يکشنبه ۲ دی
فرزاد من غم را ببین/ بمناسبت غم از دست دادن فرازد عزیز شعری از سعید مطوری (مهرگان)
از دفتر غمنامه نوع شعر
ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۱۱ بهمن ۱۳۸۹ ۱۸:۲۷ شماره ثبت ۱۳۶۵
بازدید : ۱۱۸۰ | نظرات : ۹
|
دفاتر شعر سعید مطوری (مهرگان)
آخرین اشعار ناب سعید مطوری (مهرگان)
|
ابری است آن چشمان من
تنهایی شد مهمان من
غمگین کردمرگی، مرا فرزاد من غم را ببین
شد آسمان ناقوس تو
کرد حوریان ناموس تو
شب تا صبح اشکم روان فرزاد من غم را ببین
من ماندم فریاد ودرد
بی تو شد خاموش سرد
ای وای از این سرمای بد فرازد من غم را ببین
حالا در این میخانه ها
خالی شد
آه پیمانه ها
یادی در ، آن، سوی من فرازد من غم را ببین
یادش با آن خاطره
اشکی در آن پنجره
لغزید بر شیشه شکست فرازد من غم را ببین
از دور بی تابت منم
در شب شبتابت منم
راهم هست با اشک و آه فرازد من غم را ببین
گفتند خاک سردی کند
دل، دور از دردی کند
آتش زد روح
با تنم فرازد من غم را ببین
با یادت خواهم نشست
این فاصله خواهم شکست
روزی با تو من صفا فرازد من غم را ببین
سعید مطوری/مهرگان
از دفتر غمنامه
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.