سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید
منو کاربریاعضای آنلاینمعرفی شاعران معاصرانتشار ویژه ناب
محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
♪♫ صدای شاعران ♪♫پر نشاط ترین اشعار۱- ........... ۲- دل ۳- 💥 بیداد 💥 ۴- ☄️شرافت☄️ ۵- ائتلاف دغدغه ها ۶- دوربینوفسکی ۷- سقطِ سکوت ۸- سکوت قارچ ها ۹- بوف کور ۱۰- 😱 خان ترس😱 حمایت از شعرنابکانال تلگرام شعرنابتقویم روزيکشنبه 9 ارديبهشت 1403
20 شوال 1445 Sunday 28 Apr 2024 |
اشتراک گذاری این شعر
۴۴ شاعر این شعر را خوانده اند
محمد رضا خوشرو (مریخ)،محمدعلیها راد،آوا صیاد،سیاوش آزاد،علیرضا حاجی پوری باسمنج راوی عشق،فرشید به گزین،نیلوفر تیر،فیروزه سمیعی،سعید صادقی (بینا)،محمد باقر انصاری دزفولی،نرگس زند (آرامش)،محسن ابراهیمی اصل (غریب)،شیما جریده (شین بانو)،جمیله عجم(بانوی واژه ها)،ابوالحسن انصاری (الف رها)،محمد اکرمی (خسرو)،محمدکریمی (پویا)،جواد کاظمی نیک،ابراهیم آروین،زهره دهقانی ( شادی)،مینا فتحی (آفاق)،مهدی محمدی،احسان فلاح رمضانی،علی نظری سرمازه،شاهزاده خانوم،محمدرضا آزادبخت،آذر مهتدی،مهدي حسنلو،فاطمه بهرامی،منیژه قشقایی،هواجان جاویدان،فاطمه معادی(بانو)،مهرداد عزیزیان،مجتبی شفیعی (شاهرخ)،زهرا حکیمی بافقی (الهه‌ی احساس)،محمد حسنی،ناهید افسری نژاد (رها)،زهرا مددی،محسن گودرزی،روح اله سلیمی ناحیه،معصومه خدابنده،راضیه خضری،علی کیهانی (فریاد)،سیده نسترن طالب زاده
نقدها و نظرات
 شنبه ۳ تير ۱۴۰۲ ۱۴:۱۱
 درودبرشما جناب آزادعزیز
 شنبه ۳ تير ۱۴۰۲ ۱۵:۱۶
درود جناب محمد علیها راد جسارتا شما بهتر نیست اول از خود اثری به سایت بفرستید تا حاضرین در جلسه اول منتقد را بشناسند و بعد شروع به ایراد گرفتن کنید البته من هم زبان شعر را خدمت جناب آزاد عرض کردم ولی به هر صورت چهار تا کامنت قبلا برایشان فرستاده بودم ایشان بنده را می‌شناسند و من هم ایشان را . ولی جناب عالی با صحبت های تند خود چه چیز را می‌خواهید اثبات کنید که شاعر توانمندی هستید آیا بهتر نیست با فرستادن اثری در شعرناب آن را ثابت کنید . با تشکر . موفق باشید .
شنبه ۳ تير ۱۴۰۲ ۱۵:۵۲
درود ببینید جناب علیها راد عزیز مطلب در مورد زبان شعر همان است که گفته شد ولی اگر به قول خودتان جناب آزاد را می‌شناسید باید بدانید که ایشان صحبت کردن عادی شان هم همین گونه است مطلبی که من ننوشتم و شما نوشتید چرا من ننوشتم به دلیل اینکه جناب آزاد را میشناسم ایشان صحبت های عادی شان هم اینگونه است خاطرم هست نامه خصوصی به من دادند و من با کلی کلنجار رفتن با خودم توانستم متوجه شوم ایشان چه میگویند مطلب برای چند سال پیش است البته ولی به نظر من شما ایشان را نمی‌شناسید اگر میشناختید و با زبان شعری شان آشنا بودید به خود زحمت نوشتن نمیدادید چرا که ایشان اصلا همین گونه صحبت می‌کنند در مورد مطلب بعد که من ناراحت هستم و شما بروید بزرگوار بنده یک کاربر ساده هستم و این تنها نظر شخصی بوده بنده کاره ای نیستم که شما باشید یا نباشید در پناه حق .
