سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

يکشنبه 27 آبان 1403
    16 جمادى الأولى 1446
      Sunday 17 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        يکشنبه ۲۷ آبان

        براشگ نگاه آل طاها...

        شعری از

        ابراهیم ساجدی

        از دفتر رواست... نوع شعر مثنوی

        ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۳۱ شهريور ۱۳۹۲ ۱۸:۵۱ شماره ثبت ۱۸۴۸۸
          بازدید : ۶۴۸   |    نظرات : ۱۰

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه

         

        پیک آمد و نور در بر ماست

        اینجا سخن از رسول طاهاست

        منصور خدا,اساس عالم

        آن نقش نگین مهرخاتم

        نامش شده بارگاه عظما

        دلسوخته را مرادومولا

        ایوان بهشت چون سرشتند

        بانام محمدش(ص) نبشتند!

        در پشت در جلال سبحان

        پهلو زده درَظل سبحان

        مردی که چو شمع در ره دوست

        پاتا فرقش همیشه می سوخت!

        می سوخت که پرتوی نماید

        با بانگ اذان نوا سراید

        مسجود همه فرشتگان بود

        محبوب تمام عاشقان بود

        عهدی که از او به یاددارم

        در سینه نهفتم ار گذارم

        عرش از غم اوترانه سازد

        پروانه به شمع جان ببازد

        هق هق زند و زمین بگرید

        بردرد دلش برین بگرید

        گر راز نبی نگویم امشب

        سرریز شود شبم لبالب!

        در حق امین حق چه کردند؟

        آنگه که تنش به گل سپردند؟

        حق داشت نبی که رخت بندد!

        دلگیروغمین وزار گردد

        برهان وجود او همین بود

        اوخاتم اهل این زمین بود!

        ای مردم شام واهل کوفه!

        دنیا زدگان شهر مویه !

        آن راز خداکه با نبی گفت

        هان ,عهد علی است چون ولی گفت

        آن عهد حصول یک خبر بود

        از جهل عرب اگر خبر بود

        فرض است علی وضو بسازد

        برکاخ عناد شب بتازد!

        درد دل خود به چاه گوید

        محراب به خون خود بشوید

        از آل علی واهل کوثر

        گربود نشانه ای موثر

        برعزم علی روانه گردند

        آنان که سر آمد نبردند

        باعزم علی چو عهد بستند

        از چمَ و خم جهان گذشتند

        رفتند که سجده برگذارند

        بربال سپیده سرگذارند

        سرخاب زنند آسمان را

        دیوانه کنند عاشقان را

        سوگند به رب کعبه امشب

        برسینه داغدیده امشب

        برداغ دل بتول زهرا

        براشگ نگاه آل طاها

        گرنام علی نبی نمی برد

        دینش به حجاز وشام می مرد

         

         

         

         

         

         

        ۰
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        6