""...منتخب از كتاب ترانه هاي خيال/ زهرا مددي...""
خدايا، اين جماعت اهل كين اند
ز ظلم و جورشان، دل ها غمين اند
به نام معرفت، حيلت فروشند
به جهل خويشتن، دائم بكوشند
به كفر نعمتت، گشتند عاصي
ندارند شهرتي، جز ناسپاسي
خدايا، شهر تو كردند ويران
بشر از شرشان، بي جان و حيران
نبردند بويي از مهر و محبت
ولي دادي به آنها باز مهلت
تو گفتي گر توانند باز گردند
و يا با هر گناه همساز گردند
به قدري حكمتت ناب است و زيبا
كه اين اوضاع، بر آنها شد معما
تصور كرده اند هستند هوشيار
خدايي مي كنند جاي تو انگار
رها از هر غم و درد و خيال اند
نمي دانند كه با ابليس يار اند
در اين ظلمت مرا كردند گرفتار
ستم بر جان من گشته است بسيار
تو گر خواهي، دمي آنها هلاك اند
به تدبيرت، چه آسان زير خاك اند
نوايي از درونم كرده آواز
تو را خوانم، كنم يكباره پرواز
خدايي كن، خداي مهربانم
دگر طاقت ندارد قلب و جانم
/////تقدیم به ظالمان در پوشش عالمان...آنها که دانسته یا نادانسته حقم را پایمال نمودند////
فاصله مرگ با ما تنها یک نفس است....خداوند همگان را هدایت فرماید...یاحق
درودبرشما بانوی عزیزم
زیبابود