سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

پنجشنبه 8 خرداد 1404
    3 ذو الحجة 1446
      Thursday 29 May 2025

        حمایت از شعرناب

        شعرناب

        با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

        روح ما با این افکار پست و اندیشه های که از حدود معده و شهوت تجاوز نمیکند،آیااگر از بین برود بهتر نیست!؟ موریس مترلینگ

        پنجشنبه ۸ خرداد

        نامه غیر محرمانه

        شعری از

        سید علیرضا دربندی

        از دفتر ترانه های بی صدا نوع شعر ترکیبی

        ارسال شده در تاریخ ۲ روز پیش شماره ثبت ۱۳۸۰۵۱
          بازدید : ۱۵   |    نظرات : ۳

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه

         
        در فراز و فرود زندگی مثل همیشه در حال فرودم
        بر تو دلدار قدیمی عرضِ سلام و عرضِ درودم
        این تنها بختِ من است که میدانی از توست
        همه شعر و ترانه و سرودم
        امشب قصد نمودم نامه ای برای تو نویسم
        بگویم از حالمو جدایی و چشمهای خیسم
        به یاد دارم شاعری نوشت این نامه را لیلا فقط بخواند
        منتشر کرد و دید جز لیلا یک ملتی همه بخوانند
        اما این نامه به هیچ عنوان خصوصی و محرمانه نیست
        دل رسوایِ من دگر در پی پنهانه این عشق جُرم انگارانه نیست
        از منتقدین عذرخواهم اگر دیدند این نامه وزنی ندارد
        امشب لحنم شاعری نیست ؛ ذهنم حوصله وزن و مَزنی ندارد
        اگر حال مرا بپرسی ؛ خیلی تعریفی ندارم
        هر شب میبینم خوابت و تعبیری ندارم
        با اینکه سخت بود جداییت اما گذشت
        هر ساعتش روزی و هر روزش ماهی ؛ اما گذشت
        البته این گذشتن نامش زندگی نبوده و نیست
        بیشتر از مُرده ای که از بخت بدش مانده نفس ؛ نبوده و نیست
        گله ای از تو ندارم ؛ دیدی دنیا اینگونه برایت خواستنیست
        اگر گله ای هم باشد از آن بالاسریست
        من نمی‌دانم چه گناهی کرده بودم که چاره ای جز تاوانش نبود
        حتی اگر گناهی بود؛ عشق را ابزار تاوان نمودن رسمش نبود
        مهری ویرانگر بر دل اندازی و نشنوی صدایش؛ انصاف نیست
        همچون واژه شُکر ؛ که شَر شده و او را میانش کاف نیست
        بگذریم ؛ خدا صدای ما را نشنیده و نخواهد هم شنید
        دل ما که چشم به راه نعمت جز حکمتش هیچ گاه ندید
        چون بی نشانی ؛ بی خبرم بود از حالِ تو
        هر شبم از دیوان حافظم می خواستم فالِ تو
        وای از شبی که حافظ بی حوصله بود و فالت خوب نمیداد
        مغزم دستوری جز خودخوری مثل موریانه بر چوب نمیداد
        چون میدانم نامه ام جوابی در پی ندارد حالت نمیپرسم
        درست است پر و بالم ریخته اما هنوز هم اندکی تُخسم
        دروغ چرا؟ هنوز هم با یاد تو گه گداری نیش من باز می شود
        دیوانگی می کند در پی ریتم شادی از یک ساز می شود
        درست است نوایِ سنتی برای روح همچون شَهد و کَره است
        دل گاهی هم محتاج به آهنگ شیش و هشت شب پَره است
        که بگوید؛ ای قشنگتر از پریا تنها تو کوچه نریا
        بچه های محل دزدن عشق منو میدزدن
        او هم مثل من دل نگرانه پریَ ش بود
        چه نگرانیه بِجایی از دزدیدنَش بود
        شعر : علیرضا دربندی
         
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        ساسان نجفی(سراب)
        دیروز
        درود بر شما..
        زیبااااست..
        خندانک خندانک
        خندانک
        محمد باقر انصاری دزفولی
        دیروز
        باعرض سلام
        خیلی خیلی زیبا نوشتی
        قلمتون سبز
        پایدارواستوارباشید
        شاعرگرامی
        درود درود درود
        خندانک خندانک خندانک
        ابوالحسن انصاری (الف رها)
        ۱۹ ساعت پیش
        درود بر شما خندانک خندانک خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        1