سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

دوشنبه 8 بهمن 1403
    28 رجب 1446
      Monday 27 Jan 2025

        حمایت از شعرناب

        شعرناب

        با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

        وداع از اين دنيا براي ما بسيار نزديك است، ولي ما آن را بسيار دور مي‌بينيم وگرنه اينقدر با هم نزاع نداشتيم. محمدتقی بهجت

        دوشنبه ۸ بهمن

        ثانیه ها

        شعری از

        محمد حسن زاده چلچله

        از دفتر صدف های ساحل نوع شعر ترانه

        ارسال شده در تاریخ ۲ روز پیش شماره ثبت ۱۳۵۴۶۷
          بازدید : ۱۲   |    نظرات : ۱

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه

        ثانیه‌ها (سال 1378)
        در راستایِ ساعت
        ثانیه‌ها گذر کرد
        هر روز و شب لحظه‌ایی
        آمد و بعد گذر کرد
        لحظه‌ای باز ناَیستَد
        عقربه های ساعت
        حتی آن هنگام که
        من و تو رویم زیر تَل
        ذرّه‌ایی از ذرّه‌ها
        محو شد از دنیا
        و در سکوت تابوت
        رَوَد به زیر خاک‌ها
        در این هنگامه غم
        عقربه باز می‌چرخد
        انگار نه انگاری
        یکی کم شده از ما
        تیک تاکای این ساعت
        چه بی‌رحمه، چه بی‌رحم
        عقربه‌هاش نیزه هست
        نیزة سردار مرگ
        دایرة عددها
        تسلسل زندگیست
        یادآور شب و روز
        یادآور ماه و سال
        یادآور فصل‌ها
        انبوهی از پرسش‌ها
        انبوهای از چرا‌ها
        از هستی و از نیستی
        گذشته‌ها
        آینده‌ها
        مثل یک پُتک می‌خورد
        رو مغز خط‌خطی‌ام
        اما
        آینده چیست جز تصویر
        تصویری از امروزِ من در دیروز
        مثل یک هنگ سرباز
        با آهنگی گام به گام
        در امتداد جاده
        در یک جهت
        رو به جلو
        نه به عقب‌
        نه در سکون
        یا مرگِ مرگ
        یا پرچمِ پیروزی
        رو به جلو بی‌بازگشت
        در خاکستری از غبار
        در سرخیِ شقایق‌های وحشی
        در آبی دریاهای آزاد
        آینده یعنی امکانِ شدن
        از بی‌نهایت لحظه‌ها
        لحظة عاشق شدن
        از گذشته‌ها رهیدن
        به فرداها دل سپردن
        سوار بر ترن زمان
        روبه جلو جهیدن
        چون مار، پوست انداختن
        چون گل، روییدن
        چون سیب، افتادن
        چون آب، جاری شدن
        چون باد، وزیدن
        چون کرم، ‌پروانه شدن
        چون اسپرم، نطفه شدن
        چون نطفه، انسان شدن
        چون انسان، کرم شدن
        چون کرم، خاک شدن
        چون خاک، دوباره روییدن
        سه باره روییدن
        صدباره روییدن
        هزار باره روییدن
        تا زمین هست و زمان هست
        روییدن، روییدن
        به چه می‌اندیشم
        به فردا
        به فردایی که نیامد
        و به امروز
        که فردای دیروز من بود
        من گم گشته‌‌ام در لحظه‌ها
        ثانیه‌ها
        ساعت‌ها
        روزها ، ماه ها ، سال ها
        فرصت عمر من قطره‌ایست در اقیانوس زمان
        چه کسی می‌داند
        هست یا نیست لحظه بعد
        چه کسی گریخت از مرگ؟
        هیچ‌کس
        هیچ‌ کس
        شاه یا گدا
        زشت یا زیبا
        همه باید مرد
        چون که مردن آیندة ماست
        شاید در پس این آینده
        دیگر نمیریم از غصه
        از غصة عقربه‌ها
        ساعت‌ها
        ثانیه‌ها
         
        تابستان 1378
        ۰
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        ۵ ساعت پیش
        درود بزرگوار
        ترانه بسیار زیبایی است
        دستمریزاد
        موفق باشید
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        2