سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

يکشنبه 2 دی 1403
    22 جمادى الثانية 1446
      Sunday 22 Dec 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        يکشنبه ۲ دی

        پرویز و عبدالله

        شعری از

        علیرضا صادقی

        از دفتر قصیده نوع شعر قصیده

        ارسال شده در تاریخ شنبه ۲۱ مهر ۱۴۰۳ ۰۶:۲۲ شماره ثبت ۱۳۳۰۶۷
          بازدید : ۶۴   |    نظرات : ۱۰

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه

        آورده اند شهر مدائن زمانه ای 
        گویا نداشت فر و شکوهش کرانه ای

        بنشسته بوده خسرو ثانی به بارگاه 
        بوده است گردش انجمن شاعرانه ای

        می خواند و می نواخت به نوبت به چنگ و عود
        هر کس ترانه ای، غزل عاشقانه ای

        ناگه شنید شاه نزاعی که می نمود
        بیگانه ای که ره ندهندش به خانه ای

        گفتند آمده است سواری عرب به شهر
        دارد برای دیدن خسرو بهانه ای

        آورده نامه ای که نخواند به غیر شاه 
        شاید که هست توطئه موذیانه ای!؟

        گفتش بیاورید که شاید به نامه هست 
        از حیره یا یمن خبر محرمانه ای

        آمد رسول و نامه خود را به شاه داد 
        بی دست بوسی و ادب بندگانه ای

        گفتش که ای؟ بگو! که ندیدیم اینچنین 
        از هیچ بنده، سیرت نا بخردانه ای

        گفت: از حجازم و یکی از بندگان حق 
        دارم خبر که بذر فرج زد جوانه ای

        وز جانب محمد پیغمبر، ای امیر 
        دعوت شدی به دین خدای یگانه ای

        گر عدل گسترانی و اسلام آوری 
        در باغ خلد، نزد خدا جاودانه ای

        پرویز گفت: از عدل انوشیروان که نیست 
        بهتر در این جهان، منش عادلانه ای

        زنجیر عدل بین که بیاویخت تا کشد 
        شد هر که شاکی از عمل ظالمانه ای

        گفت: العجب، که عدل انوشیروان نبود 
        جز داستان و سفسطه کودکانه ای

        از قتل عام مزدکیان کی شنیده است 
        بدتر جنایتی، احدی در فسانه ای؟

        بخت که باز گشته ز زنجیر عدل شاه؟ 
        جز مار و خر که جسته از آن استعانه ای؟

        باید که اعتصام به حبل المتین کنید 
        تا در صراط باشدتان پشتوانه ای

        گفتا: بهشت ماست همین باغ تیسفون 
        چون باربد در آن بنوازد ترانه ای

        بتخانه ای ز مریم و شیرین و گردیه 
        داریم و ذکر روز و دعای شبانه ای

        جاریست در ستایششان بر زبانمان 
        هر صبح و شب، زنند چو بر زلف شانه ای

        این نامه می دریم، مبادا بنام دین 
        رخسار این دیار درد، تازیانه ای

        سازیم ذات شر، به شرر پاک، چونکه هست 
        آتش ز روشنایی و پاکی نشانه ای

        آن نامه کرد پاره و بر شعله ای فکند 
        آتش کشید از دل نامه زبانه ای
        ۲
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        يکشنبه ۲۲ مهر ۱۴۰۳ ۲۳:۰۹
        درود بزرگوار
        بسیار زیبا و جالب بود خندانک
        علیرضا صادقی
        علیرضا صادقی
        دوشنبه ۲۳ مهر ۱۴۰۳ ۰۱:۱۴
        ممنون
        ارسال پاسخ
        یاسر قادری
        يکشنبه ۲۲ مهر ۱۴۰۳ ۲۱:۴۴
        مرحبا
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        علیرضا صادقی
        علیرضا صادقی
        دوشنبه ۲۳ مهر ۱۴۰۳ ۰۱:۱۴
        ممنون
        ارسال پاسخ
        محمدرضاجعفرزاده(بینوا)
        يکشنبه ۲۲ مهر ۱۴۰۳ ۲۲:۳۵
        سلام بر شما شاعر گرامی
        فارغ از نتیجه‌گیری پایانی، قصیده زیبایی خوندم
        قلمتون مانا
        علیرضا صادقی
        علیرضا صادقی
        دوشنبه ۲۳ مهر ۱۴۰۳ ۰۱:۱۴
        ممنون
        ارسال پاسخ
        محمد منصوری بروجنی
        دوشنبه ۲۳ مهر ۱۴۰۳ ۰۶:۱۲
        افرین خندانک خندانک خندانک
        علیرضا صادقی
        علیرضا صادقی
        سه شنبه ۲۴ مهر ۱۴۰۳ ۰۱:۵۱
        ممنون
        ارسال پاسخ
        قربانعلی فتحی  (تختی)
        دوشنبه ۲۳ مهر ۱۴۰۳ ۱۷:۱۲
        درود برشما شاعر گرامی

        هم داستان یزد گرد سوم بود و نامه از پیامبر اسلام

        وهم در آوردن آن به نظم شعر که خیلی عالی و
        زیبا سرودید خندانک

        آفرین ها خندانک

        خندانک خندانک خندانک خندانک
        علیرضا صادقی
        علیرضا صادقی
        سه شنبه ۲۴ مهر ۱۴۰۳ ۰۱:۵۲
        ممنون.
        البته این خسرو پرویز بود 🙂
        ارسال پاسخ
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        5