تب

درود بزرگوار
زیبا بود 🌺🌺🌺
بین قار تبعید و غار تبعید مردد شدم
قار تبعید را با ایهام بکار برده‌اید؟

سلام بانوآرامش ارجمند

خدابزرگتر از دردهای تکراری این جهان است

پس همیشه بخندید از ته دل

درودبانونرگس عزیزم
بسیارزیباوتاثیرگذاربود

درود بااانو آرامش عزیزم
زیبا بود
و معنی دار

درود بر شما
شعر خوبی بود
موفق باشید
من هر زمان که وقتی پیدا میکنم
یکی دو تا شعر میخونم
مدام نمیتونم به دوستان و دوستداران شعر سر بزنم
گاهی هم وقت بیشتری پیدا میکنم و به چند شعر سر میزنم

مثل کوهی شدم انگار که عمقش روی آتیشه
دارم میمیرم از غصه، تموم من تموم میشه
دلم تا ته پر حرفِ، شبیه مغز یه خودکار
لبم رو دوختم روی پُک نامرد هر سیگار
منو خالی نکن از من، میون عمق کابوسم
من اینجا روی هر شعری فقط اشکامو میبوسم
کمی دردامو جاروکن نمیخوام از تو برگردم
به جونت بعد تو هر شب منم عکساتو تر کردم
همین سرگیجه ها آخر منو میگیره از دنیا
شبیه بوسه ی ماهی و قلابِ ته دریا


#سید_هادی_محمدی



_____________________________________________


درود بر شما بانو زند

شعری زیبا خواندم از قلمتان


دستمریزاد

بمانید به مهر و بسرایید

درود بانو
اجتماعی بسیار زیبا و شورانگیز بود

درودتان

شاعرانه هایتان ماندگار

به به چقدر زیبا نوشتيد زیبا قلم زدید احسن برشما استاد بانو عزیزم سرکارخانم زند عزیزم بانو مهربان وصبور وعالی قلم زديد احسن برشما لذت بردم احسن برشما پرمفهوم بود مخصوصا این قسمت ازسپیدتان
جهانم ققنوس وار باید بسازد با درد
اینجا دلگیر می شود جهانی در پس فردای تو
جهانم ققنوس وار باید بسازد با درد
اینجا دلگیر می شود جهانی در پس فردای توجهانم ققنوس وار باید بسازد با درد
اینجا دلگیر می شود جهانی در پس فردای توجهانم ققنوس وار باید بسازد با درد
اینجا دلگیر می شود جهانی در پس فردای تو
قلمتان همیشه سبز ونویسا باشدعزیزدل 💐💐🌹🌹🌹🌹🌹🌹💐💐
❤️❤️❤️❤️🪷🪷🪷🪷🪷
🌹🌹🌹🌹🌹💐💐💐
🪻🪻🪻🌼🌼🌼🌸
🌺🌺🌺🌺🌺🌷
🍀☘️🌱🌹💐
🌿🌿🌿🍁
🪴🪴🪴
🏵🏵
💟
🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻
💙💙💙💙💙💙💙💙
🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵
💐💐💐💐💐💐
🌼🌼🌼🌼
💟💟💟
❤️❤️
❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
❤️❤️❤️❤️❤️❤️
❤️❤️❤️❤️❤️
❤️❤️❤️❤️
❤️❤️❤️
❤️❤️
❤️🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵

درود بر شما استاد بانو آرامش بزرگوار 💐🌺
بسیار زیبا و دردمند سرودید واقعا لذت بردم

درود بانو زند ارجمند چه زیبا و ماهرانه قلمتان رقصان شده است سپاس

درود بانو زند زیبا بود

درودتان مهربانو نرگس جانم
سپاس بخاطر شعر سرشار از حس نابتان
فقط این فراز شعر برام مبهم بود و نتوانستم
بفهم
آیا می شود خفاشان بیدار را در شب هوشیار کرد؟

نویسا و سبز باشید نازنینم
⁦🕊️⁩⁦☀️⁩🌿🌻🌿🌹🌿🌹🌿🌹💖🌹⁦☀️🌿🌹🌿🌹🌿⁦☀️⁩⁦🕊️⁩

درود بانو سمیعی زیبایی سوال در شعر همان مبهم بودن آنست

درود بر شما بانو آرامش گرامی
بسیار زیبا سرودید

تقدیمتان با احترام

سلام درود به نظرم قار تبعید درست است یعنی کلاغان در حالت نیمه سکوت هستند کلاغ آواز ش قار قار است
وقتی یکی از قار هایش در تبعید باشد یعنی کلاغ در حالت وحشت می باشد

