درد بعد از درمان

درودبرشما استادعزیز
بسیارزیبابود

درود استاد عزیز
دلنشین و زیبا بود

درود استاد خاص‌نویس

من از آن روز که در بند توام،آزادم
پادشاهم که به دست تو اسیر افتادم(سعدی)

حافظ از جور تو حاشاکه بگرداندروی
من از آنروز که در بند توام ، آزادم( حافظ)

مطرب آهنگ بگردان که دگر هیج نماند
که از این پرده که گفتی به درافتد رازم (سعدی)

مطربا پرده بگردان و بزن راه عراق
که ازاین راه بشد یار وزما یادنکرد

کجا خودشکر این نعمت گزار
که زورمردم آزاری ندارم(سعدی)

من از بازوی خوددارم بسی شکر
که زورمردم آزاری ندارم /حافظ/

هفتاد زلت از نظرخلق درحجاب
بهتر زطاعتی که به روی و ریا کنیم/سعدی/

می خورکه صد گناه زاغیاردر حجاب
بهتر زطاعتی که به روی ریا کنند/حافظ/

آن سرو نازنین که چه خوش می رود به راه
وآن چشم آهوانه که چونمی کند نگاه/سعدی/

ای سرو ناز کهخوش می روی به ناز
عشاق را به ناز تو هرلحظه صد نیاز/حافظ/

سال وصال با او یک روز بود گویی
واکنون درانتظارش روزی به قدر سالی /سعدی/

آن دم که باتوباشم یکسال هست ماهی
وآن دم که بی توباشم یک لحظه هست سالی /حافظ/

درود بیکران استاد


درد برگردان زیبایی است

کجا خود شکر این نعمت گزارم
که در آزادگی بختم بلند است

تقدیم شما

سلام و درود
قلمتان روان و نویسا

سلام و عرض ادب جناب آزادبخت عزیز..
درود برشما زیبا سرودید..

درود ها بر استاد سپید سرا جناب ازاد بخت
سپیدها رو با اینکه سنگین بودند بیشتر دوست دارم
موفق باشید در پناه حق

درود بر شما

درود جناب آشوب ممنونم

سلام و درود و خدا قوت
جناب آزادبخت گرانقدر
درد هایتان اندک و شادی هایتان افزون

درودتان استادآزاد بخت عزیز
هرروزیرا که ورق میزنیم
زندگینیز ما را ورقمی زند
تا میرسیم به درد آخر
دستمریزاد عالی سرودید

تقدیمبا احترام

درودتان استاد ازاد بخت شاعر گرانقدر🌹☄️

هنرمندی زیبا و دلنشین شما را با جان و دل خواندم،بسیار خوش خرام،زرین،وزین،افرینها،بتابید بر هنر و ادبیات ایران زمین🌟👏🙏🍂🌻🌾💮🌼🍃🪴🌺🔥🍀🌸💐🤞🌲🌷🏞️🌠🏜️🥀🌿🌛💫✨🌹🧿

سلام بزگوار
سرودبسیار زیبایی بود
درودبر اندیشه نابتان

درود جناب آزادبخت
زیبا سرودید

درود جناب آزاد جالب بود تا بحال به این سبک ازتون چیزی نخوانده بودم

درود استاد آزادبخت
متفاوت بود و زیبا ...
موفق و پیروز باشید

درود زیبا و متفاوت سروده ایست
شاد و پیروز و سلامت باشید

درودتان جناب استاد آزاد بخت گرانقدر 🌞
نیمایی زیبایی سروده اید عاشقانه⁦☘️⁩🌸🌺
البته عذر تقصیر
دوتا سوال داشتم
۱_این عکس خودتان است یا آن قبلی؟!
۲_نیمایی گردون سبک جدید شعر است ؟!چون از آن بی اطلاعم
فکر کردم اول سروش است
نویسا باشید و سرفراز و سبز
🌺🌸⁦☘️⁩🌻🌿💖🌿🌻⁦☘️⁩🌸🌺

