را اسیردردخویشم؟ بیاکم کن فریبم که من آخر غریبم نباشد غیر توکَس مکن دیگر نهیبم بیا دردم دوا کن اسیر خنده ها کن چه میدانی درونم مرا ازغم رها کن شدی خاری به پایم زدی آتش به جانم شدم خاکسترغم ، ندیدی شعله هایم شدم تنهای تنها درونِ دردو غمها که روزم تارگشته چوتاریکیِ شبها گناه من چه باشد ؟غم هجرتوبُردن برای دروی توهمیشه غصه خوردن شدی صیاد جانم گرفتی این توانم نمیخواهی که دیگر برای تو بمانم دگر طاقت ندارم زعشقت بیقرارم نشستی تا بخندی سرخاکِ مزارم؟ دگر خشکیده گشتم زدنیا خسته گشتم بدست خود برایت وصیت را نوشتم نکردم من جفائی به هرنام آشنائی که بایدمن بمیرم توکردی بی وفایی s@rv
|
|
۱ شاعر این شعر را خوانده اند
Guest
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.