واز لحاظ آوایی به نظرم ایهام هم می توان به حساب آورد ببخشید وارد بحث تان شدم

سلام خانم زند
زیبا سرودید

درود عزیز گرامی
سپید زیبایی بود
قلمتان ماندگار به شعر

درود بانو جان
زیبا و غمگین و پر درد بود
ان شاءالله که بر درونت خداوند بسراید
و همیشه خوشبخت و شاد باشی
نبض قلمتان سبز

🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻
💙💙💙💙💙💙💙💙
🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵
💐💐💐💐💐💐
🌼🌼🌼🌼
💟💟💟
❤️❤️
❤️🌺🌺🌺🌺
🌼🌼🌼
🏵🏵
💐

داش جواد گل همیشه شاداب
زیبا شناس وهنرمند دوستتان داریم

درودبرشما محمد رضا جان عزیزم دوستتتتتتتتتتتتتتتدارم عزیزدلم ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
❤️❤️❤️❤️❤️❤️
❤️❤️❤️❤️❤️
❤️❤️❤️❤️
❤️❤️❤️
❤️❤️
❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
❤️❤️❤️❤️❤️❤️
❤️❤️❤️❤️❤️
❤️❤️❤️❤️
❤️❤️❤️
❤️❤️
❤️

درودها استاد بانو سرکار خانم زند
درخشان وعالی سرودید ومسلط بر آنچه می خواهید بگویید
احسنت بر شما

تقدیمبا احترام خدمت استاد بانو زند

به به چه سپید رو سپید و زیبایی است،افرینها بانو✨🙏🪴🌹🌲🌿🌿🧿🔥🥀💐🌷🌻👏🍀🍀🌺🌺🌺🍂🍂💫🤞🌼🌾✍️✍️🌸

درودتان شاعر بانو ارامش،لذت بردم از قلم نابتان🌸🌾🌼🤞💫💫🍂🍂

جهانم ققنوس وار باید بسازد با درد

🌺🙏

درود و هزاران درود
پاینداه باشید
🙏🌺

🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻
💙💙💙💙💙💙💙💙
🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵
💐💐💐💐💐💐
🌼🌼🌼🌼
💟💟💟
❤️❤️
❤️🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻
💙💙💙💙💙💙💙💙
🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵
💐💐💐💐💐💐
🌼🌼🌼🌼
💟💟💟
❤️❤️
❤️

درود بانو قلمتان نویسا

🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻
💙💙💙💙💙💙💙💙
🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵
💐💐💐💐💐💐
🌼🌼🌼🌼
💟💟💟
❤️❤️
❤️🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻
💙💙💙💙💙💙💙💙
🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵
💐💐💐💐💐💐
🌼🌼🌼🌼
💟💟💟
❤️❤️
❤️

درود بانو
زیبا سرورید

درود بانوی گرامی
بسیار زیبا سروده اید

🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻
💙💙💙💙💙💙💙💙
🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵
💐💐💐💐💐💐
🌼🌼🌼🌼
💟💟💟
❤️❤️
❤️

درود بر شما بانوی گرامی
شعر زیبایی ست

درود بر بانو زند مهربان و گرانقدر
پیشرفت قلمتان هربار بیشتر حس میشود
شاعرانگی‌هاتان مستدام
موفق و سلامت باشید🌾

