دوشنبه ۳ دی
خواب شعری از سارا مشیری
از دفتر روزها نوع شعر افراغ اندیشه
ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۱۸ شهريور ۱۳۹۲ ۱۴:۱۵ شماره ثبت ۱۷۹۹۹
بازدید : ۱۰۰۹ | نظرات : ۴۶
|
آخرین اشعار ناب سارا مشیری
|
خواب...
خواب دیدم آسمون می باره ...
من چتری نداشتم اما..
قلبم سکوت کرده از بی وفایی ها
می سوزه در سینه..
کوچه سرد و تنگ و دلگیره
خواب دیدم تنها شدم ، تنهاتر از تنها..
بغض در گلو نفس میگیره..
خواب دیدم سرده دستانم
شکوفه مریم داره میمیره
لبخند خشک شد روی لبان ترک خورده
اشک روی گونه هایم بی امان میره
خواب دیدم تنها شدم تنها تر ازتنها
جاده در دور دست یک نفر میره....
تاریک شد قلبم از درد تنهایی..
میسوزه از عشقی که در قفس گیره
دیوارها بزرگتر از کوچک شدن من
دختری شکسته از درد چهره ی تیره
آستین بر غم چهره میگیره ...
خواب دیدم رفت آنکه آرزویم بود..
شکستِ آینه ها ..جادوی اکسیره..
بوی آب که سرمست میکرد روحم را
شده مردابی ساکن بس کهنسالی پیره
آینه ها مجذوبم نمی کنند ..
حنای آفتاب هم رنگی نمیگیره ..
آه می نشیند روی چهره ی پریشانم
درد بر قلب بیمارم چو میگیره ...
کاش که در خواب بودم اما..
...
خواب دیدم پذیرفتم مرگم را ..
دل که از زندگی سیره ..
تنها شدم تنها تر ازتنها
شکوفه مریم داره میمیره
16/تیر/92
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.