سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

يکشنبه 9 ارديبهشت 1403
  • روز شوراها
20 شوال 1445
    Sunday 28 Apr 2024
      به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

      يکشنبه ۹ ارديبهشت

      رهگذر

      شعری از

      علی دهقان

      از دفتر نگاه نوع شعر نیمائی

      ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۲۹ مهر ۱۳۹۲ ۱۸:۰۰ شماره ثبت ۱۹۴۵۶
        بازدید : ۷۸۷   |    نظرات : ۱۳

      رنگ شــعــر
      رنگ زمینه
      دفاتر شعر علی دهقان

      من به دنبال کسی می گردم...
      که در این ورطه ی طوفان زده ی بیشه ی ما
      بوسه را نذر دل باد کند
      نکند گریه  ولی...

       خنده را وادی فریاد کند
      من به دنبال هم او می گردم
      او که در بازی الوان نسیم
      رنگ تقدیر گل آبی ماست
      شاپرک نیست ولی
      پرپروانه ی احساس دل خالی ماست
      ...نگرانم
      نگرانم که شبی در پی گم شدنش
      همه در خواب شوند
      ناله ها آه شوند
      بغض مهتاب شوند
      ندهد درد امانی به دلم
      گریه ها ساز دل خواب شوند.
      ....این نفسهای بریده
      که در این سینه تو را سمت چو من می خوانند
      خستگی را به دل گونه ی من می بارند
      در افق های دل افکارم...
      با خودم در گیرم...
      و به گوش دل آن قاصدک خسته ی غم می خوانم
      رهگذر...
      رهگذر دور نرو...
      لا اقل دورتر از خانه ی این کور نرو
      سوی چشمان من از دوری تو میمیرند
      بی تو در خانه ی دل گریه ها ساز سخن می گیرند...
      من به تو محتاجم...
      بیش از احساس غمی که در این واژه ی من پنهان است
      و به پیدایی بغض گم گمگشته ی این احوالم
      به تو محتاج شدم...
      وتوام می دانی...
      دورتر از فاصله هایی که میان من و تو دریا بود...
      و همان حس غریبی که شب هنگام میان من و غم تنها بود...
      و کمی بیش تر از حسرت دیر هنگامی که میان من و تو جاری گشت...
      و در آن صیغه ی تهمت که تو را در دل من باقی کرد...
      و همان باغ غروری که تو را شعر غم زمزمه های دل یک راوی کرد...
      ........................به تو محتاج شدم
      و نه این بازی تقدیر نبود...
      یا که از هجمه ی درگیر نبود...
      این تمام غم رنگین شده از بغض من است...
      که در این ورطه ی دور از هوس و رنگ و ریا
      نه به گریه...
      نه به خنده...
      نه به احساس دلم محتاجم...
      من فقط عاشق این افکارم...
      که تو را چون گل سرخ...
      در دل باغچه ای از غم خود بنشانم...
      حاصلت چیست؟
      حاصلم چیست؟!
      به جز پوچی این احساسم...
      به چه دل می بازم
      من که خود می دانم...
      در بلوغ شعر افکار تو از فاصله ها بیزارم
      و به خود می گویم...
      اشتباهی
      اشتباهی که مرا سمت تو برد...
      زهر شیرین غم برگ گل است
      و ببین بیشتر از حرمت عشق
      و کمی بیشتر از هرچه که در شعر من است
      به تو محتاج شدم...
      فارغ از جنسیت مرد و زنی
      فارغ از هر هوسی
      و به اندازه ی غمگینی یک شاخه ی یاس
      و دلی پر شده از عطر نیاز
      و همان غنچه ی بی حوصله ی شعر کلام...
      به تو می اندیشم...
      و به خود می گویم...
      به تو محتاج شدم.................

      http://s1.picofile.com/file/7952343438/12345.mp3.html

       

       
      علی دهقان

      مهر ماه نودو

      کرج

       

      ۱
      اشتراک گذاری این شعر

      نقدها و نظرات
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


      (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      0