صد سال بعد
زمان صد سال بعد از این ، چراغِ آسمان خاموش
ندایِ زندگی خشکیده سوسویِ زبان خاموش
صدای گریۀ اختر بلند و برق جان خاموش
حکومت دست آهن ، امر با زنگارهایِ پیچ
و انسان بردۀ ماشین آتشبار عمق هیچ
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
زمان صد سال بعد از این ، رُخِ دیوانگان در ماه
بلند آوارۀ پستی ، سقوطِ کهکشان در چاه
به رو خوانی بهایِ زر ، تفکّر در اسارتگاه
رَدای فکر بر دوش رُبات است و همه بیکار
اتاق مغز در خلوت ، در و دیوار پرچم دار
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
زمان صد سال بعد از این ، شده افسانه ای باران
ترانه جِرجِرِ غُل ها سوار گُردۀ انسان
خُطوط مانده از شلّاق بر صورت شده برهان
عواطف گشته اعدام و سخن بی مهر در هنجار
صدایِ ضَجّۀ وجدان سکوت و گوش در افسار
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
زمان صد سال بعد از این ، سرود عشق بر پوشال
نوای ناله های عاشقانه موج در اخلال
به خنیایِ جدایی ها دلِ عاشق چه بی جنجال
به جای خون به رگهایِ دلِ افسون لجن جاری
به آهنگ نفیر جنگ خونین رقص اجباری
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
چرا صد سال بعد از این ، همین نقّاشی الآن
به روی پرده های شهر ما در حالتِ اکران
بلیط دیدن کشتار انسانها شده ارزان
دلِ راوی شده اعدام و صوتش بی طنین مانده
سخن لفّافه ای ، در لرزش و در نقطه چین مانده
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
سپاس خدای را که فرصتی دوباره داد تا بنویسم.
شعری پیش رو داریم از جناب حاجی پوری عزیز که چند سطری در خصوص آن خواهم نوشت
علیرغم اینکه خود شاعر در صفحه ی مبارکشان درخواست نقد داده اند اما حسب الامر جناب حاجی پوری مبنی بر نقد شعرشان در پیامگاه سایت مرا پای این شعر کشاند اما با خوانش و مزه مزه کردن شعر خوشحال شدم که نقدی بر این شعر زیبا خواهم نوشت.
♦️ قالب شعری مسمط چیست؟
هنگامی که شاعر چند مصراع را با یک قافیه میسراید و بعد یک یا دو مصراع با قافیه متفاوت از آنها میآورد دوباره چند مصراع هم قافیه سپس یک یا دو مصراع با قافیه متفاوت شعر مسمط میگویند. مصراعهای هم قافیه را رشته و مصاریع آخر که قافیه آن متفاوت است بند می گویند.
🔰 نکته
اولین کسی که این نوع شعر را سرود منوچهری دامغانی بود، البته ملک الشعرای بهار، ناصر خسرو، شیخ بهائی، قاآنی در این زمینه شعرهایی سرودهاند.
♦️ انواع قالب شعری مسمط
مسمط به قالب های زیر تقسیم میشود
✔️ مثلث
✔️ مربع
✔️ مخمس
✔️ مسدس
مسمط مثلث مسمطی است که بند مسمط و رشته مسمط در کل سه مصراع است در حالی که مسمط مربع دارای چهار مصراع است و مسمط مخمس دارای پنج مصراع میباشد و مسمط مسدس نیز دارای ۶ مصراع است به طوری کلی مسمط به حداقل مثلث و حداکثر مسدس
افراز میگردد.
📌 زمان صد سال بعد از این ، چراغِ آسمان خاموش
ندایِ زندگی خشکیده سوسویِ زبان خاموش
صدای گریۀ اختر بلند و برق جان خاموش
حکومت دست آهن ، امر با زنگارهایِ پیچ
و انسان بردۀ ماشین آتشبار عمق هیچ📌
🔶 زبان شعر و استفاده از واژگان باید یکدست باشد
برخلاف برخی کج فهمی ها در استفاده از لغات قدیمی در شعر و اینکه خیلی ها عنوان می کنند زبان شعر کهنه است و فلان و فلان که بنده خودم با لفظ کهنه موافق نیستم اما مقوله ی زبان بحثی پیچیده است و به طور خلاصه باید عرض کنم که در شعر هم استفاده از لغات قدیمی عیبی ندارد و هم جدید اما و اما و اما باید دید جایگاه شعر چیست محتوای آن چگونه است سخن آن چه میتواند باشد و از همه مهمتر اینکه زبان شعر باید یکنواخت باشد
اگر به سمت آرکائیسم حرکت میکنیم زبان و انتخاب لغات در یک بازه ی مشخصی است اما اگر شعر ما به سمت اشعار نو حرکت میکند زبان و لغات آن باید نو باشد.