درود جناب آزادبخت ارجمند
زیبا و پراحساس سرودید.
به مهر بمانید با قلمی درخشان

اصلاحیه
درپایان شعر نیز باید بیاید
درد بعداز درمان هم درداست

درود استاد
نیمایی زیبایی بود

رنگ قلمتان سبز و روشن به مهر

درود استاد آروین ممنونم

درودبرشما محمد رضا جان عزیزم بسیار زیبا و عالی بود لذت بردم احسن برشما پرمفهوم بود احسنت برشما خداقوت عزیزدلم دوستتتتتتتتتتتتتتتدارم خیلی زیااااااااااد دوستتتتتتتتتتتتتتتدارم دوستتتتتتتتتتتتتتتدارم دوستتتتتتتتتتتتتتتدارم دوستتتتتتتتتتتتتتتدارم 💙💙💙💙💙💙
🩵🩵🩵🩵🩵
🩵💙💙💙
💙💙💙
🩵🩵
💙🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻
💙💙💙💙💙💙💙💙
🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵
💐💐💐💐💐💐
🌼🌼🌼🌼
💟💟💟
❤️❤️
❤️💙💙💙💙💙💙
🩵🩵🩵🩵🩵
🩵💙💙💙
💙💙💙
🩵🩵
💙💙💙💙💙💙💙
🩵🩵🩵🩵🩵
🩵💙💙💙
💙💙💙
🩵🩵
💙

درود استاد بانوعجم ممنونم از گل آرایی در صفحه
محبت می کنید

درود برادر کاظمی ممنونم از گل آرایی درصفحه سپاس

کتاب برزخ اثر نویسنده معاصر فرانسوی
ژان رودرزی برنده جایزه رونودوسال1955
ترجمه استاد احمد شاملو

کتاب دختر فقیر وقلب پاک اثر نویسنده فرانسوی
ماکزنس واندر مرش
برنده جایزه ادبی گونکور سال1936
ترجمه استاد ذبیح الله منصوری

ماگزنس واندر مرش از نویسندگان هنرمند فرانسه است جایزه گونکور را درفرانسه بدست آورد وتحصیل جایزه ادبی مزبور درفرانسه به مثابه آن است که نویسنده ای مدرک ثبوت هنری خود را گرفته باشد
خانواده اش از هلند به فرانسه آمدند یکی از افراد خانواده اش در زمان سلطنت لویی چهاردهم پادشاه فرانسه با ژان بار دریانوردمعروف فرانسه وصلت کردواز سلاله وصلت آن دو خانوادهفرانسوی وهلندی است
درجنگ آلمان با فرانسه در سال ـ1942 واندر مرش تنها نویسنده فرانسوی کتاب کالبدها وارواح نوشت در دوجلد

تقدیم با احترام

درود بر شما استاد آزاد بخت گرامی
بسیار عالی است
واقعا لذت بردم

درود جناب آزادبخت
نیمائی تان طعم سپید داشت
زیبا بود👏👏👏

درود جناب ابراهیمی ممنونم
متوجه منظورتان نمی شوم یعنی وزن نداشت؟
شعرچیزی به طعم سپید نداریم

درود برادر گرامی استاد ارجمند جناب ابراهیمی بزرگ وسرور مایید به نظر شما کدام درد بعد از درمانش نیز درداست؟
ازاینکه به صفحه حقیر می آیی خوشحالم

درودشاعرگرامی وتوانا زیباست پاینده باشید

درود استاد
ما را باش که تا حالا خیال میکردیم
عکسهای پروفیل خود خودتی
اولی عکس دوران نیمه سنگین
دومی عکس دوران فوق سنگین
و این آخری هم عکس دوران سنگین
که هر سه خلاصه ای از دوران پارینه سنگی اند

