چشمک زدی و نشئه شده قرنیه هابم

چشمک زدی و نشئه شده  قرنیه هایم

🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀

برگرد و رها کن ز غم و مرثیه هایم
از درد  و شب و پچ‌پچ این ثانیه هایم

در برق نگاه تو چه سری است که تنها
چشمک زدی و نشئه شده  قرنیه هایم

چشمم به تو افتاد و به یک لحظه بهم ربخت
با ناز نگاهت ، همه ی  فرضیه هایم

با معجزه ی چشم سیاه تو ردیف است
شور و شر و شعر وغزل و قافیه هایم

کوکنار نفس های تو انگار  که عمریست
معتاد خودش کرده تمام  ریه هایم

جنجال به پا کن ،  بزن آذر به جنونم
من عاشق و دیوانه ی این حاشیه هایم

بنشین به لب حوض و بگو سیب که بسیار
مشتاق چنین عکسی از این زاویه هایم

🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀

#محمد_علی_شیردل