بانوی ازلی تقدیم می کند
بی حرمتی به بانوی ازلی بی حرمتی به ساحت مقدس زن است (بانوی ازلی)
اگر از سمت گورستان
به پرواز پرندگان خیره شدی
راز عقاب کور را خواهی فهمید
راز سکوت زنِ نیمه عریان
در آغوش عقاب را خواهی فهمید
ای متولد شده ازآمیزش عقاب
و زن سکوت گرفته
وسیع تر ازسایه ها
طلوع گردباد اندیشه غفلت زده ی آسمانی ست
پشت مرگ عروس ها
به خواب خواهدرفت
حکایت تو
رگ بی خون درختانی ست
پشت شهر قتل وعام غنچه ها
رستگاری را به گور خواهد برد
روزگار دقیقه ها ،
-روزگار غم ناک پدرانی ست
در سرزمین خود فراتر از موعظه
رنگ نبض خودرا همیشه سیاه می کشند
ای متولد شده از آمیزش
پنجره تکرار نگاه مادرت بود
به سمت کوچ کور پرندگان
زیر پایش افق ،مثل دروازه سوخته ای بود
مسیر مرگ پرندگان را
به چشم وگوش خدا خواهد رساند
من از اشتباه تکرار سایه ها
اضطراب عقاب کور را
میان رگ های بی خون درختان مخفی کردم
من از تکان بالهای عقاب
طلوع جنبش تاریکی را
در انقلاب اندیشه یک زن یافتم
بی پایِ ردپای عقاب در سینه ی یک زن
سرکش ابری ست در گوشواره ی زنان بی ضمیر زمین
اگر از سمت گورستان
ابرها در غربت،قربت گرفتند
دنیا کاشف لذت توخواهد شد
و حرف هایت در پاییز
تعبیر خواب باغ بی مشتاقی ست
روی برف ها با ستاره ها
آسمان را ترک خواهند کرد
اگراز سمت گورستان رنگ پریده
روی رویای دختران عقاب کور خوابیدی
دنیا گردن بند پوشیده شده غفلت توست
با نفس هایت مرا شعله ور کن
از آتش هایی که هرگز پشت گورستان پنهان نمی شوند
چه ادراک سختی ست
از سمت گورستان خیره شدن
پی نوشت
گاهی یک غول بهتر از من یاتو شعر خواهد خواند
گاهی یک دیو
بهتر از تو دیوانه خواهد شد
با احترام محمدرضا آزادبخت
خدا به تفکرات پیچیده و عجیبتان برکت دهد...
موفق باشید