 يکشنبه ۴ تير ۱۴۰۲ ۲۲:۵۹
درود جناب آزاد بزرگوااار موفق باشید
 دوشنبه ۵ تير ۱۴۰۲ ۱۷:۲۵
درود جناب آزاد گرامی قصه همان است که بوده تغییری نکرده عزیز ، کی یک شعر نرمال از شما می‌خوانم؟ موفق باشید 🙏🌺  يکشنبه ۴ تير ۱۴۰۲ ۲۲:۴۹
سلام و درودها بر شاعر و ادیب طناز و زیبانویس جناب آزاد بزرگوار سیاوش آزاد عزیز میدونم که سواد بالایی داری و میخوای این دانش بسیار رو در قالب شعر ارائه کنی و این جای تحسین داره.در اشعار شما فلسفه و کلام و نکات عرفانی به وفور مشاهده میشه اما لفظ کهن هرگز به این سبک و سیاق نیست.حتی سختترین اشعار شاعران پارسی گو مثل ناصر خسرو و خاقانی هم برغم اصطلاحات پیچیده و واژگان سخت قابل فهم هست.بنظر من که البته سررشته زیادی در ساختارهای ادبیات فارسی ندارم سختترین دواوین شاعران رو با تورق و نظاره کردن حداقل از لحاظ ظاهر شعر جذاب و با اسلوب های قابل فهم میدونم.اما شعر شما رو در بعضی موارد حتی با رجوع به لغت نامه ها واقعا نمیتونم بفهمم و حتی در خوانش دچار مشکل میشم.بنابراین انتقاد برخی از دوستان رو وارد میدونم در زمینهٔ شعر شما. امید که آثار بهتر و درخشانتری از شما شاعر توانمند و باسواد مشاهده کنم در پایان یک قصیده زیبا با اصطلاحات فلسفی و عرفانی از جناب ناصر خسرو ارسال میکنم تا شاید سطوری که مرقوم کردم قابل درک باشه و لفظ کهن رو از نافهمی و پیچیدگی خیلی زیاد حتی با قلم شاعران سخت نویس مبرا کنیم و با اجازتون تیک نقد رو هم فعال میکنم تا اگر دوستان نکته ای به ذهنشون میرسه بازگو کنن ای ذات تو ناشده مصور اثبات تو عقل کرده باور اسم تو ز حد و رسم بیزار ذات تو ز نوع و جنس برتر محمول نه‌ای چنانکه اعراض موضوع نه‌ای چنانکه جوهر فعلت نه به قصد آمر خیر قولت نه به لفظ ناهی شر حکم تو به رقص قرص خورشید انگیخته سایه‌های جانور صنع تو به دور دور گردان آمیخته رنگ‌های دلبر ببریده در آشیان تقدیس وصف تو ز جبرئیل شه‌پر بگشاده به شه‌نمای تنزیه حسنت زعروس عرش زیور هم بر قدمت حدوث شاهد هم با ازلت ابد مجاور ای گشته چو آفتاب تابان از سایهٔ نور خود مستر معشوق جهانی و نداری یک عاشق با سزای در خور بنهفته به سحر گنج قارون یک در تو در دو دانه گوهر عالم هم از این دو گشت پیدا آدم هم از این دو برد کیفر عالم چو یکی رونده دریا سیاره سفینه، طبع لنگر آبش چو نبات سنگ حیوان درش چو عقیق تو سخن‌ور غواص چه چیز؟عقل فعال شاینده به عقل یک پیمبر علت چو سیاست فرودین از دست چه جنس؟ خصم بی مر آخر چه؟ هر آنچه بود اول مقصود چه؟ آنچه بود بهتر بنگر به صواب اگر نه‌ای کور بشنو به حقیقت ار نه‌ای کر ای باز هوات در ربوده از دام زمانه چون کبوتر وی نخرهٔ حرص درکشیده ناگه چو رسن سرت به چنبر در قشر بمانده کی توانی دیدن به خلاصهٔ مقشر؟ از توبه و از گناه آدم خود هیچ ندانی، ای برادر سر بسته بگویم، ار توانی بردار به تیغ فکرتش سر درویش کند ز راه ترتیب نزدیکی تو به سوی داور در خلد چگونه خورد گندم آنجا چو نبود شخص نان‌خور؟ بل گندمش آنگهی ببایست کز خلد نهاد پای بر در این قصه همه بدید آدم ابلیس نیامده ز مادر در سجده نکردنش چه گوئی؟ مجبور بده‌ست یا مخیر؟ گر قادر بد، خدای عاجز ور عاجز بد، خدا ستمگر کاری که نه کار توست مسگال راهی که نه راه توست مسپر بیهوده مجوی آب حیوان در ظلمت خویش چون سکندر کان چشمه که خضر یافت آنجا با دیو فرشته نیست همبر موفق باشید و نویسا شاعر توانمند و نکته سنج 💮🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌺🌺🌺🌺🌺 🪻🪻🪻🪻 🌼🌼🌼 🥀🥀 💮🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌺🌺🌺🌺🌺  شنبه ۳ تير ۱۴۰۲ ۰۸:۱۸
