دوشنبه ۳ دی
درد دل شعری از عیدی خلیلی
از دفتر شعرناب نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۱۷ دی ۱۴۰۲ ۲۳:۰۶ شماره ثبت ۱۲۶۷۹۶
بازدید : ۱۹۱ | نظرات : ۱۸
|
آخرین اشعار ناب عیدی خلیلی
|
💐🍃🌿🌸🥀
🌼🌼🌼
🌸🌸
🌷
درد دلها را دگر با باد و باران می کنم
با دل بشکسته ی خار بیابان می کنم
گفتگو با لحن تند گرگ خویان تا به کی
ترک صحبت با تمام نارفیقان می کنم
اعتماد بی وفایان استخوانم را شکست
پشت بر انسان بی احساس نادان می کنم
گوش کن ای بیخبر از مسلک و آیین عشق
من دگر تکیه به باران بهاران می کنم
ای دریغا دیر فهمیدم که نارو خورده ام
این غم جانسوز را در سینه پنهان می کنم
کینه داری و به جانم مهر محنت می زنی؟
خانه ی غم را سرت ویران ویران می کنم
در سکوت خفته هر چه از تو بشنیدم بس است
واگذارت را به بسم الله قران می کنم
بیوفا ! دست از سرم بردار چون این بار من
روزگارت را سیاه و تیرباران میکنم
✍ #عیدی_خلیلی
🥀
🌿🍂🌼
🍃🌺🍂
💐🍃🌿🌸🍃🌾🍂🌼🍁🥀
|
نقدها و نظرات
|
سلام و درود بر شما بنده بسیار دلسوز جامعه و افراد اطرافم هستم که بعضی اوقات دلسوزی ام باعث صدمه خوردنم شده و باز هم مهربانی ام را ادانه میدهم ولی واقعا بعضی از افراد خیلی بالاتر از استاندارد اذیت و آزار میرسانند که حتی تیرباران هم که شوند دست از آزار بر نمیدارند و در خون آنها جاری است
بنابر این ناگهانی این درد جامعه را به قلم کشیدم که شاید مقداری از این درد با این شعر کاهش پیدا کند
امیدوارم تاثیر گذار بوده و از شما هم ممنون که شعر بنده را خواندید و مورد عنایت قرار دادید | |
|
درودتان از اینکه به لطف خواندید بسیار سپاسگذارم
سالم و برقرار باشید | |
|
سلام و درود بر شما جناب مهدی پور عزیز به مهر خواندید کاکا جان | |
|
ممنون از شما جناب انصاری زنده و پایدار باشید لذت شاعر به تشویق خواننده است بس لطف کردید داداش گلم | |
|
ممنون جناب کاظمی بزرگوار | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
بهش فرصت بدید..
لُفَن نَکُشینشششش..
اگر جان را خدا داده ست
چرا باید تو بستانی؟
پس اعدام تیربارونی تعطیل..
اعدام بی محلی کنید.. والااااا به خودااا..
شکنجه سختی میشه
درود بر شما
چقدر واقعنی می سرایید.. خیلی راحت میشه رفت توی حس شعرتون و باهاش همذات پنداری کرد..
به امید خدا که فقط از تخیلاتتون نشات گرفته.. حتما همینه چون شما خیلی بااحساس و مهربان هستید..
در پناه امن نور و عشق الهی سلامت و ثروتمند باشید