سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

شنبه 3 آذر 1403
    22 جمادى الأولى 1446
      Saturday 23 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        شنبه ۳ آذر

        دلم تنهاست ......

        شعری از

        محمد علی شیردل

        از دفتر شعرناب نوع شعر

        ارسال شده در تاریخ شنبه ۶ فروردين ۱۳۹۰ ۰۹:۰۸ شماره ثبت ۲۲۴۰
          بازدید : ۹۳۶   |    نظرات : ۹

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر محمد علی شیردل

        در این سرمای مردافکن  ، در این  سوز سکوت شب

         

        زمین هفت جوش از سرما ....

         

        دلم تنهاست ....

         

        نمی دانم چرا امشب ، میان کلبه محزون قلبم شورشی بر پاست

         

        تمام ترسم از فرداست....

         

         از فردا  ، که دست آفتاب صبح ، زلف آسمان   را شانه می سازد

         

        و من در سر همان رویای دیرین ترا دارم  .... بیادت  باز می گریم ....

         

        ترنمهای جادوی کلامت خوب یادم هست ...

         

        بیا ای همنفس با من

         

        ببین دنیا چه نامرد است

         

        بیا ای مونس دردم

         

        بیا امشب هوا سرد است  

         

        بیا بنگر .... چنان آتش به دشت چشمهای خشک بی نورم درافتاده  است

         

        که این دنیای ناعاشق انگشت در دهن مانده  است ...

         

        بیا بنگر قیام جَد  فرهاد است

         

        دلم بارانی است  امشب و روحم سخت محتاج سخاتنمدی دستان مالامال احسانت

         

        صدای زوزه باد است  که بر باغ سکوت من شبیخون می زند امشب

         

        بیا دلبر که می ترسم نگاه خشمگین باد ، به چشمانم بیاویزد  وافکار پلید دیو شب  بر

        ذهن رنجورم   دوباره حمله ور گردد .

         

        نمی دانم چرا امشب .... هوای دیده بارانی است

         

        بیا دلبر ....که جزمن در میانِ شب....

         

         کسی گمراه  و تنها نیست .....

         

        بیا دلبر که جز من هیچ کس دراین اسارتخانه تنها نیست ....

         

        ۰
        اشتراک گذاری این شعر
        ۲ شاعر این شعر را خوانده اند

        Guest

        ،

        نازنین ازیدهاک

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        نادر امینی (امین)

        یکی از بزرگان اهل شعر درودی فرستاد برمن از روی مهر نبودم لایق حمو ثنای بندگان بباشم حقیری زشرمندگان سرودم تا که سنجم عهد خویش به اشک یتیمان پای افتاده پیش نه من آن نیک سرشتم در این روزگار ولی من کجا وسعدی روشن فکار کنون من درودی فرستم مریم که عادل بود کنیه اش چو عادل هماره بود با همه بنیه اش
        مدینه ولی زاده جوشقان

        تو ای آن که در قلب و روح منی اا خداوند حکمت خدای غنی اا به اطراف خود هم نگاهی بکن اا بتابان بر این سر زمین روشنی مدینه ولی زاده ی
        مریم عادلی

        درود برشما شاعر نیک سرشتتتت کاش دنیااز فکرتان مینوشت
        نادر امینی (امین)

        مرده آن است که نامش به نکویی نبرند ورنه هرمرد تبهکار به جهان زنده بود لیک مرد فداکار فلکی زنده کند دست دردست فقیران دهد و خرج یتیمان بکند این چنین که رسم خردی درجهان زنده بود پیش یزدان همه از فقر وغنیآن برازنده بود نه ستم بیند و نه ستمکار بود عاقبت در پی عقبی رود پا زدنیا بکشد
        مریم عادلی

        دستها خالی اند ازسخا و سلامممممم هیچ چیز پس نجو ای نکومرد تام

        کاربران اشتراک دار

        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        3