سلام
بامداد نکو
متن بنده عرضی کلیست و برای جایی و محیطی بسته بندی نشده، بله شما متین میفرمایید این باید هر کس است که فقط خود را بفهمد و این سخن شما به قولی همان خودت را بشناس تا خدایت را بشناسی است، اما عرض بنده چیز دیگری بوده است!
سلام چرا ۷۰ اجر دارد که ۶۹ آن از برای سلام کنندهست و تنها یک آن از برای پاسخگو تأمل کنید در آن لطفاً
فرض مثال شما در آپارتمانی زندگی میکتید که خانوم یکی از همسایگان معلولست و در پارکنیگ با ایشان برخورد میکنید شما به او که میرسید او را سرکار خانوم... خطاب و با محبت به او سلام و احوالپرسی و دیدهبوسی میکنید، در همان اثنا همسایه دیگر از آسانسور میآید بیرون و زیر زیرکی همسایه معلول را نگاه و انگار چندشش شده به همسر نوکرصفتش با نق آهسته میگوید: باز به این چلاق بر خورد کردیم و بعدم که به آن خانوم معلول میرسد میگوید: طفلکی، عزیزم دورهمی با خانومای ساختمان داشتیم گفتم با این شرایط نمیتونی بیآی دعوتت نکردم!
خب این مثال و زدم که عرض کنم ربط نداره که بگیم:
ای کاش من فقط خودم را می فهمیدم
حرف شما بجای خود متین است و حرف بنده بجای خود
و اساساً دو تا مطلب مجزاست نه یک مطلب
اون خانم همسایه بی ادب و شما حتی میتونی قضاوت کنی
اون خانم همسایه بی ادب با حرفاش شخصیت نداشتشو لو داده
اون خانم همسایه بی ادب با حرفاش دیگران را متوجه این امر کرده که:
_ از سلامت روحی روانی برخوردار نیست
_ در محیط خوبی بزرگ نشده و تازه به دوران رسیدهست
*یارب روا مدار گدا معتبر شود
گر معتبر شود ز خدا بی خبر شود*
_ دچار غرور کاذب است و از دماغ فخر به مادیات افتاده است
_ ملکه شوهرش نیست بلکه زن یک مزدور و برده است، چرا که خانم خوب شوهرش را با محبت پادشاه میکند و خودش ملکه زندگیاش میشود نه شوهرش را به ضعف بکشد و با ترسویی زندگی کند که بردهست و بله قربان گو، و اطاعت، چشم چشم، که نهایت خودش نیز بشود زن یک برده!
و دهها نکته دیگر
میبینید که با چهار صحبت یک فرد راحت میشود به شخصیتش پی برد!
حالا یک مثال دیگه با همون مثال بالا میزنم
فیالمثل کتاب داستانی را باز کنید که... یک سریال را تماشا کنید که در فیلمنامهاش... یا مثلاً در انجمنی یا محفل ادبی پشت تریبون فردی چیزی از خودش یا فرد دیگری بخواند که... معلول را چلاق نام برده و یا مورد استهزایش قرار داده که چلاق افتاده در خانه جایی نمیتواند برود، شما یا من نوعی یا هرکس دیگر میتوانیم از نگاه کج آن نویسنده، دیدِ آلودهٔ آن فیلمنامه و نوشتهٔ به درد نخور آن فرد تریبونزده به راحتی به نشانههای شخصیتش پی ببریم!
این نیز پوشا نماند کسانیام که حتی در حد کنار نگذاشتن اون کتاب داستان، تماشا نکردن اون سریال، وَ ترک نکردن اون مجلسی که طرف پشت تریبون داره چلاق چلاق میکنه واکنشی ندارن با اون مثلاً نویسنده و فیلمنامهنویس و مجری یا متنخوان پشت تریبون فرق چندانی ندارند، یعنی فرق ندارند که واکنشی به بی احترامی فرضاً به معلولان ندارند!
حالا بنده مثالی زدم، هزار و یک مثال دیگر نیز میشود زد و بنده از مثالی بهره بردم که بیشتر باهاش همراه هستم یعنی معلولیت و به کرات دارم بی احترامی به معلولان را در کتابهای داستاننما، فیلمنامه فیلم و سریالها، متنچیزکهایی به نام دلنوشته و شعر میبینم!
موفق باشید