سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

شنبه 13 بهمن 1403
    3 شعبان 1446
    • ولادت حضرت امام حسين عليه السلام، 4 هـ ق، روز پاسدار
    Saturday 1 Feb 2025

      حمایت از شعرناب

      شعرناب

      با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

      نگاه کردن فرزند به پدر و مادرش از روی محبت عبادت محسوب میشود. حضرت محمد (ص)

      شنبه ۱۳ بهمن

      روح

      شعری از

      رسول دبیر (نافذ)

      از دفتر شوق حضور نوع شعر مثنوی

      ارسال شده در تاریخ ۲ روز پیش شماره ثبت ۱۳۵۵۵۳
        بازدید : ۱۱   |    نظرات : ۱

      رنگ شــعــر
      رنگ زمینه
      آخرین اشعار ناب رسول دبیر (نافذ)

      روح
       
      رسید از خلد علیین تباشیر 
      که فخر روح را شد شش پسر شیر
       
      به نفس و عقل و علم و فقر و توحید 
      یکی گردنکشی می‌کرد و تهدید 
       
      که نامش بود آن شیطان خناس
      بود کارش فریب و هست وسواس
       
      گهی با نفس و گاهی فقر کش بود
      به محسوسات و معدومات خوش بود
       
      به معلومات چون می‌گشت ظاهر 
      ز معقولات می آشفت خاطر
       
      در این بین او فقط ترسش بُد از ذات 
      نمی‌دید آنچه را توحید می‌یافت 
       
      چو فارغ گشت جان از قالب تن 
      دگر هرگز ندید او چند دو من
       
      ز دام لفظ شد آزاد و پیوست
      به رویت کرد خود محفوظ و زد دست
       
      جنانی و جهانی را چه باشد 
      کجا جمع گردد ارگردد بپاشد
       
      نگو عرش است او را جایگاهش 
      که در فرش است اورا رد پایش
       
       
      که با اذن حکیم دادگر شد
      به تن تسلیم چندی چون خبر شد 
       
      از آن گویند آن را مرغ لاهوت
      ز فرش آن رفت تا عرش ملکوت
       
      که نبود این جهانی آن مگر چند
      همین باشد نگیرد در قفس بند
       
      دلش چون عاشق پرواز باشد 
      برایش این سفر آغاز باشد 
       
      اگر در ملک تن چون او امیر است 
      چه باکت زآنچه بر تو در مسیر است 
       
      ز شش عقل است کشتی بان کشتیت 
      یکی علم آن چراغ نفی و تثبیت
       
      کزان شش دیگری نفس است نامش 
      صعوبت دارد این فهم از مقامش
       
      زهی طغیان کند روشن کند راه
      زهی جوشد رود از راه تا ماه 
       
      عروسی دلربا چون اوست در تن
      جلایی ده به دل خاموش کن دن
       
      دو حس است این پری رو را ز خالق 
      حسی مطرود و دیگر رو موافق
       
      از آن مطرود باشد کوی مرائ است 
      موافق زین جهت باشد که باقیست 
       
      مراعات آن دو باید کرد با فقر
      ز شش این هم یکی چون هست دیگر
       
      اگر زین شش نمایی خوب اطاعت
      رهی از شرک و می گیری شفاعت
       
      به فضل شاهشان کان هست توحید
      شوی از عرش علیین تو تمجید 
      ۱۳۹۴،۱۱،۲۶
      ۰
      اشتراک گذاری این شعر
      ۱ شاعر این شعر را خوانده اند

      ساسان نجفی(سراب)

      نقدها و نظرات
      ساسان نجفی(سراب)
      ۲ ساعت پیش
      درود بر شما..
      زیبااااست..
      خندانک خندانک
      خندانک
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      2