جمعه ۲ آذر
اشعار دفتر شعرِ بی سر و سامان شاعر مجتبی هـژبری
|
|
دلتنگِ توام ، ای که تو از دیده نهانی
نابود شدم ، بعدِ تو ای کاش بدانی
|
|
|
|
|
امید به برگشت تو ای یار ندارم
دلتنگم و امید به دیدار ند
|
|
|
|
|
حیف از ترس خــــــــــــــــــــــــــدا...
|
|
|
|
|
یه سینی آرامش،یه مشت قرصِ خواب
یه دست لرزون و یه قلب خو
|
|
|
|
|
یه شب زیر بارون قدم میزدم
خودم زیر حرف خودم میزدم..........
|
|
|
|
|
.... خيلي خوشحالم ازاينکه
ميبينم يه جا اسيـــــري
ميبينم يه گوشه تنـــــها
داري ازغصه ميمير
|
|
|
|
|
اي سوار بي سپــــــــر،ساقي چشماي تر
جـــرعه اي آب فر
|
|
|
|
|
عشق یعنی محو افکار تو شیم
لحظه ای میثم تمار توشیم
|
|
|
|
|
بخند به حال زارم ، به من که بی قرارم
به من که شب تا سحر آروم قرار ندارم
|
|
|
|
|
گریه به حال من نکن،من یه چراغ خاموشم یه مرد تنهای غریب،گمشده ی فراموشم
|
|
|
|
|
یه شب وقتی از کوچه تون میگذشتم
سرم گیج رفت و یه گوشه نشس
|
|
|
|
|
صــــبوری کن و با رقیبم رفیق باش
به فـــکر من اصلا نباش و قوی باش
|
|
|
|
|
نمیدونم خدا نخواست
یا قلب سنگ بی وفاش
یا جیب خالیه منه
دلیل او ن بهونه هاش
|
|
|
|
|
همه می گن جــــــــوونی و هنوز اول این راهی
نمیدونن گره خورده شب و روزم به تنهــــــــایی
|
|
|
|
|
دارد درون بغض تو بــــــــــــی تاب می شود
هر شب که قرص می خورد و خواب می شود
|
|
|