درود استاد سیاوش ادیب
 شنبه ۳ تير ۱۴۰۲ ۰۹:۰۸
درود بر شما جناب آزاد گرامی 🌺🌺🌺
 شنبه ۳ تير ۱۴۰۲ ۱۰:۰۱
کار چراغ خلوتیان باز در گرفتآقا کارمون در اومد  شنبه ۳ تير ۱۴۰۲ ۱۰:۱۳
با اینکه زبان شعر قدیمی می نماید اما برای من مضمون شعر و آهنگ وزن شعری جذاب بود. شعر زیبایی است به زعم من هر چند وزن به گوشم سنگین است که اون هم ضعف من در حوزه شعر کلاسیک است درود بر شما و نویسا باشید شاعر گرامی
 شنبه ۳ تير ۱۴۰۲ ۱۰:۵۴
سلام سیاوش عزیز شعری حریف طلب سرودی درود بر تو کن متوجه نشدم در آن آن ؟ چرا؟ و اینکه کمی سروده سنگین است بهتر بود منسجم ترو روانتر میسرودی درود بر تو
 شنبه ۳ تير ۱۴۰۲ ۱۱:۲۱
بداهه ای تقدیم شعر زیبای شماشاعر بزرگواربگویم که مثنوی هایت جاودان است آرام بخش جسم وروان است دردل کلام روح جان است
 شنبه ۳ تير ۱۴۰۲ ۱۱:۵۴
درود وعرض ارادت باز هم شعری سنگین وقابل تامل .. چیزی که با خوانش سطحی به نظر میرسد .. صحبت از یک معجزه وعشقی ایست که به حول وقوت خداوند به شخص رسیده یا شاید هم دریچه هایی از نور خداوند بر روی شخص باز شده که گاها قدرش رو ندونسته ونتونسته ازش بدرستی استفاده کنه ودوباربه حالت ارامش اولیه رسیده .. چون اینجا عرض میکنید .. مشام پیر شد از دود سیاوش خان ولی بیداریش را طول نبود بیشتر از ان . یعنی این حالتی از عشق ونور وبیداری زیاد طول نکشیده .. وشاعر عرض می کنه در اخر شعر که بعد از به ارامش رسیدن در این حالت حیرت زده وشگفت زده میشه .. که می فرماید شاید نباید از این حالت پرده بردارد ..وبه عنوان یک راز در سبنه بماند . بعضی اوقات برای اشخاصی اتفاقات خاص وعجیب میافته که اون نباید باز گو کنند .به نظر بنده این شعر به همونها اشاره داره . البته این برداشتی بود که من کردم شایدم کاملا اشتباه باشه . ولی مطمینا صحبت از عشقی ایست که به خاست خداوند اتفاق افتاده واین عشق زمینی نیست . درپناه خداوند محفوظ باشید
شنبه ۳ تير ۱۴۰۲ ۱۲:۰۲
باید دل بست به خزانه ادب پیشینیان و مثلا یاداور شد کهکه انها که یوسف به زر ناسره بفروختند سود نکردند گرچه انگار خیلی ارکاییک طوره و با واقعیت گوگل وار و رباتیک موجود خیلی فاصله داره... تنها پیشنهادی که به ذهنم میرسه اینه که جای ارکان جمله رو تغییر بدین جمله یعنی خط سیر زمان مثلا یعنی اول شعر عاشقانه بگین بلکه ملکه رویاتون به دام افتاد و چه بسا که پدرشان مایه دار باشند و چشم و دل سیر / امتحانش ضرری نداره 
شنبه ۳ تير ۱۴۰۲ ۱۲:۰۵
ببخشید من در ادامه بحث ریپلای کردم نمیدونم چرا اینجا کاشته شد
 شنبه ۳ تير ۱۴۰۲ ۱۲:۰۹
درود سیاوش گرامی با سخت گیری که از شما سراغ دارم حداقل مطمئنم شعر از اول تا آخر به سلامت رسیده شعر عمیق وسختی بود خوشحالم که برگشتید  شنبه ۳ تير ۱۴۰۲ ۱۲:۱۶
سلام بر سیاوش عزیز خوشحالم از حضور دوباره شما مثل همیشه خیلی خیلی کم دستگیرم شد
شنبه ۳ تير ۱۴۰۲ ۱۴:۰۴
