سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 7 دی 1403
  • سالروز تشكيل نهضت سوادآموزي به فرمان حضرت امام خميني -ره-، 1358 هـ ش
  • شهادت آيت الله حسين غفاري به دست مأموران ستم‌شاهي پهلوي، 1353 هـ ش
27 جمادى الثانية 1446
    Friday 27 Dec 2024
      مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

      جمعه ۷ دی

      راسو

      شعری از

      مجتبی شفیعی (شاهرخ)

      از دفتر مانامه نوع شعر غزل

      ارسال شده در تاریخ جمعه ۱۹ اسفند ۱۴۰۱ ۱۶:۴۵ شماره ثبت ۱۱۸۲۵۰
        بازدید : ۱۸۳۱   |    نظرات : ۱۰۵

      رنگ شــعــر
      رنگ زمینه
      دفاتر شعر مجتبی شفیعی (شاهرخ)
      آخرین اشعار ناب مجتبی شفیعی (شاهرخ)

      بنام خالق توانا.
      ..........
      باید که رفت اینجا خدا بازیچه ی دریاست.
      باید که رفت این قصه پایانش همین حالاست.
       
      باید که رفت این جا جهادِ اکبر و اصغر،
      تنها دلیلش ،رنگِ چشم و صورت ساراست.
       
      باید که رفت از دست این اصرار میمیرد ،
      (ما)یی که در گردابِ دل بیچاره و تنهاست.
       
      ساعت در این جا تاک دارد تیک هم گاهی.
      بیزارم از تاکی که  در تیکش فقط دعواست.
       
      چیزی بگو، لالی مگر ؟از هیس میترسم.
      باید که رفت این اخرین لالایی دنیاست.
       
      امشب خلاصت میکنم یکباره از این ما
      باید  نباشی، بودنت عمری سوار ماست.
       
      از ها وُ هوی شهر بد بوها که خواهم رفت
      ربطی ندارد بوی این هوی است یا این هاست.
       
      زخمیست احوالم ،هوایی نیست ،میمیرم.
      باید که رفت .رفتن، زمانی بی هوا زیباست.
      ......
      ........
      ........‌..شاهرخ
      .
      .پیشاپیش عیدتون مبارک همه ی دوستان عزیزم و جناب احمدی زاده ی زحمتکش و مدبر.
      .
      یه بهشت معمولی
      بی هیچ عوارض جانبی
      فقط کمی سرفه داره
      ولی با صرفه است.راستی
      ماسک درسته یا ماکس؟
       
       
      ۱
      اشتراک گذاری این شعر
      ۶۰ شاعر این شعر را خوانده اند

      عارف افشاری (جاوید الف)

      ،

      منیژه قشقایی

      ،

      سیاوش آزاد

      ،

      آذر مهتدی

      ،

      اميرحسين علاميان(اعتراض)

      ،

      مجتبی شفیعی (شاهرخ)

      ،

      درویش حسین ندری

      ،

      جواد کاظمی نیک

      ،

      مریم کاسیانی

      ،

      احسان فلاح رمضانی

      ،

      ابوالحسن انصاری (الف رها)

      ،

      جمیله عجم(بانوی واژه ها)

      ،

      زهره دهقانی ( شادی)

      ،

      شاهزاده خانوم

      ،

      علیرضا شفیعی

      ،

      سیده نسترن طالب زاده

      ،

      مسعود مدهوش

      ،

      سید هادی محمدی

      ،

      عباسعلی استکی(چشمه)

      ،

      علی شاهی تخلص(محزون)

      ،

      علی نظری سرمازه

      ،

      فریال امینا

      ،

      افسانه پنام تخلص مولد

      ،

      بتول رجائی علیشاهدانی(افاق)

      ،

      مهدي حسنلو

      ،

      مهتاب ایزدسرشت (مه)

      ،

      محمدرضا آزادبخت

      ،

      بهروز عسکرزاده

      ،

      احمدی زاده(ملحق)

      ،

      فرشید به گزین

      ،

      نیره شیریان با تخلص مارال

      ،

      طوبی آهنگران

      ،

      سید امیر محمد سکاکی

      ،

      عليرضا حكيم

      ،

      محمد فاضلی نژاد

      ،

      بهاءالدین داودپور تخلص بامداد

      ،

      ابراهیم کریمی (ایبو)