نگو که نویسندگان مشهورند که ما نمی شناسیم

سئوال کردید:
« . . .
درد بعد از هر درمانی آیا هم درد است یا دیگر درد نیست؟
چگونه می توان این درد را بادردبعد از درمان یکی کرد؟
خصلت درد چهچیزی را خواهد گفت؟
باطن یک درد آیا باظاهرش شبیه است یا تفاوتی دارد ؟
این درد ها وقتی پشت سرهم می آیند چه چیزی را می خواهند نوید دهند ؟
. . . »
و اکنون نیز سرودۀ شما را در پیش رو داریم؟
آنچه از گذشتگان شعر و ادب می دانیم اینست که آنان علاوه بر هنر سخنوری و شعر و ادب در علوم عصر و زمانۀ خودشان یا سرآمد و یا مطلع بودند. از این علم و اطلاع خودشان علاون بر اینکه در استحکام زبان و شیوه و سبک نگارش خودشان بهره می بردند، معلومات و دانش خودشان را در آثار ادبی و هنری خودشان منعکس می کردند و و سعت و عمق و زیبایی بیشتری به آثارشان می بخشیدند. علومی مانند فلسفه، منطق، نجوم، طب، صرف و نحو ، عروض، ریاضیات و خیلی موضوعات دیگر که واقعا نیاز به چندین تحقیق علمی دارد، از آن جمله بودند.
پس اولین نتیجۀ چنین علم و اطلاعی این می شد که از آوردن واژه ها و اصطلاحات گنگ و چند پهلو و عامیانه پرهیز می کردند.
سوژه ای بود در یکی از صفحات که خیلی دلم می خواست، اما بدلیلی بدان نپرداختم در مورد « انسانیت » و « انسان بودن » و از این قبیل که شاید در آینده بحثی در آن مورد پیش آمد و من هم شرکت کردم. « درد » هم یکی از آن سوژه هاست که باید از حوزۀ علمی و شفاف بدان نگریسته شده و بعد به جنبه ها و کاربردهای هنری آن پرداخته شود.
سئوال اینست که درد چیست؟ قبل از این که خودم به تشریح آن بپردازم دوست دارم که نظر دیگران را بدانم. اگر آمدند کسانی در آن مورد بحث کردند، می فهمیم که صفحه بیدار است. اگر نیامدند که نشان می دهد صفحه بیدار نیست و آنگاه حیف است که بحث اینچنینی را آدم خودش بگوید و خودش بشنود. باز هم می پرسم:
درد چیست؟
همراه سلام و آرزوی تندرستی و موفقیت

درود استاد بیماری درد است رنج درد است تالم درد است
همه چیز درد است غم درد است ناراحتی درداست

عشق درد است
پس درد یک احساس است که بوجود می آید
گاهی این احساس را خود بوجود می آوریم گاهی دیگران
گاهی مسبب این احساسیم تا ابد
واین احساس توام باتلخی وشیرینی است
گاهی این احساس زیباست چونکه درد زیباست
چونکه مدام می خواهی همیشه بر دوشت باشد بدون هیچگونه تالم وبیماری می خواهی تنها تو درد داشته باشی
عاشقی درد است
معشوق بودن درد است
لذت درد را فقط درد دیده خواهد دانست
چه کسی درد مند درد من خواهد بود
سپاس

درد وقتی که درمان می‌شود بازگشتی هست به نقطه اول که نقطه اول هم خودش ابتدای دردهای بعدی است . مثل دردِ طمع که سیری ناپذیر است .

دیدگاه‌ها و برداشت ها متفاوت است
شاد و پیروز و سلامت باشید

جناب آزابخت، لطفا خودتان هم به این سئوال پاسخ بدهید:
درد چیست؟ با مقدمه ای که عرض کردم نباید برداشت ها متفاوت باشد. شاعران باید نیمچه دانشمندان و دانش پژوهان دوران خودشان باشند.
درد چیست یک سئوال علمی است.

درود استاد مرا ازجواب این درد که سالهاست بر دوش دارم معاف بدار وگرنه در این درد خواهم مرد
بانو سکوت کرده ومی گوید آیا تو درد داری یامن ؟
نمی دانم شایدمن درد نداشته باشم که به مفهوم درد برسم
مرا از این درد معاف بدار گاهی تا مغز استخوانم مرا زجر خواهد داد معاف بدار
بگذار درد دیده تر ازمن حل معمای درد را بگشاید
سپاس