در مورد شعر هر چند که دوستان گوشزد کردند که بصورت معما و مسئله بهش ننگر ، اما چه چاره با بخت گمراه .یعنی شخصا توانایی اینو ندارم که بدون درک واقعیتی که شعر ازش صحبت میکنه ، پی به حقیقتش ببرم و پیامی که در پس ماجرا هست رو بدون واسطه دریافت کنم . این توانایی پیش نیازهایی داره احتمالا مثل نمادشناسی و ... البته گزاره‌های فوق وقتی قابل اعتنا هست که واقعه‌ای در کار باشه و شاعر بر اساس یک اتفاق مشهور خلق اثر کرده باشه . ( اینکه آیا شعری وجود داره که هیچ بخشی از آن متکی به هیچ واقعیتی نباشه هم سوالی هست ) با این مقدمه که میدونم میتونه دوستان رو عصبانی هم بکنه ( به این میگن فرار به جلو ؟ یا خودزنی؟ ذهن خوانی مثلا ؟ پیش خوانی ذهن خواننده انگار میشه ، حالا هر چی ) با این مقدمه فکر میکنم این شعر ادامه شعر قبل سیاوش جان باشه و کلید واژه هم «اخت» هستحتی بعضی واژه‌ها در هر دو شعر تکرار شده . البته هنوز ابهام های زیادی وجود داره ، مثلا اسم شعر . باید یکبار دیگه تاریخ واقعه عاشورا خواند . ببخشید طولانی شد شنبه ۳ تير ۱۴۰۲ ۱۴:۲۶
ولی بازم عرض می کنم شعر زیبایی است
 شنبه ۳ تير ۱۴۰۲ ۱۴:۲۸
سلام جناب آزاد
شنبه ۳ تير ۱۴۰۲ ۱۴:۵۴
جناب علیها ضمن خوش آمدگویی شما به شعر ناب،برادر چقدر عصبانی نقد گذاشتید . دادگاه صحرایی که نداریم برادر من
 شنبه ۳ تير ۱۴۰۲ ۱۶:۲۲
درود زیبا بود و پر مفهوم
شنبه ۳ تير ۱۴۰۲ ۱۶:۳۸
دوست عزیز محمد جان علیها راد این. دوستانی که فرمودین از معاریف هستن کاش دوستان عنایتی به مشق شعر نویسان گمنام هم داشته باشند . بی مجامله و مداهنه و فقط از روی مزاح ، شک ندارم که کارهای فرشید نامی رو حتی یکبار هم دنبال نکردید مگر فرشید ربانی که شاعری مستعد است زنده باشید
شنبه ۳ تير ۱۴۰۲ ۱۷:۰۰
منظور فرشیدهایی که در حال حاضر فعال هستند در شعر نابهست وگرنه بزرگوارانی با اسم فرشید عضو سایت هستند که شاعران پر اوازه‌ای هستند کل موضوع هم که از سر شوخی بود جهت تلطیف خاطر 😊😊  يکشنبه ۴ تير ۱۴۰۲ ۰۲:۲۴
درودبرشما سیاوش جان عزیزمممممم بسیار عالی بود 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌺🌺🌺🌺🌺 🪻🪻🪻🪻 🌼🌼🌼 🥀🥀 💮🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌺🌺🌺🌺🌺 🪻🪻🪻🪻 🌼🌼🌼 🥀🥀 💮  يکشنبه ۴ تير ۱۴۰۲ ۰۳:۰۸
درود و عرض ادب استاد ارجمندخواندم از قلم مستحکم و با صلابت تان شیوا سروده‌ای به مهر حضرت دوست پاینده باشید
 يکشنبه ۴ تير ۱۴۰۲ ۱۱:۳۰
سلام و درود ادیب گرانقدربسیار زیبا و ژرف معنا قلم زدید...👌🌹 عالی بود...💯 در اوج بدرخشید✨  يکشنبه ۴ تير ۱۴۰۲ ۱۱:۳۰
درودتانجناب سیاوش خان ادیب بسیار زیبا مثنوی‌ای بود سیاوش مانده بر ساحل دو دست حیرتش باز است نهد گامی برین آتش گمانم این سخن راز است مرحبا برقرار باشید 🌴🌼 يکشنبه ۴ تير ۱۴۰۲ ۱۱:۳۱
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌺🌺🌺🌺🌺 🪻🪻🪻🪻 🌼🌼🌼 🥀🥀 💮🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌺🌺🌺🌺🌺 🪻🪻🪻🪻 🌼🌼🌼 🥀🥀 💮  يکشنبه ۴ تير ۱۴۰۲ ۲۳:۵۲
درود استاد سیاوش ادیب بنده تاجایی که از زبانهای شعری آشنایی دارم زبان شعری شما خاص وبنوعی خاصتر از تمام زبانهای شعری است وبنده د رقالب سپید وگه گاهی کلاسیک این گونه به نوعی شعر به قلم میآورموبرای شناختن این گونه اشعار با زبان شعری خوب انتشار بیش از حد آنهاست واگر بنده آندسته شعرهایم را انتشار نمی دهمبخاطر درخواست یکی از اساتید است که دست نگه دارم شاید هنوز زمان رونمایی از اشعار زبان خاص نباشد وبنده هیچ گونه اعتقادی به کهن یاغیر کهن بودن زبان شعری ندارم فقط یک چیز زبان شعری را متمایز می کند آن زبان خاص وبی نظیر بودن آن است اگرقسمت شد در جلسات آینده در مورد خاصیتهای زبانی شعری تان حرف خواهم زد بنده خاک پای تمام اساتید شعر ناب هستم  دوشنبه ۵ تير ۱۴۰۲ ۰۰:۱۰
