۱) هرچند که آهم از دل اقیانوس
در پیله ی اشک های خویشم محبوس
بارانم و پاره پاره قلبی، دارم
با گونه ی خیسِ اطلسی ها مانوس...
▪▪
۲) با کلکِ خیال و طربی پوشالی
با دست نوشته های کنجِ قالی
خوشبختم و گنجینه ی من تنهایی ست
صندوقچه ای ست این اتاقِ خالی...
▪▪
۳) از شوری دل، از اشک، از غم، سیراب
مواج، همیشه در تلاطم، بی تاب
دنیای من است و فالِ دریا گونش
هر لحظه تکان میخوردم در دل، آب...
▪▪
۴) عمریست ز دیوارِ خودم کوتاهم
آویخته ام ز ریسمانِ آهم
می میرم و تنها ۱ نفر گریان است
تنهاییِ من؛ همنفس و همراهم ...
▪▪
۵) دلخسته ام آنقدر که از این مردم ...
در پیچِ کلافِ پچ پچه، سردرگم...
آنقدر میانمان قضاوت ها هست
لب، تاب ندارد که به لبخندی جُم...
▪▪
۶) رفته ست قرارِ دل، پریشان خویم
از دیده رمیده شیوه ی آهویم
اینکه به تو فکر می کنم روزی چند
رازیست که سنجاق سرِ گیسویم......
▪▪
۷) از میخک و یاس و رازقی حرف بزن
اقرار بکن به عاشقی، حرف بزن
دلتنگ تو است، گر چه کمرو ست دلم
تا بشنومت دقایقی، حرف بزن...