بوسه در مجلس
بیا با بوسه در مجلس به کامی بی نیازم کن
خمیرم؛ مایه ای برزن و سازی دلنوازم کن
به آهن گشته ام محصور ، سنگی در دلم ممهور
به نقش از کیمیا در دل رهایی از گدازم کن
هوا در سینه می گندد صدا بر نای می خندد
شکفتن غنچه بر لب را نوا از تار نازم کن
زبان قاصر به نیکویی ولی در یاوه پر گوی است
مهارش را نمی دانم به حکمت چاره سازم کن
به آماج از بلایم در مثلث گونه ای همزاد
غرورم با حسد بر کش و درمانی به آزم کن
توانی داده ای شاید ولی قادر نمی بینم
که بند از خویش بگشایم، تمنایی؛ تو بازم کن
سراینده: محمد گلی ایوری
***************************
ساقی
ساقی پر کن قدحی تا که بگیرم به شکار
وقتی در را بگشاید نظر از چشم نگار
چنگی مستانه بزن تا که برقصم همه شب
حدّی در لقمه به پیمانه نهم چاره ی کار
شوری در سر برسان تا به سیاهی و سفید
سازی از دل بنوازم بِبُرم حلقه ی دار
باغی از میل و کرم تحفه ی (طعنه) درویش مکن
جان را درویش کند خادمِ بر درگه یار
نوری از مهر تو را خواهم و درمان شبم
سامان از نور هدایت به مدار است قرار
سراینده: محمد گلی ایوری
خیلی زیبا بودند..
سلامت و ثروتمند باشید..