درود جناب آزاد گرامی مثنویتان را خواندم برای من هم بعضی قسمت هایش سخت خوانده شد اما از کامنتهای دوستان و پاسخ های شما کلی مستفیض شدم موفق باشید
 دوشنبه ۵ تير ۱۴۰۲ ۰۲:۰۶
درود بر جناب آزادفوق سنگین سرای شماره ی 2 ناب شعرتان زیبا و پر از سختی است جریان سیاووش را خوب به تصویر کشیده اید البته با کمی جابجایی سلامت باشید
دوشنبه ۵ تير ۱۴۰۲ ۰۲:۲۳
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌺🌺🌺🌺🌺 🪻🪻🪻🪻 🌼🌼🌼 🥀🥀 💮🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌺🌺🌺🌺🌺 🪻🪻🪻🪻 🌼🌼🌼 🥀🥀 💮🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌺🌺🌺🌺🌺 🪻🪻🪻🪻 🌼🌼🌼 🥀🥀 💮🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌺🌺🌺🌺🌺 🪻🪻🪻🪻 🌼🌼🌼 🥀🥀 💮 دوشنبه ۵ تير ۱۴۰۲ ۰۹:۰۹
درود جناب آزادلاغر اندامها استخوان پُرند از ریشه آب می خورند دوشنبه ۵ تير ۱۴۰۲ ۰۹:۱۳
مخلص شماره 1
دوشنبه ۵ تير ۱۴۰۲ ۰۹:۱۹
سلام مثلثجناب آزاد شما در سنگین سرایی نفر دومیداز هر طرف که نگاه کنیم از اول دومید از آخر دومید از وسط سمت راست دومید از وسط سمت چپ دومید از کناره ها دومید از پایین دومید از بالا دومید تهاجمی ترین مهاجمید ولی باز هم دومید  و در قلب هواداران جا دارید  
 دوشنبه ۵ تير ۱۴۰۲ ۰۹:۲۳
سلام و درود جناب آزاد عزیز بسیار زیباست آنچه این کوچکترین درک نمود شهودی آنی از شاعر است و سپس ماندن و حیرت ... دل قوی دار که سیاوشان زنده از آتش برون آیند پناهتان حضرت عشق
 دوشنبه ۵ تير ۱۴۰۲ ۱۴:۲۵
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃درود 🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃 شاد و پیروز باشید. 🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃  دوشنبه ۵ تير ۱۴۰۲ ۱۴:۴۰
درود استادزیبا سرودید
 دوشنبه ۵ تير ۱۴۰۲ ۱۹:۳۷
درودتان باد جناب استاد آزاد ادیب گرانقدر 🌞مثنوی زیبایی سروده اید زنده باد👏👏👏👏 🍃☘️🌹🌸🌺💖🌺🌸🌹☘️🍃 نویسا مانید وسبز وسرفراز دوشنبه ۵ تير ۱۴۰۲ ۱۹:۴۷
حالا سیاوش جان فکرشو بکنید که اگر نیمه گمشده‌ای یافته بودید و فصدی حادث میشد دائما نگران بودید که نیشتر بر رگ لیلی نشیند عرض و غرض اینکه مزایای تعلق داشتن به گردایه مجردات رو عنایت داشته باشید
 دوشنبه ۵ تير ۱۴۰۲ ۲۰:۱۱
دوشنبه ۵ تير ۱۴۰۲ ۲۱:۰۳
درودی دیگر بر استاد سیاوش ادیب
دوشنبه ۵ تير ۱۴۰۲ ۲۱:۰۵
دوشنبه ۵ تير ۱۴۰۲ ۲۱:۰۷
🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻💙💙💙💙💙💙💙💙 🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵 💐💐💐💐💐💐 🌼🌼🌼🌼 💟💟💟 ❤️❤️ ❤️🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻 💙💙💙💙💙💙💙💙 🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵 💐💐💐💐💐💐 🌼🌼🌼🌼 💟💟💟 ❤️❤️ ❤️🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻 💙💙💙💙💙💙💙💙 🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵 💐💐💐💐💐💐 🌼🌼🌼🌼 💟💟💟 ❤️❤️ ❤️🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻 💙💙💙💙💙💙💙💙 🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵 💐💐💐💐💐💐 🌼🌼🌼🌼 💟💟💟 ❤️❤️ ❤️🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻 💙💙💙💙💙💙💙💙 🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵 💐💐💐💐💐💐 🌼🌼🌼🌼 💟💟💟 ❤️❤️ ❤️💐💐🌹🌹🌹🌹🌹🌹💐💐 ❤️❤️❤️❤️🪷🪷🪷🪷🪷 🌹🌹🌹🌹🌹💐💐💐 🪻🪻🪻🌼🌼🌼🌸 🌺🌺🌺🌺🌺🌷 🍀☘️🌱🌹💐 🌿🌿🌿🍁 🪴🪴🪴 🏵🏵 💟 🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻 💙💙💙💙💙💙💙💙 🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵 💐💐💐💐💐💐 🌼🌼🌼🌼 💟💟💟 ❤️❤️ ❤️ سه شنبه ۶ تير ۱۴۰۲ ۰۲:۳۰