درود بیکران
دو نوع درد داریم
درد جسمی و درد روحی
هر دو از هم تاثیر پذیرند
فراتر از این دردهای درمانپذیر
دو درد دیگر داریم که درمان ناپذیرند
درد بیدردی
و
درد عشق

درد ازنظر علمی همان علامت هشدار دهنده که به ما می گوید مشکلی وجوددارد دردها مزمن وحاد از نظر علمی وجوددارند
البته باید گفت دونوع درد داریم درد بافتی ودرد عضبی
دردهای بافتی مربوط به ساختمان وعضلات آدم است
ودردهای عصبی مربوط به روح وروان
دردهای مزمن می تواند چند ماه طول بکشد مثل سردرد میگرن
ودرد حاد دردی شدید وشاید غیر قابل درمان باشد
البته بعضی از درد ها لاعلاج هستند اما مدام برای درمانش می کوشند و وقتی می بیند درمان نمی شوند دوباره سراغ طبیب دیگری می روند
نمی دانم چه لذتی در این درمان هست که در ،درد نیست
استاد بقیه را بگذار باقی اساتید ونظر گهربارتان

درود بر شما جناب آزادبخت، جناب سرمازه، جناب کریمیان و خود بانو که اشاره فرمودید. من هم با شما موافق هستم که درد یعنی خبر. درد یعنی آلارم. درد یعنی هشدار. هرچه خطر و ضایعه جدی تر و حیاتی تر هشدار و خبر و آلارم بلند تر و شدید تر و آزاردهنده تر.
درد خود ضایعه نیست. درد مکانیسم دیگری است که در اثر ضایعه به راه می افتد تا صاحب سیستم را از آن با خبر کند.
اولین نشانه و مصداق آن در بدن موجودات زنده به ویژه انسان است با شبکه عصبی حسی که بطور حیاتی به کار خودش که خبر رسانی است عمل می کند. اگر این سیستم خبر رسانی مختل شده یا از کار بیافتد کل سیستم به خطر می افتد. درد را مردگان و افلیج ها احساس نمی کنند.
درد جاهایی معانی استعاری پیدا می کند. که با استفاده از درک مستقیمی که انسان از بدن خود و احساس درد دارد آن را شبیه سازی کند. مانند درد های اجتماعی و یا روانی و غیره. گرچه از درد های روانی هم انسان درک مستقیم دارد و آن را بصورت غم و دلتنگی و افسردگی و غیره تجربه می کند. اما باز به اندازه درد ها یا هشدار های فیزیولوژیکی مستقیم و بی واسطه نیستند.
آقای سرمازه اشاره فرمودند به درد بی دردی که باید متوجه باشیم که در مورد اول درد استعاری است و اشاره به یک ضایعۀ اجتماعی می کند نظیر بی تفاوتی و ولنگاری، اما درد دوم بطور غیر مستقیم به خود درد یا دیدن و مشاهده و احساس ضایعه اشاره دارد.
هر چه قدر هم که موضوع پیچیده باشد ما مجبور هستیم و شاعران باید به این موضوع احاطه داشته باشند که مفهوم درد از مفهوم زخم و بیماری و ضایعه جداست. یکی رویداد است دیگری خبر.
نتیجه می گیریم که درد خوب است. بدن انسان اگر حساس باشد و درد را بخوبی احساس کند باید خوشحال باشد. چرا که آدرس ضایعه را به او نشان می دهد. اما ضایعه و زخم و بیماری خوب نیست. آنچه ما از آن می نالیم ضایعه است زخم است گرفتاری است بیماری است نه درد. حالا بصورت مجاز و استعاره جایی و خیلی جاها درد بجای زخم و بیماری می آید با علاقۀ التزام یا لازم و ملزومی . وقتی می گوییم درد منظورمان ضایعه است.
حالا با این توصیفات می شود رفت سراغ سروده جناب آزادبخت و این که درد بعد از درمان وجود دارد یانه. زمانی که ضایعه ای برطرف شده باشد دردی از آن ناحیه وجود نخواهد داشت. مگر این که درمان ناقص بوده باشد.
از طولانی شدن صحبتم شرمنده ام. اما تقصیر از خودتان است

