پنجشنبه ۸ آذر
قیصر شعری از عادل دانشی
از دفتر ایستاده در خویش نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ جمعه ۲۸ ارديبهشت ۱۴۰۳ ۱۷:۵۶ شماره ثبت ۱۳۰۰۰۰
بازدید : ۱۱۲ | نظرات : ۱۴
|
آخرین اشعار ناب عادل دانشی
|
امشب ستاره نام تو را داد می زند
ماه از زبان پنجره فریاد می زند
در خلوتی نشسته و خون گریه می کند
سازی که در عزای خودش شاد می زند
امشب دوباره داغ زمین تازه می شود
شلاقِ ِ خاک تب زده را باد می زند
یک خانه در دیار محبت نمانده است
از دور اگرچه شهر من آباد می زند
در حیرتم پرنده اسیر قفس شده
اما دم از سرودن آزاد می زند
از او خیال پر زدنش را گرفته اند
وقتی که دل به دانه ی صیاد می زند
مجنون هنوز گم شده در کوی لیلی است
شیرین لگد به تیشه ی فرهاد می زند
قیصر گرفته در بغل امروز جان خویش
پهلو به تیغ کینه ی جلاد می زند
بی خنده ات شکفتن گل را نشانه نیست
پروانه تکیه بر لب بیداد می زند
باغ از بهار خاطره ات شعر می شود
قلبم به شوق لحظه ی میعاد می زند
عادل دانشی
اردیبهشت ۱۴۰۳
|
نقدها و نظرات
|
ممنونم شاهزاده خانم | |
|
درود جناب استکی ارجمند مثل همیشه محبت دارید به این حقیر مانا باشید | |
|
درود جناب مهدی پور پاینده باشید بزرگوار | |
|
درود جناب آزادبخت یک دنیا ممنون | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
آفرینتان
درود بر شما