درودی دیگر
 چهارشنبه ۷ تير ۱۴۰۲ ۱۵:۴۱
خوبید سیاوش خان دلم می خواست یکی از نقدهای خودتو اینجا کپی کنم ترجمه کنید خوب موفق باشید 🌹  چهارشنبه ۷ تير ۱۴۰۲ ۱۶:۲۲
A fire burns again on the shore of surpriseDon't say the cold heart in the fever from the breath of unity To the fountain of Nahad Taji, who is the sister of the flame And the choreography of Del Hem Sishri from Ho sisters A drunken man is sitting in this trinity of ecstasy which has reached the peak and also the low point The thought of the red match is gone Watch the feathered flowers dance now Masham became old and woke up from the smoke of Siavash Khan But his awakening did not last longer than that In that, there was a unity between the drop and the moon Kanon Sha is in the face of the moonless Shahi After that, an astonishment shines in the cold universe And there was nothing inside the shore of amazement Siavash, left on the beach, opened his hands in amazement Take a step, go to the fire. I think this is a secret چهارشنبه ۷ تير ۱۴۰۲ ۱۶:۲۳
Şaşkınlığın kıyısında yeniden bir ateş yanıyorBirlik nefesinden sıcağında üşüyen gönül deme Alevin kız kardeşi Nahad Taji'nin çeşmesine Ve Ho kardeşlerden Del Hem Sishri'nin koreografisi Sarhoş bir adam bu ecstasy üçlüsünde oturuyor zirveye ve aynı zamanda düşük noktaya ulaşmış olan Kırmızı maç düşüncesi gitti Şimdi tüylü çiçeklerin dansını izleyin Masham yaşlandı ve Siavash Khan'ın dumanından uyandı Ancak uyanışı bundan uzun sürmedi. Bunda damla ile ay arasında bir birlik vardı. Kanon Sha, aysız Shahi'nin karşısında Ondan sonra soğuk evrende bir şaşkınlık parlar Ve hayret kıyılarında hiçbir şey yoktu Sahile bırakılan Siavash şaşkınlıkla ellerini açtı. Bir adım at ateşe git bence bu bir sır چهارشنبه ۷ تير ۱۴۰۲ ۱۶:۲۶
حريق يحترق مرة أخرى على شاطئ المفاجأةلا تقل برودة القلب في الحمى من نسمة الوحدة إلى ينبوع نهاد التاجي أخت اللهب وكوريغرافيا ديل هيم سيشري من هو الأخوات رجل مخمور يجلس في ثالوث النشوة هذا التي وصلت إلى الذروة وكذلك إلى النقطة المنخفضة ذهب فكرة المباراة الحمراء شاهد الزهور المصقولة بالريش وهي ترقص الآن أصبح مشام قديمًا واستيقظ من دخان سيافاش خان لكن يقظته لم تدم أكثر من ذلك في ذلك ، كانت هناك وحدة بين القطرة والقمر كانون شا في مواجهة شاهي غير القمر بعد ذلك ، تشرق الدهشة في الكون البارد ولم يكن هناك شيء داخل شاطئ الذهول سیاوش ، ترك على الشاطئ ، فتح يديه في دهشة خذ خطوة ، اذهب إلى النار ، أعتقد أن هذا سر چهارشنبه ۷ تير ۱۴۰۲ ۱۶:۲۸
Огонь снова горит на берегу неожиданностиНе говори холодное сердце в лихорадке от дыхания единения К фонтану Нахад Таджи, сестры пламени И хореография Дель Хем Сишри от сестер Хо В этой троице экстаза сидит пьяный мужчина который достиг пика, а также нижней точки Мысль о красной спичке ушла Посмотрите, как сейчас танцуют пернатые цветы Машам состарился и проснулся от дыма Сиаваш-хана Но пробуждение его длилось не дольше этого В этом было единство между каплей и луной Канон Ша перед лицом безлунной Шахи После этого в холодной вселенной сияет удивление И не было ничего внутри берега изумления Сиаваш, оставшийся на пляже, в изумлении развел руками Сделай шаг, иди к огню, я думаю, это секрет. چهارشنبه ۷ تير ۱۴۰۲ ۱۶:۲۹
