سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید |
|
||||||||||||
کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است. |
بانام ویاد خدا
ودرود بر شما جناب آزادبخت عزیز
شاعرتوانمند اشعار سپید خاص ...
غزلی امروز ازشما خواندم وازآنجایی که خودتان بارها درخواست نقد شعرتان را داشتید چند خطی بر شعرتان نوشتم:
🌼🔷️خودتان می دانید که در پس نوشته هایی که براشعارتان همیشه داشته ام هدفی غیر ازدلسوزی وپیشرفت قلمتان نبوده وخودتان هم متوجه خیر آن سختگیریها ونقدهایی که اوایل برشعرهایتان می نوشتم شد ه اید
درسته که شاید درابتدا کمی باعث ناراحتی تان شدم اما مهمانطور که خودتان هم می دانید ازابتدای ورودتان به سایت باوجوداینکه خودم بسیارسخت با آثار سپیدتان ارتباط برقرار می کردم اما می دانستم که واقعا شاعرخوبی هستید وفقط در رساندن پیامتان مشکل دارید وحتی درمقابل بسیاری ازمنتقدان شما که ابتدا می گفته اند اینها شعر نیست اصلا ایستاده ام و بها دادم به قلمتان و الحمدالله می بینم که روزبه روز شعرسپیدتان بهتر شده وحرفی برای گفتن دارد.
و دلم می خواهد که درکلاسیک هم همینگونه پیشرفت کنید ....
🏵♦️اندیشه وتخیل وعاطفه در شعر شما بسیا. قوی است . می دانم که مادرزاد شاعرید واستعدادتان خوب و می توانید خیلی بهتر ازاینها کلاسیک هم بنویسید، پس اجازه دهید امروز هم رک باشم
نمی خواهم به به چه چه الکی کنم وبگویم شعرکلاسیکتان بسیارزیباست وبی نقص
چون ازحق نگذریم آن چیزی که انتظار می رود نیست!
گرچه تجربه کردن وجسارت نوشتن شعرکلاسیک هم بسیارعالی است وخوب است که دراین قالبها هم خودتان رامحک بزنید ومطمانم که اگر پیگیر باشید شعرکلاسیکتان هم مانند سپیدها پیشرفت خواهد کرد ....
🌼🔷️اما راستش این شعرتان مرا اصلا قانع نکرد وشاید هم من برداشت خوبی نداشتم اما جدا از ساختار شعر که ضعف تالیف زیادی دارد معناومفهوم کلی شعر هم سخت فهمیده می شود
ارتباط معنایی بین مصراع ها و بیتها ضعیف است ...
چندبیت شعربیشتر نیست اما کلمات درآن زیاد تکرارشده اند بخصوص کلمه ی دل واین تکرار خیلی قشنگ نیست....
کلمه ی زر هم دوبار قافیه شده که باید درست شود
چیز زیادی هم درپایان ازاین شعر دستگیرم نشد جزچند تصویر پراکنده...
درست مثل اوایلی که شعر سپید می نوشتید
دراین شعر کلاسیکتان هم پیچیدگی زیاد است و مخاطب خیلی سردرگم میشود :
🌼🔷️مثلا دربیت اول
می زند تیری به دل چیزی به سر نمی رسد
نشسته در کشتی فقر دریا، به زر نمی رسد
،
درمصراع اول گفته اید می زند تیری به دل چیزی به سر نمی رسد ..
ویهو درمصراع دوم از نشستن درکشتی فقر گفته اید واینکه دریا به زر نمی رسد
درست است مصراع دوم به خودی خود وبه تنهایی تصویر خوبی دارد اما در خدمت بیت نیست وانگارتافته ی جدا بافته است
مخاطب گیجه که کی به دل تیری می زند و به سر نرسیدن چیزی چه معنایی دارد این دریا یهو چه تناسب معنایی دارد با مصراع اول که اینجا آمده ؟
🌼🔷️ ویادر بیت سوم:
ز راز من ،اعجازدل هم راز غم نمی شود
ز راز غم ، آغاز من خاطر دگر نمی رسد
واج آرایی قشنگی است بین راز واعجاز وآغاز
اما راستش من چیز زیادی دستگیرم نشو
آغاز من خاطر دگر نمی رسد معنایش چیست؟!
🌼🔷️ویا دربیت آخر:
نرفته دل جایی خطر ، دنیا سفر نمی رود
زدرد من دنیا دگر ،دنیا به زر نمی رسد
دراین بیت هم نفهمیدم دل جایی خطر نرفته چه معنا دارد وچه ربطی دارد به دنیا که سفر نمی رود
البته میدانم که درذهن شما همه ی اینها معناداره ولی نتوانسته اید آن معنایی را که در ذهنتون دارید آنجور که باید وشاید به مخاطب منتقل کنید ...
بازهم عذر خواهم که صفحه تان راشلوغ کردم بزرگوار
ان شاالله که درشعرکلاسیک هم درآینده مثل سپید موفق خواهید شد
چون ذهنتان هم تاحدود زیادی موسیقیایی است و می توانید دراین قالب هم بنویسید...
برای اینکه بهتروبهتربنویسید غزل امروزی زیاد بخوانید مطمانا نتیجه خواهد داد....
سلامت وشاد باشید درپناه خداوند بزرگ