سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

چهارشنبه 27 فروردين 1404
    18 شوال 1446
      Wednesday 16 Apr 2025

        حمایت از شعرناب

        شعرناب

        با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

        ساده ترین درس زندگی این است ،هرگز کسی را آزار نده.ژان ژاک روسو

        چهارشنبه ۲۷ فروردين

        بغض دارم

        شعری از

        علی مبین(بغض دلتنگی)

        از دفتر بغض دلتنگی نوع شعر ترانه

        ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۱۳ آذر ۱۳۹۲ ۱۹:۲۹ شماره ثبت ۲۰۹۵۷
          بازدید : ۱۶۷۶   |    نظرات : ۷۱

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر علی مبین(بغض دلتنگی)

         بغض دارم بغض دارم بغض ِ سنگ

        یک دل ِ دیوانه ی غمگین وتنگ

        بغض هایم رنگ عشق است وجنون

        قیمتی است بغض هایم مثل جون

        در دلم جا کرده هرشب با من است

        حاصل یک عمرعاشق بودن است

        بغض دارم بغض دارم بغض سنگ

        زخمی ام یک زخم شیرین وقشنگ

        درد من عشق است ودرمانی نبود

        زخم هایم گشته اند از غم کبود

        روزگاری عاشقی کردم ولی

        باز هم پیدا نشد صاحبدلی

        یک شبی یک لیلی مجنون پرست

        عاشقی کرد و مرا هم کرد مست

        او مرا دیوانه ی خود کرد ورفت

        رفت واین قلب مرا هم زد شکست

        بعد او هرگز دلم عاشق نشد

        هیچ کس بهرِ دلم لایق  نشد

        آمد و رفت ومرا تنها گذاشت

        بی سبب بر روی قلبم پا گذاشت

        تیشه زد بر قلب من روزی دلی

        رفت واز عشقش ندیدم حاصلی

        ۰
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        آذر دخت

        روزگاریست که در میخانه خدمت میکنم ااا در لباس فقر کار اهل دولت میکنم
        سیده نسترن طالب زاده

        د ساربانا بار بگشا ز اشتران ااا شهر تبریزست و کوی دلستان ااا درودی دگربار سرکارخانم دکتر حسین زاده شهدخت ادب و عرفان و تعالی ااا اشعلری برگزیده از دیوان استاد بهار بود تقدیم حضور یازان و دوستات ااا دور است از ادب کمترین ااا طعنه و ایذا در محضر سروران عالی قدر ااا ژرف بود ابیات در نگاهم همین ااا با مهر بی مر
        طاهره حسین زاده (کوهواره)

        من متعجبم سلام بانو دکتر طالب زاده نمی دانم سلام و احوال پرستی تان بامن کجا و شعر طعنه دار زهرآگینِ فرومایه خواندن دوستان من یا من کجا ااا خب کدام یک را باور کنم ممنونم از فیض نصایح ملوکانه ی شما بانو واقعا نواختی مان آه و بدرود
        سیده نسترن طالب زاده

        ر مگیر از فرومایگان دوستان اااا که حنظل نکارند در بوستان اااا که ذات نکو آید از خانمان ااا چنان آب نیکو که از اسمان اااا درودتان بانوی معززنیمه شب بهارانه نیکوو بکام
        طاهره حسین زاده (کوهواره)

        هاتفِ جانم صبا گوی ز دلبر خبر ااا عشق بیاوَر مرا اوست نَفَس را اثر ااا سلام شب و روزگارهمگی خوش بداهه بدرود ااا ر

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        1