يکشنبه ۲ دی
منظور معشوق شعری از رضا محمدصالحی
از دفتر شاید فردا نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ جمعه ۲۹ آذر ۱۳۹۲ ۲۰:۳۷ شماره ثبت ۲۱۴۸۸
بازدید : ۸۶۸ | نظرات : ۲۶
|
آخرین اشعار ناب رضا محمدصالحی
|
مســتم ولی با هر صدا ، هرجا نمی رقصم
یـا شمس تب ریزم بتابد ... یا نمی رقصم
از دار بالاتر مـگر منظـور معشـوق اسـت؟
من صور ِعشـقم جز همان بالا نمی رقصم
قـقـنـوس در آتـش برقــصـد تـا بـرانگیـزد
تــا برنیــانگیـــزانـی ام جــانـا نمی رقصـم
بـا بــوی گنـدم آشـنایم ...خوشـه ای بردار
حـّـــوای مـن تا می کنی پــروا نمی رقصم
فرصت مسوزان تا لب دریا که راهی نیست
لــب بــر لبـم بگذار نه... اینـجا نمی رقصم
دســت و ترنـج و باز هـم محـو تماشــایی؟
غــــرق تمنــایــم ... ولی حـالا نمی رقصم
گـــرم است آغـوش غـزل ... امـا نمی دانم
خوابم و یا در شعله چون پروانه می رقصم
***************
یلدای همه دوستان پر سرور و خاطره انگیز
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.