دنیا دور سرت نچرخد
دستانم را فرو می کنم در جیب کسانی که
چپ چپ نگاهم می کنند
ودر آستین کسانی که خوب پیراهنشان را نچلانده اند
نمی خواهم قدمهایم را پریده پریده
زرنگ تر از حرف هایم به سمت جلو تندتر کنم
هرگز مگو یک شنبه به یک شنبه سکوت عجیبی داری
هرگز مگو شکاف در چهارشنبه هفتم هرماه
بازگشت به اقیانوس ها را خواهد داشت
بیش از حد مایل به چه کاری هستی ؟
نه نه رشوه یا پاداش نمی خواهم
گاهی بیشتر از یک تمایل
لباسهایم را بدون آفتاب می چلانم
هرگز مگو هیولا را در خواب دیده ای؟
ودلفین ها بدون دریا می توانند شیرجه بزنند
هرگز مگو شبیه فریاد من می خواهی
لحظه ای صدا را به سمت آرامش بخوانی
پابرهنه به سمت کوچه ها گام بر می دارم
پابرهنه چشم بر تبسم تو دارم
هیچ کس گوشش تیز کرده
به سمت التهاب فریاد تو نیست
چرخیده به سمت نچرخیدن
گاهی سرت می چرخد دور دنیا دیگر
گاهی به سرت می زند
بدون برف، سورتمه روی زمین خشک روی
هرگز مگو سگها را به رانش سورتمه می آوری
هرگز مگو دنیا همین بی برفی سوار بر سورتمه هاست
آنی به من بگو کدام احساس را در خواب دیده ای؟
آنی تر از احساس به من بگو
دریا سرکوب شده از یک سوسمار نیست
ورودخانه ها گاهی ظاهر آرام ندارند
وپر رمز و راز زیر درختان توت
دستان خشک شده از آفتاب را به من نشان بده
گاهی اتفاق در ساحل هرگز دریا را به چالش نمی کشاند
هرگز مگو سرنشین این کشتی فانوسی خاموش دارد
از دهانه کدام آتشفشان خود را به دریا رسانده ای ؟
گاهی خطر خط می خورد از نیمه یک زمزمه
گاهی جای دنیا، خطر دور سرت می چرخد
تا دستان فرو کرده در جیب را
به چالش چپ چپ تو برساند
بااحترام آوا صیاد
زیباست
روز پر خیر و برکتی داشته باشید..