درود بر جناب ازاد ارجمند ما در متن فارسی هم انگشت حیرت به دهان گرفته ایم  شما به‌چند زبان ارسال می کنید التماس دعا موفق باشید چهارشنبه ۷ تير ۱۴۰۲ ۱۶:۲۹
驚喜之岸再次燃起火焰不要說寒冷的心從團結的氣息中發燒 前往火焰之姐妹納哈德·塔吉 (Nahad Taji) 的噴泉 以及何姐妹的Del Hem Sishri 編舞 一個醉酒的男人坐在這狂喜的三位一體中 已經達到了頂峰，也達到了低谷 紅色火柴的想法消失了 現在就看羽毛花翩翩起舞 馬沙姆變老了，從西亞瓦什汗的煙霧中醒來 但他的覺醒並沒有持續更長時間 在那兒，水滴和月亮之間存在著統一 卡農沙面對無月沙希 隨後，冰冷的宇宙中閃耀出驚愕之色 驚奇的海岸裡什麼也沒有 留在海灘上的西亞瓦什驚訝地張開雙手 邁出一步，走向火邊，我想這是一個秘密 چهارشنبه ۷ تير ۱۴۰۲ ۱۶:۳۱
Am Ufer der Überraschung brennt erneut ein FeuerSagen Sie nicht, dass das kalte Herz im Fieber vom Atem der Einheit herrührt Zur Quelle von Nahad Taji, der Schwester der Flamme Und die Choreografie von Del Hem Sishri von Ho Sisters Ein betrunkener Mann sitzt in dieser Dreifaltigkeit der Ekstase der den Höhepunkt und auch den Tiefpunkt erreicht hat Der Gedanke an das rote Streichholz ist verschwunden Beobachten Sie jetzt den Tanz der gefiederten Blumen Masham wurde alt und erwachte aus dem Rauch von Siavash Khan Doch sein Erwachen dauerte nicht länger Darin bestand eine Einheit zwischen dem Tropfen und dem Mond Kanon Sha steht dem mondlosen Shahi gegenüber Danach erstrahlt ein Staunen im kalten Universum Und hinter dem Ufer des Staunens gab es nichts Siavash, der am Strand zurückgelassen wurde, öffnete erstaunt seine Hände Machen Sie einen Schritt, gehen Sie zum Feuer. Ich denke, das ist ein Geheimnis چهارشنبه ۷ تير ۱۴۰۲ ۱۶:۳۴
Un feu brûle à nouveau sur le rivage de la surpriseNe dis pas le cœur froid dans la fièvre du souffle de l'unité A la fontaine de Nahad Taji, qui est la soeur de la flamme Et la chorégraphie de Del Hem Sishri des Ho sisters Un homme ivre est assis dans cette trinité d'extase qui a atteint le sommet et aussi le point bas La pensée de l'allumette rouge est partie Regarde les fleurs à plumes danser maintenant Masham est devenu vieux et s'est réveillé de la fumée de Siavash Khan Mais son réveil n'a pas duré plus longtemps que ça En cela, il y avait une unité entre la goutte et la lune Kanon Sha est face au Shahi sans lune Après cela, un étonnement brille dans l'univers froid Et il n'y avait rien à l'intérieur du rivage de l'étonnement Siavash, laissé sur la plage, ouvrit les mains avec étonnement Fais un pas, va au feu, je pense que c'est un secret چهارشنبه ۷ تير ۱۴۰۲ ۱۶:۳۶
