دوشنبه ۵ آذر
** گندم گندیده ** شعری از مجتبی هـژبری
از دفتر شعرناب نوع شعر دلنوشته
ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۷ شهريور ۱۳۹۲ ۲۲:۲۸ شماره ثبت ۱۷۵۲۴
بازدید : ۶۹۷ | نظرات : ۲۱
|
آخرین اشعار ناب مجتبی هـژبری
|
وقتی که رفت و منو نابود کرد
هرچی که داشتم همه رو دود کرد
وقی به شونه های اون تکیه داد
انگار منو داخل تابوت کرد
*********
وقتی ازم دغدغه هامو پرسید
از من و هرچی که داشتم برید
مثه کبوتری که زندونیه
یکدفعه از شوق رسیدن پرید
*********
زیر فشار درد و غم خم شدم
دوباره هم خونه ی ماتم شدم
گندم گندیده ی آدم شدم
آینه ی عبرت عالم شدم
*********
هی به خودم میگم نترس پیشته
نترس که مال بد بیخ ریشته
اگه حالا بی کس و تنها شدی
مسببش اون دل درویشته...
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.