سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 3 اسفند 1403
  • كودتاي انگليسي رضاخان، 1299 هـ ش
23 شعبان 1446
    Friday 21 Feb 2025

      حمایت از شعرناب

      شعرناب

      با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

      تمام پلیدیها در خانه ای قرارداده شده و کلید ان دروغگویی است. امام حسن عسكري(ع)

      جمعه ۳ اسفند

      در گلستان کلام

      شعری از

      صفورا کمربسته ،

      از دفتر ابیات ناب نوع شعر آزاد

      ارسال شده در تاریخ ۲ روز پیش شماره ثبت ۱۳۵۹۸۷
        بازدید : ۷۳   |    نظرات : ۱۹

      رنگ شــعــر
      رنگ زمینه

      کنار دل نشستن کار مستانی چو ماست
      درد دل کردن برای دل عجب حال خوشیست
      بداهه
      دلم را غسل تعمیدی به آب دیده ام دادم
      مرا روح القدس تعلیم میداد.     بداهه
       
      برای بی دلی چون من غم و شادی همان عشق است
      گهی خندان گهی گریان به تیر ما کمان عشق است
      نهان هرگز نمیگردد کم و بیش از نگاه عشق
      زر و سیم ارچه می ارزد گرانتر بی گمان عشق است.  بداهه
       
      کار منو دل هر شب از دیده شکایت هاست
      هنگام سحر بر لب از دیده حکایت هاست
      شبها که نمیخوابد تا خیره شود بر ماه
      هر روز خمار از ماه رخشان ز روایت هاست.    بداهه
       
      ای دل نشدی خسته از این همه رسوایی 
      صد نامه فرستادی آنهم به چه بلوایی  
      یک نامه نیامد باز از جانب آن رومی
      شمس آمده از تبریز آورده چه حلوایی
      شیرین کن از آن کامی تا بر تو برد نامی
      ای خسته ز رسوایی زاییده ی حوایی 
      از جانب آن رومی خوش میدهم ات مومی 
      خود مهر زنم بر موم از من ز چه پروایی
      این نامه مهر و موم ، بر جانب آن رومی 
      گو شمس فرستاده بنوشته به شیوایی
      پس هیچ مگو دیگر بازا به سرای خویش
      تا فاش کند رازش آهسته به نجوایی
      زان پس زغزلهایت بوی خوش وصل آید
      در منزل مشتاقان دادم به تو مأوایی    بداهه
       
       محبوب من ای جان به فدای رخ ماهت
      کر گردم اگر از سر غم بشنوم آهت 
      یکدانه نگین بر سر انگشتر دستم
      بنشسته کبوتر به لب بام به راهت 
      یکبار دگر عزم سفر جانب ما کن
      تا جان بدهم پیش دو چشمان سیاهت   بداهه
      این سطرها که العان خواهم نوشت کاملا الهامی و جوششیست بی هیچ ویرایشی
       
      زبانت را زنم مهری ز خاموشی ،، اگر قصد سخن گفتن ز ما داری
      عبور از این ره دشوار و طولانی ، نه راه هر کسی باشد چو اندر سر نشان از عقل داری؟
       کمانی شد ، چو قامتهای همچون سرو  از باری چنین سنگین ، تو در حال تماشا بودی و دست از لجاجت بر نمیداری! 
       گمان کردی ز شهر باده نوشان میشود برگشت آسان ، که عزم آن داری ؟ 
      به گرد خود دمی چرخیدی و کردی به تن تا جامه ی رقص سماع و اندکی گشتی ز خود بی خود  ربودی گوهر مقصود؟
       مرادت چیست از این پرسه های گاه و بی گاهت بر این درگه؟   مگر شیدا شدی ناگه؟  مرادت را بگو!  که من خود میشناسم چهره ی زرد مریدانی که  از خون خدا نوشیده و در دل فنای خویش را از من طلبکارند،
       نمگویم به اینجا بر نگرد اما،   در اقیانوس ما این کشتی بی ناخدایت خرد خواهد شد در امواجی چو کوه آخر،
       برو با بیتهایت سر به سر بگذار شاید یک غزل گفتیم و بشنیدی به گوش جان و بنوشتی ،.
       مباش از من چنین دلگیر،  تورا هم میشناسم خوب ، تو اندر شهر خوبان سالها چرخیده ای و گشته ای، میبینمت هر روز شب اما چرا این بار سنگینرا دمادم میکشی بر دوش ؟؟؟ چه شد ؟ بغضت شکست اندر گلو ولگرد زنجیری؟؟
       مرنج از من دگر دیر است ،وقت رفتن ات گشته ....،
      برایم بازهم بنویس ، میخوانم من اشعارت ،،.
       