درود استاد سپاس از تحلیل ارزنده تان وپاسخ خوب وعلمی تان
اما من هم می گویم چه درمان ناقص باشد یا کامل
درد بعد از درمان هم درد است
این درد سوای از تمام درد های عالم است که قابل قیاس باهیچ درد ی نیست فقط دردی است که من می دانم
سپاس خوشحال شدم از تحلیلتان
برای آشنایی با اشعار من به همه مخاطبان گفته ام به شما استاد گرامی وارجمند م نیز خواهم گفت در اشعار عنصرفریب وغافلگیری همیشه وجوددارد چه اشعار سپید وچه اشعار نیمایی ویا اشعار کلاسیک
عنصر فریب باعث جذابیت مخاطب وخوانش بیشتر است
استاد سپاس

درود دیگر این درمان که در شعر حقیر آمده فراتر از دزمانی است که در علوم هست
فراتر از درمانی است که در ذهن آدمها می گنجد
استاد درمان در شعر من فراتر از هر چیز که فکر می کنی هست
درمان در شعر من خارج از تمام قواعد ما آدمیان است
سپاس

استاد فاضل نظری:
اگر کوهم ! خراب از قصه فرهاد خواهم شد
کنار نام اهل عشق ، من هم یاد خواهم شد

دلیل از من مخواه، از سرنوشت پیله ها پیداست
که از زندان دنیا عاقبت آزاد خواهم شد

تمام عمر کوهم خواندی و آتشفشان بودم
سکوتم گرچه سرتاپا ، شبی فریاد خواهم شد

مسیحای تو بر من گرچه دیگر جان نمی بخشد
اگر یکدم بیاید بر مزارم شاد خواهم شد

به خاک افکندی ام در خون وقول سوختن دادی
چه بهتر !بعد از این خاکستری درباد خواهم شد

درود بانو استاد شاهزاده خانم ممنونم که آمدی
کاش نظرتان را در مورد این شعر می دانستم

سلام و درودها جناب آزادبخت ادیب

زیبا قلم زدید
🌹🌹🌹🌹🌹💐💐💐
🪻🪻🪻🌼🌼🌼🌸
🌺🌺🌺🌺🌺🌷
🍀☘️🌱🌹💐
🌿🌿🌿🍁

درود جناب رمضانی ممنونم

درود درد بعد از درمان هم درد است
دل من بعد از تو
وای غمگین از عشقت پر درد است

درود استاد
چه بحث‌های جالبی راجب درد مطرح شد
و درد، درد است از هر طرف که بخوانیم

درود بانو خضری خیلی باهوشی احسنت

استاد فاضل نظری
شراب تلخ بیاور که وقت شیدایی ست
که آنچه در سر من نیست بیم رسوایی ست

چه غم که خلق به حسن تو عیب می گیرند
همیشه زخم زبان خون بهای زیبایی ست

اگر خیا ل تماشاست در سرت بشتاب
که آبشارم و افتادنم تماشایی ست

شباهت تو ومن هرچه بود ثابت کرد
که فصل مشترک عشق وعقل،تنهایی ست

کنون ا گرچه کویرم ،هنوز در سر من
صدای پرزدن مرغ های دریایی ست

درودتان استاد ازاد بخت گرانقدر

درود استاد انصاری ممنونم چشم ودلمان روشن خیلی خوش آمدید

سپاس از لطف و عنایت شما بزرگوار

درود برشما استاد گرانقدر آزاد بخت. عزیز

بسیار عالی و

دل نشین بود

درود جناب فتحی ممنونم

خسرو وشیرین نظامی گنجوی
سحرگه چون روان شد مهد خورشید
جهان پوشد زیورهای جمشید

بر آمد دزدی از مشرق سبک دست
عروس صبح را زیور به هم بست

به پیروزی چوبر پیروزه گون تخت
عروس صبح را پیروز شد بخت

جهان دست از مرقع پاره کردن
عروس عالم از زر یاره کردن

سیاهی ازحبش کافور می برد
شد اندر نیمه ره کافور دان خرد

زقله زنگی ای در ماه می دید
چومه در قلعه شد ، زنگی بخندید