سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        دل من، دل دل من

        شعری از

        ابراهیم نصیری(رفیع)

        از دفتر میش بَند،در دست خواب آلوے شهر نوع شعر سپید

        ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۲۳ اسفند ۱۴۰۱ ۱۳:۰۷ شماره ثبت ۱۱۸۳۵۹
          بازدید : ۳۱۹   |    نظرات : ۶

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه

        اینهمه سال پریشانی من را که جوابی بدهد،
        درخور و حال دهد وهم خیال من و دل ؟

        چشم هایم در انتظار
        پاهایم عجب از حال دل و وضع وجود!

        به کجا چاره کنم؟
        نکند وقت غریب مانی من ندهد دست شناسایی یک کس دگری.

        بُکند روز و شبی که بجز از خاطره سخت نبودْسرشار است، اینبارش برسد بر همه معراج سکون.

        دل دل ای دل به امیدی به فردا بِنه از جان قدمی.

        چاره ات چیست درین هلهله صد به هزاران سواران شنیع؟

        گر به جایت بنشینی بشوی له.
        و گرت نیم قدم را به جلویی بنهی،
        شویت سیر ز گرد سُم اسبان گذشت.

        چاره جز پنهان نیست.!
        چاره جز در خود و با خود بنشستن تا که دلدرد نه آرد این عقب مانی ازین دودِ سُمان.

        من به خود دلگیرم.!
        من به خود گر که چنین باشم و مانم سیرم.
        این نه رسمست میان همه اعیان و نمایانِ به چشم‌!
        و نه هم شرط وجود است میانِ کم درویش به جا مانده ز شهر.

        دل من دل دل من چاره فردای تو چیست؟

        برسد باور عینی که درین فرصت کم، وقت تو بیش ز بیشتر ز همه اطرافت رو به اتلاف و شکست شیشه ی جان تو هست.

        فرصتم راهی دِه،
        فرصتم جان که نه، نیم جانی به من طرد شده از محفلِ مردانم دِه.

        من غریبم و غریب چاره اش دیدار است.
        چاره اش وصلِ نگاهیست به کس.
        چاره اش جان گذشتن هاییست که دهد راه نشان.
        دل من فرصت دیدارم دِه.
        دل من جان که نه، تو بیا و ذره ای نیمه از جانم دِه.

        😞😞😞😞
        😔😔😔😔
        😢😢😢😢
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        شاهزاده خانوم
        چهارشنبه ۲۴ اسفند ۱۴۰۱ ۲۰:۲۱
        درودتان.. خندانک
        آشفته‌بازاری بود.. خندانک
        به امید خدا که می‌آیند ایشون.. خندانک خندانک
        شاد باشید در هر حال خندانک خندانک
        عباسعلی استکی(چشمه)
        چهارشنبه ۲۴ اسفند ۱۴۰۱ ۲۱:۵۶
        درود بزرگوار
        دلنوشته زیبایی است خندانک
        سید هادی محمدی
        پنجشنبه ۲۵ اسفند ۱۴۰۱ ۱۱:۴۱
        خندانک
        ابراهیم نصیری(رفیع)
        چهارشنبه ۲۴ اسفند ۱۴۰۱ ۲۱:۰۲
        درود گل بانو خندانک
        تا چه آمدنی باشد.
        سیدیحیی حسینی
        چهارشنبه ۲۴ اسفند ۱۴۰۱ ۲۲:۲۹
        درودها





        🍁🍁🍁🍁🍁🍁❤❤❤❤
        ❤❤❤❤❤❤❤🌺
        🌺🌺🌺🌺🌺🌺
        🌺🌺🌺
        🌺🌺
        🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
        جواد کاظمی نیک
        چهارشنبه ۲۴ اسفند ۱۴۰۱ ۲۳:۱۸
        دوردبرشما زیبابود 🌻🌺🌻🌺🌻🌺🌻
        🌹⚘️🪻🌹🌸🌸
        🪻🪻🪻🌹🌹
        ⚘️⚘️⚘️⚘️
        🌺🌺🌺
        🌻🌻
        ❤️
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        5