چیزی که در همین بند اول شعر جناب حاجی پوری نمود دارد استفاده ی ناصحیح از لغاتی مانند اختر و زنگار
است که میشد به جای آنها جایگزین های دیگری استفاده کرد.
در هنر شاعری کلمات همان وظیفه را دارند که اصوات در موسیقی، خط و رنگ در نقاشی، و جسم در پیکرسازی و معماری. اینجا نیز، مانند موسیقی، ماده ی هنر صوت است، اما سلسله ی اصواتی که نشانه ی معانی معینی نیز هستند و بنابراین هنرمند آزاد نیست که اصوات ملفوظ را به دلخواه خود ترکیب و تألیف کند، بلکه آزادی او محدود و منحصر است به تألیف مجموعه هائی از اصوات ملفوظ (کلمات) که بر حسب عرف یا وضع در یک جامعه ی همزبان، بر معانی معینی دلالت می کنند، و تغییر این رابطه، یعنی رابطه ی لفظ با معنی، در اختیار هنرمند نیست.
در یکی از شیوه های ادبی بیست سی ساله ی اخیر گروهی خواستند قید معنی را از شعر بردارند تا شاعر بتواند صوتهای ملفوظ را به ذوق و سلیقه ی خود تألیف کند؛ و شعر تنها موسیقی الفاظ باشد. اما البته این کوشش به جائی نرسید.
پس در هنر شاعری ناچار با کلماتی سر و کار داریم که دارای دو جنبه ی مختلف هستند: یکی لفظ، یا صوت های ملفوظ، و دیگری معنی و مفهومی که این صوت ها بر آن دلالت می کند. شاعر برعهده دارد که برای ایجاد هنر از این دو جنبه استفاده کند.
📌زمان صد سال بعد از این ، رُخِ دیوانگان در ماه
بلند آوارۀ پستی ، سقوطِ کهکشان در چاه
به رو خوانی بهایِ زر ، تفکّر در اسارتگاه
رَدای فکر بر دوش رُبات است و همه بیکار
اتاق مغز در خلوت ، در و دیوار پرچم دار📌
اگر بگویم این بند برای خود شاهکاری است گزاف نگفته ام ترکیبات بسیار زیبا و عالی و تصاویر بکر از دیگر شاخصه های این بند جناب حاجی پوری است اما متاسفانه در این بند هم مشاهده میگردد که در انتخاب برخی لغات دقت کافی رخ نداده
✍️میشد به جای کلمه ی ردا از لباس استفاده کرد
✍️ میشد به جای لغتی مانند زر از جایگزین های مشابه امروزی استفاده کرد
کسانی که درباره ی زبان شعر کار میکنند یا در جلسات اظهار نظر میکنند، غالبا خیال میکنند منظور از زبان شعر، همین ویژگیهای صرفی، نحوی، واژگانی و ویژگیهای معنایی است. اینها هست اما همه ی زبان شعر این نیست. اساساً وقتی از زبان شعر میگویند یعنی گونه ی خاص استفاده از زبان، گونه ی خاصی که مربوط به زبان معمولی نیست که ان شاء الله شعرای ما این بخش از شعر گفتن را نیز لحاظ کنند تا اشعار بی عیب و نقصی از آنان بخوانیم
برای اینکه نقد ملال آور نشود تا اینجا بسنده میکنم و برای جناب حاجی پوری بابت خلق این اثر فاخر تبریک عرض می کنم.
یا حسین بن علی
سید هادی محمدی
🔰 یک آیه…………… یک نقد 🔰
مَثَلُ الَّذِينَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ أَوْلِيَاءَ كَمَثَلِ الْعَنْكَبُوتِ اتَّخَذَتْ بَيْتًا ۖ وَإِنَّ أَوْهَنَ الْبُيُوتِ لَبَيْتُ الْعَنْكَبُوتِ ۖ لَوْ كَانُوا يَعْلَمُونَ ﴿٤١﴾
داستان کسانی که به جای خدا سرپرستانی گرفته اند، مانند داستان عنکبوت است که خانه ای [بی دیوار، بی سقف و بی حفاظ] برای خود بنا کرده باشد، و بی تردید سست ترین خانه ها خانه عنکبوت است، اگر [به این واقعیت] معرفت و شناخت داشتند [بت ها را سرپرستان خود نمی گرفتند.]
عنکبوت (۴۱)
منابع اسنادی
🔶 دكتر جلیل مسگرنژاد: "مختصری در شناخت علم شعر ، انتشارات دانشگاه علامه طباطبایی
🔶 علیپور، مصطفی
ساختار و زبان شعر امروز انتشارات فردوسی.
🔶 کاظمی، محمدکاظم
قصه سنگ و خشت انتشارات نیستان.
🔶 شفیعی کدکنی، محمدرضا
موسیقی شعر. چاپ سوم، انتشارات آگاه.