درود بر شما شاعر ارجمند بانو زند

مطالبی بسیار جالب و

ارزنده و پر مفهوم
. سرودید جالب بود


موفق باشید انشاالله

تب،به نظر می رسد جزء بدترین دردها باشد.چراکه گاهی گرمت می شود گاهی سرد.خاصه اینکه این تب اگر سنگین(طولانی) باشد بسیار هولناک خواهد بود و عموما به مرگ منتهی می شود.دردی که ساده پنداشت می شود.شاعر اینجا از گرمای تب صحبت به میان می آورد پس قرار است گرمایی جهان سوز میهمان ذهن مخاطب باشد.جهانِ شاعر وسعتی بی نظیر دارد وسعتی از زمین تا آسمان،از زمین تا آنجا که رعد و برقها شکل می گیرند...از زمین تا اوج تر از رعد و برقها یعنی تا آنجا که چشمها کار نمیکنند دیگر تا نهان آسمان،نهان آسمانی که قرار است درد را،آنجا که آه متولد می شود را باعث باشد.
ای کاش وقتی تب می آید،زود فروکش کند.پربیراهه نیست اگر کرونایی را مثال بزنم که از همین تب خانمان سوز،چه جانهایی که از انسانها نگرفت.شاید اگر لحظه ای زودتر فروکش می کرد.شاید اگر لحظه ای زودتر میهمان جانی دیگر می بود و از جانی دیگر زودتر میهمان جانهای دگر و همین طور تا آنجا که از میهمانیِ جانها خسته می شد.آری قصه ی درد است انگار.پرنده خیال شاعر قرار است سهراب را در دامان رستم،در فراق چشمهای تهمینه به قربانگاه ببرد.سهراب که از دامان تهمینه آمد و دامان رستم را بویید.ای کاش نمی بویید.یعنی یک بو قرار است به قیمت جانِ آدمی باشد تا تاریخ به قد عمرهای نداشته مان،تهمینه را داغدار کند؟اصلا این چه مرثیه ای ایست.اصلا دوستش ندارم.جگر سوز است.دوستش ندارم و هر روز عین غول اعتیاد (که ندارمش)بلای جانم شده و مدام فکر می کنم.انگار این داستان ظالم است و من مظلوم.و هر روز به هم عادت داریم.عین آنچه که هر روز در اطرافمان می گذرد .منظورم روزمره گی است.منظورم ظالم و مظلوم است که اگر نباشد روزمان ب نمی شود.در سریال مختار،غلام شمر با غلام مختار،همراه بود و اینچنین گفت که من به کتکهای شمر عادت دارم.اگر یک روز کتکم نمی زد فلان و فلان و فلان.اصلا چه دارم می گویم.تقصیرها از جانب خانم نرگس زند است با این شعرشان.که اشکهایم را دردآور،رها کرده است روی صفحه کلید.آری این تهمینه چه کشید و چه بود که انتقالش را به ما داد.بگذار صادقانه حرف بزنم که تهمینه و سهراب را دوست دارم.اما بیشتر رستم را.که باعث شد اینچنین مرثیه ای شکل بگیرد.بزرگ شود.و اینچنین در شعر امروز متولد شود.لاف قاجاری زدم که مرثیه ا را دوست ندارم.تکذیب می کنم دوستش دارم.با آن نفس می گیرم و تازه می شوم برای داغی تازه.

آری تب سوزان پایین نیا
و به فکر رحمت نباش باران.چون من ظالم شده ام.چونان ضحاک هر روز عادت دارم روزی سی مغز جوان را نپخته...خام...نوپا...کم تجربه...بی مجالِِ اندیشه...بی زن...بی فکر...بی سوت...بی سوتک...بی ...ولم کن بابا...اصلا خودم الان دارم مغز خودم را می خورم.عادت دارم مثل ضحاک بدتر از ضحاک مغز هزار جوان را روزانه...بخورم.تا مار درونم مغزم را نخورد...بدتر از ضحاک مارهایم دوتا نیست...بیشتر از دوتااست...هزارتاست...
حریصتر
ولیع تر(ولیع دیگر چیست؟ببخشید آقا بر وزن حریص آوردم.وگرنه همان ولع است.ای وای که خانم یادم رفت....ببخشید خانم)
طماعتر..
هرچه دلت خواست تر

خدا باران نیار...اگر آوردی بگذار جان مرا بشوید و ببرد.
منو باش فکر می کردم عقاب باشم کافیست.تا کودک بودم عقاب آسمانها من بودم.می دانستم که جهان ارثیه پدرم بوده است و من آن را پس خواهم گرفت.وقتی کمی بزرگتر شدم و عشق دخترهمسایه مرا به خود واداشت که برای شروع،جز چند شعر،که آنهم عاریتی بود...از حافظ بود...از سعدی بود که آنهم با یک برگشت به کتاب،او هم می توانست داشته باشد کلاغ بودن را آرزو کردم....می خواستم کلاغ باشم تا عمرم قد بدهد که ارثیه ی پدرم را پس بگیرم.اما بزرگتر که شدم شاد باش به دنیایِ کرکسها خوش آمدی در گوشم وز وز کرد.آری انگار کلاغ و عقاب دروغ است و کرکس ظاهرا غنیمت است که اگر دیر بجنبم آن را هم از دست خواهم داد و باید دیگر به مردار راضی باشم تا برای آنکه نگندم التماس گر نوکها کرکس باشم.
ظاهرا مرده ام و خودم خبر ندارم.مرده ام و رنگ و ریای الکی به خودم پاشیده ام.زیرا کرکسها بالای سرم ،گرداگرد مغز پوچ شده از فکرم در اوجند.دارند می چرخند و منتظرند سنت چرخششان تمام شود و بعد با فرودی که برق عقاب را از ذهنم می پراند به سمتم بیایندو نگذارند بوی مردارم خاطر دیگران را مکدر کند.
حالا فقط یک آرزو دارم.ظاهرا عقاب بودن و کرکس بودن کمم نبود.ظاهرا بوی تعفن دادن کمم نبود.دوست دارم فقط کمی
کمی
بیشتر مردار باشم.تا شب..تا شب هم نشد فقط تا وقتیکه که خفاشها بیاییند.ظهور کنند.بلکه همتبارانم را بیدار کنند.بلکه بیاییند و مرا از این خفت تعفن به زیر خاک ببرند.بمانم تا خفت خفگی زیر خاک را هم بچشم.

