سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید |
|
||||||||||||
کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است. |
پرزدو گُشنه ها تَرَک خوردند
لقمه های نشسته در خون را
سمتِ ویرانه با کُتَک بردند
با چَلیپای هَرزگی هامان
داسِ ابلیس را درو کردیم
در خیالِ تمامِ بودن ها
ما هنوزم، هنوز نامَردیم
روی کاغذ، فَقیه و علاّمه
از خداوند های عِرفانیم
وقت تقسیم های خود باخود
ما کِشی ، در مدار تُنبانیم
#سید_هادی_محمدی
________________________________________________
درود بر شما جناب سلیمی
شعری در مفهوم زیبا بود
جسارتا قوافی شعرتان معیوب است
مثلا
آغوشت با جانسوزت نمیتواند هم قافیه باشد
ت در این کلمات الحاقی است اگر حذف شودند
میماند آغوش و جانسوز
مشاهده میکنید که این دو محال است قافیه قرار گیرد.
موفق باشید