يکشنبه ۲۷ آبان
براشگ نگاه آل طاها... شعری از ابراهیم ساجدی
از دفتر رواست... نوع شعر مثنوی
ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۳۱ شهريور ۱۳۹۲ ۱۸:۵۱ شماره ثبت ۱۸۴۸۸
بازدید : ۶۴۷ | نظرات : ۱۰
|
آخرین اشعار ناب ابراهیم ساجدی
|
پیک آمد و نور در بر ماست
اینجا سخن از رسول طاهاست
منصور خدا,اساس عالم
آن نقش نگین مهرخاتم
نامش شده بارگاه عظما
دلسوخته را مرادومولا
ایوان بهشت چون سرشتند
بانام محمدش(ص) نبشتند!
در پشت در جلال سبحان
پهلو زده درَظل سبحان
مردی که چو شمع در ره دوست
پاتا فرقش همیشه می سوخت!
می سوخت که پرتوی نماید
با بانگ اذان نوا سراید
مسجود همه فرشتگان بود
محبوب تمام عاشقان بود
عهدی که از او به یاددارم
در سینه نهفتم ار گذارم
عرش از غم اوترانه سازد
پروانه به شمع جان ببازد
هق هق زند و زمین بگرید
بردرد دلش برین بگرید
گر راز نبی نگویم امشب
سرریز شود شبم لبالب!
در حق امین حق چه کردند؟
آنگه که تنش به گل سپردند؟
حق داشت نبی که رخت بندد!
دلگیروغمین وزار گردد
برهان وجود او همین بود
اوخاتم اهل این زمین بود!
ای مردم شام واهل کوفه!
دنیا زدگان شهر مویه !
آن راز خداکه با نبی گفت
هان ,عهد علی است چون ولی گفت
آن عهد حصول یک خبر بود
از جهل عرب اگر خبر بود
فرض است علی وضو بسازد
برکاخ عناد شب بتازد!
درد دل خود به چاه گوید
محراب به خون خود بشوید
از آل علی واهل کوثر
گربود نشانه ای موثر
برعزم علی روانه گردند
آنان که سر آمد نبردند
باعزم علی چو عهد بستند
از چمَ و خم جهان گذشتند
رفتند که سجده برگذارند
بربال سپیده سرگذارند
سرخاب زنند آسمان را
دیوانه کنند عاشقان را
سوگند به رب کعبه امشب
برسینه داغدیده امشب
برداغ دل بتول زهرا
براشگ نگاه آل طاها
گرنام علی نبی نمی برد
دینش به حجاز وشام می مرد
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.