چهارشنبه ۱۷ بهمن
دلواپسی شعری از
از دفتر دل نوشت فانوس نوع شعر دلنوشته
ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۱۰ مرداد ۱۳۹۲ ۲۱:۰۲ شماره ثبت ۱۶۲۶۱
بازدید : ۸۸۳ | نظرات : ۶۳
|
|
تویی که کنارمی
چه راحتی
اصلا ، نداری دلواپسی
ازم جدا بشی ، تنها بشم
غریب ، تو دردا بشم
میخوام بدونم ، داری چه حالتی
خندون ، گریون ، یا ناراحتی
که تو شب تاریک ، فانوس و از دست دادی
میدونم هنوزم خوابی
یه خواب عمیق
یه دل مریض
داری تو
غمه ، صدامی تو
یه زمانی گفتی ، من بی تو
یعنی غروب عمرم
من بی تو
یعنی سکوت جمعَّم
یعنی خزون قلبم
یعنی از زندگی خســـــتَم
ولی میبینم تو دســــــتَم
دسته تنهایی رو
یه کم نمک ، کم داریمو
که دروغات ، دلُ آتیش بزنه
میگفتی بی من ، روحت میپره
ولی میبینم زنده ای
رو لبات نشسته خنده ای
تلخ
هه ، علیُ دادی رفت
(موزیک)
دروغاتو دوس دارم هنوز
دلم نسبت به عاشقا ، هستِش حسود
عشقشون میمونه ، همیشه کنارشون
رفتُ اشک ، تو دلم نشوند
دوست دارم با تمام وجود
نشون به اون نشون
وقت رفتن گفتم ، باز ، جات تو دلمه
جواب نامردیات ، گُذَشتَمه
شاید داغون بشم
خاموش نمیشم
اگه بری حکمتی بوده
شاید قسمت این بوده
تو با یکی دیگه ، میشی خوشبخترین
منم خوشحال که تو ، با بهتر از منی
عشقم ، میزَنم حرفِ آخر
همیشه هستی ، تو خاطراتم
فانوس
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.