دوشنبه ۳ دی
پرتوی حسن دلارام شعری از محمدمعین محمدی (منلی)
از دفتر منلی نامه نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۲۵ خرداد ۱۴۰۲ ۱۵:۰۴ شماره ثبت ۱۲۱۱۵۴
بازدید : ۱۷۸ | نظرات : ۱۸
|
دفاتر شعر محمدمعین محمدی (منلی)
آخرین اشعار ناب محمدمعین محمدی (منلی)
|
تا تو باشی در کنارم، همه شب، قدر من است
تا مقدر بشود، میل سحرگاهی ما!
شاهدا در عطش حُسن تو ام جام بیار
که به سر میرسد آن موسم مِی خواهی ما!
بوی گیسوی تو میبُرد مرا هوش از سر
شب زلف تو یکی شد، با سیاهی ما!
شدم از عشق تو بی خود ز خودم جانانم
چو نفس می گذرد لحظه ی همراهی ما!
پرتوی حُسن تو در قامت دلدار نبود
وَ گرفت رخصت عشق از سر کوتاهی ما!
|
|
نقدها و نظرات
|
زنده باد | |
|
سلام زنده باشید سپاس نظر لطف شماست | |
|
سلام آقای اکرمی ممنونم نظر لطف شماست سپاس | |
|
سلام ممنون | |
|
سلام سپاس | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
قطعهی بسیار زیباییست👏🌺🌺
به شعر ناب خوش امدید
یکی دو لغزش وزنی کوچک وجود دارد که اگر مرتفع کنید شعرتان اوجی مضاعف میگیرد
در مصرع اول اگر " در" تبدیل شود به " به" مشکل حل میشود
تا تو باشی به کنارم همه شب قدر من است
در مصرع ۶ نیز کسری هجا دارید
.
در مصرع آخر نیز " ت" در فعل " گرفت" در خوانش ساقط میشود
موفق باشید 🙏🌺