سه شنبه ۲۹ خرداد
وداع تلخ 1) شعری از مسعود خاتمی
از دفتر شعرناب نوع شعر
ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۲ اسفند ۱۳۸۹ ۱۸:۴۴ شماره ثبت ۱۷۱۷
بازدید : ۱۲۷۰ | نظرات : ۲۷
|
آخرین اشعار ناب مسعود خاتمی
|
1)
نمی بینم سیاوش را
صدای قصه هایش را
نگاه و اشک ماد ر را
وداع تلخ آرش را
کجایند آن کمانگیران
به وقت عجز و ماتمها
بگو رستم چرا افسانه ای گشتی
مگر سهراب تو مرده
تو در شه نامه ات خوابی
هفت خوانت کنند غوغا
به هامون به سیستانت
همه در انتظار تو
به نیرنگت برند گویا
که سهرابی کنند پیدا
فریدون ناله ای سر کن
جوانان را ز غم در کن
بگو کاوه صدایم کن
به پتکت آشنایم کن
چو ضحاک از ورای خشم
چون ماری روان گشته
به هر شب می کنند صیدی
خفاشند در شبها
چرا تورانیان هر دم متاع مرگ می آرند
چرا ایرانیان هر دم
می خواهند رستمها
من از البرز می پرسم
ز خوزی گیلک و لرها
مرا هامون می خواند
مرا کارون می خواهد
صدایم کن تو ای صحرا ای یزدی
اگر چه تشنه ای
من می دهم باران مازنها
ابومسلم کجا رفتی
خراسانت شده تنها
که اغیاران هر دم می دهند
جولان در میدان و محفل ها
نمی یابم شراب سرخ شیرازی
که خاموشی دهد
غمهای جانفرسا
صدای تیشه ی فرهاد
حزن انگیز و تنها شد
چو شیرین خوان شاهان است
او در بیستون رسوا
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.