دوشنبه ۸ بهمن
|
دفاتر شعر افسانه احمدی ( پونه )
آخرین اشعار ناب افسانه احمدی ( پونه )
|
پای یادت از دلم
بیرون بکش
وقتی خودت
اصلا اینجا
نیستی و میزند
بر سر هوای هر شبت
بی خبر رفتی و مانده
جای تو یک مشت شعرِ
نصفه نیمه ، آن هم اصلا
نیست دیگر بر لبت
شب ندارد
هیچ ماهی
تا بتابد روی من
تا کند روشن کمی
این ظلمت سرد مرا
رفتی و دادی
به قلبم غصه ها را
تازه کردی
قصه ی درد مرا
مانده ام مانند
یک نقاشیِ
بی رنگ و رو
بر بومِ شهر زندگی
چهره ای افسرده دارم
باغ قلبم روی گلهایش
کشیده چادر پژمردگی
طعنه های قلب من
در گوش من
زخمی ترین آوای اوست
می کنم طی دوره ی سرخوردگی
قصه ی تلخی
شدم از یک
بلاتکلیفیِ بی سرنوشتی
که از اول
محتوایی گنگ داشت
مثل یک ماهی
که در تنهایی اش
هم صحبتی ها با حُبابی
در دل یک تُنگ داشت
ناگزیری که فقط
جرمش تنفّس بود از
حال و هوای یک نفر
یک نفر که ...
خوب میدانست بی او
جانم از تن می رود
همزبانی که
سزای ماندنم
یک خاطره
یک روح سرگردان
و گریان می شود
زندگی ام را گرفتی
خانه ات آباد شد ؟
حال و روز زندگی ات
بعد مرگم شاد شد ؟
کل دنیا هم به کامت
باشد اصلا ، روزی از
شیرینی اش سر می رود
اعصاب تو
می شود خسته روانت
می گریزد خواب تو
هر چه را داری مبارک بادت
ای دشمن ترین آرامشم
ای که جانم را گرفتی
از هوای سازشم
پای یادت را بکش
از خاطرم ، ویروس
غم دارد دلم ، مبتلایت
می کند آوار بم دارد دلم
با خوشی هایت برو
طوری که از اول نبودی
چون که در مغزم نمی گنجد
چنین حال و هوای
بی سرانجامی ...
نگردد "پونه" پخته
از هوای هیچ خامی
افسانه_احمدی_پونه
─┅─═ঊঈ🍃🌸🍃ঊঈ═─┅─
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
درود شاعر عزیز
شهادت مظلومانه هفتمین اختر آسمان عصمت و طهارت حضرت امام موسی کاظم (ع) بابالحوائج را تسلیت عرض میکنیم
\"چهار ده سال آن غریب بینوا
بود در زندان اسیر و مبتلا
شب که میشد ناله اش تاثیر داشت
درد و دل با حلقه زنجیر داشت
ای خدا یا چون کنم زین ماجرا
دوری فاطمه و هجر رضا\"