       به یقین از من دلمرده کسی نیست خبردار بجز تو
      باورم کن که من اندر صف دلسوختگانم   بداهه
       
      ۸
      اشتراک گذاری این شعر

      نقدها و نظرات
      عباسعلی استکی(چشمه)
      ۱۹ ساعت پیش
      درود بانو
      دلنوشته مفرد های زیبایی بودند خندانک
      محمد باقر انصاری دزفولی
      دیروز
      سلام بزرگوار
      دلچسب و زیبابود
      قلمتان نویسا
      در پناه حق
      درود درود
      خندانک خندانک خندانک
      صفورا کمربسته ،
      درود بر شما
      بینهایت سپاسگزارم

      قلبتان پر از نور حق خندانک
      ارسال پاسخ
      رسول دبیر (نافذ)
      دیروز
      ⚘⚘⚘
      صفورا کمربسته ،
      خندانک خندانک خندانک
      خندانک
      درود بر شما
      ارسال پاسخ
      مرتضی میرزادوست
      دیروز
      برای بی دلی چون من غم و شادی همان عشق است
      گهی خندان گهی گریان به تیر ما کمان عشق است
      نهان هرگز نمیگردد کم و بیش از نگاه عشق
      زر و سیم ارچه می ارزد گرانتر بی گمان عشق است

      خندانک خندانک

      سلام و عرض احترام بانو کمربسته ادیب گرامی
      بداهه هایتان دلنشین و زیبا هستند
      درود بر شما
      خندانک خندانک
      صفورا کمربسته ،
      درود جناب میرزادوست
      از لطف شما منونم

      برقرار باشید و پایدار خندانک
      خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      فرامرز عبداله پور
      دیروز
      درود
      مثل همیشه
      زیبا و دلنشین
      سروده اید
      ⚘⚘⚘⚘
      صفورا کمربسته ،
      دیروز
      درود بیکران بر شما
      بسیار ممنونم خندانک
      یاسر کریمی
      دیروز
      درود بر شما خندانک بنویسید
      در کنار دل نشستن کار مستانی چو ماست
      فاعلاتن.فاعلاتن.فاعلاتن فاعلن
      در اضافه کنید وزن بیت اول درست میشه
      در ادامه هم وزن تغییر کرده
      برای بیدلی چون من.....
      صفورا کمربسته ،
      دیروز
      درود
      جناب کریمی عزیز
      از نقدتون سپاسگزارم

      در پناه یزدان متعال باشید خندانک
      محمد منصوری بروجنی
      دیروز
      درود
      دست مریزاد
      خندانک خندانک خندانک
      صفورا کمربسته ،
      سلام
      سپاس بی کران بر شما خندانک
      ارسال پاسخ
      فرحناز آقازاده (یکتا)
      دیروز
      درود و دستمریزاد بانو صفورای عزیز و نازنین
      قلمتان همواره نویسا و سبز
      پایدار و پاینده باشید
      👏👏🌺🌺
      صفورا کمربسته ،
      دیروز
      درود بیکران بانو یکتا
      از لطف شما سپاسگزارم
      سپاس
      قلبتان پر از نور امید خندانک خندانک
      جواد مهدی پور
      ۲۱ ساعت پیش
      درود بر شما بانو کمر بسته گرانقدر خندانک

      بده های ناب و دل انگیز سرودید

      عالی ست

      زنده باشید به مهر

      خندانک خندانک خندانک
      خندانک خندانک
      صفورا کمربسته ،
      صفورا کمربسته ،
      ۲۱ ساعت پیش
      درود بر شما جناب مهدی پور
      حضورتان سبز
      بی نهایت سپاسگزارم
      قلبتان سرشار از سرور خندانک
      ارسال پاسخ
      محمد شریف صادقی
      ۱۸ ساعت پیش
      درود بر بانو کمر بسته. اشعار و نوشته های زیبایی بودند. البته ویرایش و تجدید در شعر و متن اشکالی ندارد کما اینکه احتمالا خود مولانا هم بنا به شواهدی انجام میداده (هر چند کمتر به نسبت حافظ یا شیخ سعدی). درباره عبارت «خون خدا نوشیده» یک مقدار برایم عجیب بود چون این یک اصطلاح مسیحی ست مرتبط با عشای ربانی (نان بدن مسیح است و شراب خونش و...) که البته... از نگاه مذهبی اسلامی غیر قابل قبول است (البته... ادبیات وادی متفاوتی ست...). از دیدگاه اسلامی تمام محتوای اناجیل اربعه (خصوصا انجیل چهارم - یوحنا) قابل قبول نیستند و البته حتی مورخین غربی سکولار هم در درستی بسیاری از مندرجات آنها اما و اگر دارند. البته قصد جسارت نداشتم صرفا خواستم گفته باشم این مطلب را.
      دانیال حاجی زاده (اشک)
      ۱۳ ساعت پیش
      واقعا در شعر گفتن استادید آفرین خندانک
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


      (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      1