سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

يکشنبه 24 فروردين 1404
    15 شوال 1446
      Sunday 13 Apr 2025

        حمایت از شعرناب

        شعرناب

        با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

        هر كه كسي را در گناهي رسوا كند چنان است كه آن گناه را خود كرده است و هر كه مؤمني را به چيزي سرزنش كند از دنيا نرود تا آن را خود بكند.حضرت محمد (ص)

        يکشنبه ۲۴ فروردين

        یک جلد کتاب

        شعری از

        افسانه احمدی ( پونه )

        از دفتر آرامش درون نوع شعر مثنوی

        ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۱۷ بهمن ۱۴۰۳ ۰۰:۴۰ شماره ثبت ۱۳۵۶۹۷
          بازدید : ۱۰۶   |    نظرات : ۴

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر افسانه احمدی ( پونه )

        می روم تا گم شوم در لابلای خاک سرد
        بعد از این دیگر به دنبال منِ بیدل
         نگرد
         

        می برم با خود تمام شعرهای کهنه را
        تا دهم بر مُردگانی که ندارند ادعا


        حیف از آن شبهای بیخوابی که پایت شد هدر
        می چکاندم واژه ها را در دهانت تا سحر


        زیرِ سنگی می کنم پنهان هر آنچه مانده است
        آنچه شعرِ نصفه نیمه دارم و ناخوانده است


        فکر می کردم که میفهمی تو حسِ ناب را
        گریه های بی صدا در دامن مهتاب را


        فکر میکردم حریصِ شعرهای تازه ای
        دفتر تجویدِ احساسِ مرا شیرازه ای !


        تا لبت تر میشد آن لحظه غزل پر می کشید
        داغ و تازه در صدایت واژه واژه می دوید


        می نوشتم شرح حال زندگی ات را چه سود
        غافل از اینکه دلت یک باب دیگر می گشود


        بدترین ظلمی که دیدم کشتن احساس بود
        دیدن یک تکه آهن ،  در دل الماس بود


        زخم هایت را مداوا کردی و رفتی عجب
        اصلا از حال من آگاهی رفیق منتخب ؟


        راه را بیراهه رفتم در کنارت آفرین
        دو به شک افتادم از این اعتمادم از یقین!


        حیف از آن سرمایه ای که در گلویت ریختم
        یا دلی را که به قلاب دلت آویختم


        بهترین درسی که دادی حک شده در مغز من
        پای هر نالایقی دیگر ، نکوبد نبض من


        از قلم دیگر نمی ریزد جنونِ بی کسی
        جوهرش را می کِشم از پای هر خار و خسی


        مدتی دور از همه باید شوم از حال بد
        تا که آرامش شود از هردو چشمانم رَصد


        می نویسم اسم"پونه"روی جلد یک کتاب
        پای هر برگش بریزم استکانی شعر ناب


        افسانه_احمدی_پونه

        ─┅─═ঊঈ🍃🌸🍃ঊঈ═─┅─
        ۵
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        پنجشنبه ۱۸ بهمن ۱۴۰۳ ۱۳:۴۷
        درود بانو
        بسیار زیبا و سرشار از احساس بود خندانک
        ساسان نجفی(سراب)
        پنجشنبه ۱۸ بهمن ۱۴۰۳ ۰۸:۱۷
        درود بر استاد بانو پونه شعر ناب..
        زیباااست امااا..
        امااا خیللللی شاکی..
        در پناه حضرت عشق شادمان بمانید..
        خندانک خندانک
        خندانک
        سیده نسترن طالب زاده
        پنجشنبه ۱۸ بهمن ۱۴۰۳ ۲۲:۲۲

        درودتان استادبانوی ادیب
        سرکار خانم احمدی گرانمایه
        زیباسرودیست
        مانند همیشه
        امید که شادمانه بسرایید در همه گاه
        کلک زرینتان برفراز و ماندگار خندانک
        یاسر قادری
        جمعه ۱۹ بهمن ۱۴۰۳ ۰۴:۲۵
        درودها بانو
        مرحبا خندانک خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        2