سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

چهارشنبه 28 آذر 1403
    18 جمادى الثانية 1446
      Wednesday 18 Dec 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        چهارشنبه ۲۸ آذر

        از برکه های آینه

        شعری از

        بنیامین پور حسن

        از دفتر شعرناب نوع شعر مثنوی

        ارسال شده در تاریخ جمعه ۱۱ بهمن ۱۳۹۲ ۰۲:۱۶ شماره ثبت ۲۲۹۶۱
          بازدید : ۵۲۲   |    نظرات : ۳۲

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر بنیامین پور حسن

        ((از برکه های آینه))

        ای مستی شبانه ی من , نشئه گی ناب!

        ای دختر عشیره ی شعر و شب و شراب !

        ای جانِ منتشر شده در تو به توی من

        ای پیش شاعران همه ی آبروی من !

        ای سوژه ی شکار شدن در کمین شعر

        ای حاکمِ قرق شکنِ سرزمین شعر !

        این مثنوی برای کسی مثل تو کم است

        این مثنوی سراسرش اندوه و ماتم است

        بغضی مدام می شکند در گلوی من

        در حسرت نداشتنت , آرزوی من!

        از چشم هام می چکی و شعر می شوی

        در من مدام می چکی و شعر می شوی

        داغ دل نحیف مرا داغ تر نکن

        آن روسری گل گلی ات را به سر نکن

        اسم شب جزیره ی خود را به من بگو

        ((از برکه های آینه راهی به من بجو))*

        تا مغز استخوان شب من نفوذ کن

        در این جزیره تا ابد اعلامِ روز کن

        من را ببر به نشئه ی موی شرابی ات

        تا مجمع الجزایر امواج آبی ات

        تا چرخش مداوم من در مدار تو

        تا لحظه ای که جان بدهم در کنار تو

        حال بهار سبز ترت را به من بده

        اردیبهشت رامسرت را به من بده

        فرصت ببین چه مسخره از دست می رود

        با خود نگفته ای که دلم تنگ می شود؟

        در آسمان تیره ی من ماه می شوی؟

        تا ابتدای حادثه همراه می شوی؟

        آیا به عشق جرات ابراز می دهی؟

        آیا به عشق فرصت اعجاز می دهی؟

        جایی میان خاطره هایت مرا ببین

        من مانده ام و خاطره هایی که....(نقطه چین)

        .........

        روح شراب در شب شرجی بندری

        سکری غلیظ در دل ابیات آخری

        ای وارث قریحه ی معدن _طلای ناب!_

        راحت بخواب , دختر مهتاب و آفتاب!

        باور بکن که از ته دل دوست دارمت

        شب خوش عزیز من! به خدا می سپارمت!


        *پی نوشت:

        آه ای یقین گم شده! ای ماهی گریز!

        در برکه های آینه لغزیده تو به تو

        من آبگیر صافی ام اینک به سحر عشق

        از برکه های آینه راهی به من بجو.....

        (زنده یاد احمد شاملو)

        ۰
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        4