आश्चर्य के तट पर फिर से आग जलती हैएकता की साँस से ज्वर में शीतल हृदय मत कहो नाहद ताजी के फव्वारे को, जो लौ की बहन है और हो सिस्टर्स की ओर से डेल हेम सिश्री की कोरियोग्राफी एक शराबी परमानंद की इस त्रिमूर्ति में बैठा हुआ है जो चरम पर पहुंच गया है और निम्न बिंदु पर भी लाल माचिस का ख़याल ख़त्म हो गया है अब पंखदार फूलों को नृत्य करते हुए देखें माशम बूढ़ा हो गया और सियावश खाँ के धुएँ से जाग उठा लेकिन उनकी जागृति इससे अधिक देर तक नहीं टिकी उसमें बूँद और चाँद के बीच एकता थी कानोन शा चन्द्रहीन शाही के मुख में है उसके बाद, ठंडे ब्रह्मांड में एक आश्चर्य चमक उठता है और विस्मय के तट के भीतर कुछ भी न था समुद्र तट पर छोड़े गए सियावश ने आश्चर्य से अपने हाथ खोले एक कदम बढ़ाओ, आग के पास जाओ। मुझे लगता है यह एक रहस्य है چهارشنبه ۷ تير ۱۴۰۲ ۱۶:۴۲
مابقی زین سان بخوان ای ناحیه
چهارشنبه ۷ تير ۱۴۰۲ ۱۶:۴۸
زینت دوش نبی روی زمین جای تو نیستخوار و خاشاک زمین منزل و ماوای تو نیست خاک عالم به سرم کز اثر تیر و سنان جای یک بوسه من در همه اعضای تو نیست 
چهارشنبه ۷ تير ۱۴۰۲ ۲۲:۴۷
قسمتی از شعر مانلی استاد نیما یوشیج دلگشاهست جهان ، چشم چرابستن از آن؟ آنکه نشناخته در زندگی اش زیبایی، نیست زیبایی در هیچ کجاش، هر چه می جوید از اینجا معنی جلوه می گیرد رویش با ما وآب بر چهره می آمیزد و رنگ چهارشنبه ۷ تير ۱۴۰۲ ۲۲:۴۸
تقدیم استاد عزیز سیاوش خان ادیب
 پنجشنبه ۸ تير ۱۴۰۲ ۰۱:۵۵
سلام و احترام جناب آزاد ارجمنددرودهایم تقدیمتان رد قلمتان جاوید پنجشنبه ۸ تير ۱۴۰۲ ۲۰:۴۴
قسمتی از شعر استاد رشید یاسمی برو شکر آزادی خویش گوی که این بوم و رنگ هماره مرا سختی آرد به روی به زندان تنگ به آزادی ار در سپنجی سرای دمی زنده ای از آن به که صدسال مانی به جای اگر بنده ای تقدیم استاد عزیز سیاوش خان پنجشنبه ۸ تير ۱۴۰۲ ۲۱:۰۲
استاد سید اشرف الدین گیلانی دوش می گفت این سخن دیوانه ای بی باز خواست درد ایران بی دواست؛ عاقلی گفتا که از دیوانه بشنو حرف راست، درد ایران بی دواست! ممکلت از چارسو درحال بحران وخطر ، چون مریض محتضر ؛ باچنین دستور ،این رنجورمهجور از شفاست، درد ایران بی دواست! پادشه بر ضد ملت ، ملت اندر ضد شاه زین مصیبت آه آه ! چون حقیقت بنگری ، هم این خطا ، هم آن خطاست دردایران بی دواست!  شنبه ۳ تير ۱۴۰۲ ۱۴:۵۱
سلاماز دید حقیر نوشتار این صفحه بین زبان فراکهن و معیار مانده است، و متن اثر به شدت دچار دوگانگی زبان است، چیزی که بیشتر از کج‌نشینی زبان اثر موجب سرگیجه‌اش شده این است که صاحب اثر به‌طورِ اغراق‌آمیزی در پی آن بوده که بگوید: من فلسفه‌دانم و فهم فلسفوی خود را به رخ کشیده! زد و خورد دوگانگی زبان و منِ مدّعی چیزدانی صاحب اثر، حاصلی نداشته به غیر از اثری که فرسنگ‌ها از شعر فاصله دارد و ناچسب است و بسیار تصنعی! صاحب اثر باید سری به مردم کوچه و خیابان حتی محافل و مجامع ادبی بزند ببیند چه کسی این حرفها را می‌فهمد چرا که سهل و ممتنع بودن شعر این نیست که الفاظی را چیدمان و قطار کنیم که نه سطح آن مفهوم است نه از لایه‌مندی خاصی برخوردار! در سایت‌های ادبی دیده‌ام بسیار بی پروا از شاعران ایراد می‌گیرید، بهتر نیست بجای ایراد گرفتن از این و آن به آثار پراز اشکال خود برسید؟
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
|
نقد و آموزشنظراتمشاعرهکاربران اشتراک دار
محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
|
|||||||||||
شاعر درخواست نقد دارد
ارسال پیام خصوصی
سید هادی محمدی
مسعود مدهوش 
کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
موفق باشید
نظر خاصی نیست
زبان شعر بین قدیم و نچندان قدیم وجدید بود که البته صحبت معمول شما هم همین گونه است .
از شعر چیزی دستگیرم نشد جز خوبی شما .
موفق باشید .