بیخیال
ظاهرا دوباره مرگ سهراب،مخیله ی تهمینه ی بزرگ شده در ذهنم را آزار می دهد و دوست دارم بروم سراغ همان مرثیه ام.
دوست دارم نفسش بکشم تا اشک دوباره
بر رخسار و گونه های خشکم
جاری شود و من دوباره
جشن باران بگیرم.


بدرود تا روزی دیگر


با سپاسمندی

درود بیکران
بسیار زیبا

درود بانوزند مهربان
ابتدا عشق و نور برای دلبندتان و خودتان و عزیزانتان 💛❤🤍💙💚 و شعر نیز زیباست به امید زمان و زمینی زیبا و آرام بی گذر اجبار ی سراسر عشق و مهربانی و بهشت
بهشتی از گیاهان و حیوانات و آدمی
که قدر دان تمام عناصر قدر دان عشق و تمام مخلوقات هستیم

بر مدار مهربانی ها و الطاف الهی روزگارت مهربان جان

🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻
💙💙💙💙💙💙💙💙
🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵
💐💐💐💐💐💐
🌼🌼🌼🌼
💟💟💟
❤️❤️
❤️🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻
💙💙💙💙💙💙💙💙
🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵
💐💐💐💐💐💐
🌼🌼🌼🌼
💟💟💟
❤️❤️
❤️🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻
💙💙💙💙💙💙💙💙
🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵
💐💐💐💐💐💐
🌼🌼🌼🌼
💟💟💟
❤️❤️
❤️🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻
💙💙💙💙💙💙💙💙
🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵
💐💐💐💐💐💐
🌼🌼🌼🌼
💟💟💟
❤️❤️
❤️

درود

قلمتان روزافزون نویساتر

سلام و احترام مهربانو زند ادیب
زیبا بود
تخیل و مفهوم گزینی خوبی داشت
اخوی امین هم زحمت نقد را کشیدند
سبز باشید و مانا

سلام
و عرض ادب
بانو زند غزیز
شعر زیبایی بود
خیلی خوشحالم که از قلم توانایتان خواندم
امیدوارم روز به روز روبه جلو وبا قدرت ادامه بدهید
انشاالله شما را در قله ادب ایران ببینیم
تقدیم به شما 💐 💐

درود ها بانوی گرامی
زیبا قلم زدید
فعلا که
شیرین ترین چیز برایمان خواب است
و بیداری و هشیاری بهایش زخم کرکس هاست که در اوجند
و ما در زیر پای آسمان، هر روز
چنان ققنوس
سر از هر تپۀ خاکستری برآوریم
تب این درد تا خاکسترمان می کند با ماست
بین استخوان تا پوست

درود بر جناب ابراهیمی بزرگوار
اخه خوابش پر کابوسه که
خیلی زیبا بود افرین هااا
سپاس از حضور ارزشمندتون
موفق باشید

🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻
💙💙💙💙💙💙💙💙
🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵
💐💐💐💐💐💐
🌼🌼🌼🌼
💟💟💟
❤️❤️
❤️

درود بر شما بانو زند ارجمند گرامی
زیباست آهنگ پراحساس ناب قلمتان


مانا به مهر باشید و شاد

درودتان نازنین بانو آرامش
رد قلمتان سبز و دلتان همیشه بی غم
بمانید به مهر وعشق

لودویگ ویتگنشتاین
زندگی من متشکل از این است که باید
به بعضی چیزها رضایت دهم
یادداشت 344باب یقین

بانو نرگس عزیز
چه زیبا سروده اید وپرمعنی
درود برشما بانوی گرامی

در روزهای پایانی اردیبهشت
روز و روزگارتان بهشتی
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
⚘⚘⚘⚘⚘⚘
🌺🌺🌺🌺🌺
⚘⚘⚘⚘
🌺🌺🌺
⚘⚘
🌺

درود و ادب

خواندم و لذت بردم

موفق باشید

تکان دهنده و پر از احساس خفقان

درود بر استاد گرامی سرکار خانم زند ارجمند
بسیار زیباست با تصاویری عالی
موفق و پیروز باشید

درودهابرشما شاعر گرامی زیباست درپناه حق سعادتمند باشید

درود خانم زند
خواندم و از بعضی از قسمت ها لذت بردم

درود بر بانوی ادیب
بانو زند معزز
⚘🙏

جهانم ققنوس‌وار باید بسازد با درد...

👏👏👏👏🌹🌹