نسل من ، نسل جالبیست. . .
نسل من ، خودش قضاوت می کند و حکم را هم خودش می دهد. . .
نسل من ، خودش هم شاکی است. . .
هم متهم. . .
هم شاهد. . .
و هم قاضی. . .
در نسل من ، هیچکس مقصر نیست. . .
تقصیر از دنیاست. . .
دنیا را بد ساخته اند. . .
خواهر نسل من ، برای بیرون رفتن خود را جلوی آینه می آراید ،
و لباسهای تنگ می پوشد. . .
تقصیر از خواهرم نیست. . .
تقصیر از لوازم آرایشی نیست. . .
تقصیر از لباس هایی که هر روز تنگ تر می شود هم نیست. . .
تقصیر از چشم پسران است. . .
خواهرم همچون گلی زیباست ولی. . .
خود را بر سر راه قرار می دهد. . .
تا چیده شود. . .
تا زیباییش پر پر شود. . .
برادر نسل من نماد غیرت است. . .
قیصریست برای خودش. . .
چهار چشمی مراقب خواهرش است. . .
خواهری که به موقع دلتنگی او را محرم نمی داند. . .
تا کسی به ناموسش چپ نگاه کند رگ گردنش می زند بیرون. . .
ولی شوخی دوستانش فحش ناموس است. . .
گاهی وقتا برادرم دختر می شود . . .
طفلکی هوس می کند ابرو هایش را بردارد. . .
دلش می خواهد ناخن هایش را بلند کند. . .
هی! برادر نسل مننماد مردانگیست. . .
به تعدادی دل می دهد. . .
با تعدادی می خوابد و بعد تمام. . .
شاید حواسش نیست که با تمام مردانگیشنامردیمی کند. . .
رسم نسل من، عجیب است ، عجیب. . .
همه خسته اند. . .
همه تنهایند. . .
همه برای خود خدایند. . .
همه یاد گرفته اند که بد باشند. . .
در نسل من ، خبری از خوبی نیست. . .
و من دلم عجیب برای اندکی مهربانی تنگ شده است. . .
اگر در نسل دیگری اثری از آن دیدی. . .
برسان سلام ما را. . .
که در نسل منهمه خفته اند . . .
و کسی را یاری بیداریش نیست. . . .