دوشنبه ۳ دی
چه کسی بود که گفت :قایقت جادارد؟ شعری از حسین دلجویی
از دفتر بخاطر چشمانش نوع شعر نیمائی
ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۲۳ خرداد ۱۳۹۲ ۱۱:۲۴ شماره ثبت ۱۳۷۲۴
بازدید : ۵۱۳ | نظرات : ۴۵
|
آخرین اشعار ناب حسین دلجویی
|
«چه کسی بود صدا زد سهراب؟»
چه کسی بود ؟
چه میخواست ؟ چه گفت ؟
آشنا بود ،صدا !!!!!
این همه پشت درم ، در نزنید..
اینهمه سر نزنید
عاقبت می ترکد شیشه ی تنهایی من....
عاقبت شیشه تنهایی من می شکنید
چی کسی بود که گفت!!!!
«قایقت جا دارد؟َ»
چه سوالی!
عجبا!
«من که از باز ترین پنجره صحبت کردم» ...
***
من خود از قافله درد زمان جاماندم..
من از این سینه تنگ،من از این رنگ به رنگ
چقدر دلگیرم...
من نگفتم دارم...
گفته ام باید ساخت..
همه با هم باید...
قایقی با همه ی وسعت این دلها ساخت...
چمدانها را بست
همه پیراهن تنهایی خود را برداشت
«و به سمتی که درختان حماسی پیداست»
و گل نور...
ز قندیل محبت جاریست
و صفا قافیه ساز غزل رابطه هاست
قایق انداخت به آب...
متصل پارو زد
«رفت می باید از این شعر غریب»
رفت آنجا که دروغ اولین حربه انسانی نیست...
و درختان پٌر پرواز پر چلچله هاست
وقناری شبها ....
میهمان غزل میخک هاست
و گلویش گاهی در غم و حسرت یک چهچهه نیست
و پرستوی محبت هر سال،زیر سقف دلها
چینه سابقه می چسباند
«رفت می باید از این شهر غریب»...
رفت جایی که در آن...
« زندگی شستن یک بشقاب است »
***
«چه کسی بود صدا زد سهراب»؟
آشنا بود ،صدا
از همین اطرافم..
چه کسی بود؟.چه میخواست ،چه گفت؟
قایقی باید ساخت...
با ی د ا ن د ا خ ت ..... ....
=====
با یک دنیا مهر...
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.