      ،

      علی ارم

      ،

      سروش افغان

      ،

      تکتم حسین زاده

      ،

      مرضیه قنواتی نژاد

      ،

      هانی رایگان

      ،

      نیما کشاورزی

      ،

      مدیر ویراستاری

      ،

      مهدی محمدی

      ،

      رحیم فخوری

      ،

      زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)

      ،

      ابوالفضل بابائی(رادمان)

      ،

      رویا ادیب (نازبانو)

      ،

      مرتضی سلیمی

      ،

      آذردخت شرقی(آذر دخت)

      ،

      زینب حسنی

      ،

      جلال بابایی(بابک دیلمان)

      ،

      محمدوحید خواجه

      ،

      منوچهر فتیان پور (راد)

      ،

      بهروز دارابی

      ،

      حسین امامی (حسام )

      ،

      نرگس زند (آرامش)

      ،

      عادل هوشمند

      ،

      شیما جریده

      نقدها و نظرات
      سید هادی محمدی
      چهارشنبه ۲۴ اسفند ۱۴۰۱ ۲۳:۳۲
      سپاس خدای را که فرصتی دوباره داد تا بنویسم.
      شعری پیش رو داریم از جناب مجتبی شفیعی (شاهرخ) که چند سطری در خصوص آن خواهم نوشت.
      غزلی با عنوان راسو با وزن
      مستفعلن مستفعلن مستفعلن فعلن (فع لن)

      ( رجز مثمن مجبوب )

      که در بررسی ابیات درستی هر بیت را بررسی خواهیم کرد

      🔷بحر رجز و تاثیر آن در موسیقی بیرونی شعر


      از جمله جلوه های مختلف موسیقی شعر می توان به موسیقی بیرونی (وزن عروضی) آن اشاره کرد که بخشی از زیبایی شعر است. از دیرباز موسیقی شعر تأثیر فراوانی در رساندن هرچه بهتر مفهوم مورد نظر شاعر و برانگیختن عواطف و احساساتش داشته است. جناب شاهرخ که در این شعر از بحری موسیقیایی استفاده نموده که شعر او را آهنگین و تأثیرگذار کرده است؛ ایشان پیوندی را که میان موسیقی بیرونی با موضوع و مضمون شعر وجود دارد، حفظ کرده اند.
      «موسیقی» از برجسته ترین عناصر شعری است تا جایی که می توان گفت در نگاه اوّل آنچه به یک شعر، هویّت می بخشد، موسیقی است. موسیقی به معنای وسیع کلمه، علم تناسب ها و سازگاری هاست. توجّه به موسیقی در شعر و اهمیت آن تا جایی است که منتقدان بر این باورند که بحور عروضی یادگار الحان معروفی از روزگاری است که شعر و موسیقی با یکدیگر پیوند داشته اند مشخصّ ترین جنبه ی موسیقی شعر، عروض و یا همان موسیقی بیرونی آن است. موسیقی بیرونی، نخستین پل ارتباط برقرار کردن با دنیای شاعر است. به محض گوش سپردن و یا خواندن شعر آن گاه که تحت تأثیر تناسب و تکرار هجاهای کوتاه و بلند قرار می گیریم، متأثر از این نظم و توالی هجاها احساس خاصی به ما دست می دهد این همان نخستین ضربه ای است که شاعر بر روح خواننده اش وارد ساخته او را به دنیای درون شعر خود فرا می خواند
      منظور از موسیقی بیرونی شعر، موسیقی حاصل از هرگونه نظمی در یک واحد کامل (شعر) است و به طور خاص جانب عروضی وزن شعر را موسیقی بیرونی می گویند؛ یعنی نظم خاصّی که در یک مجموعه آوایی به لحاظ کوتاه و بلندی مصوّت ها و یا ترکیب صامت ها و مصوّت ها وجود دارد
      شاعر با توجه به موضوع، درونمایه و مضمون شعر، موسیقی کلام خود را انتخاب می کند تا با آهنگ خاص و ویژه ی آن بتواند به بهترین وجهی مقصود و مراد ذهنی خود را به خواننده القا کند. انتخاب وزن متناسب با محتوا، وسیله ای برای قدرت بخشیدن به منظور شاعر است
      «از مهمترین عناصر روساختی شعر، موسیقی و آهنگ کلام است و اساسی ترین عنصری که ژرف ساخت شعر را می سازد، همانا محتوا و درونمایه اثر است. پس تناسب و هماهنگی این دو رکن در شعر اساسی ترین و ضروری ترین عامل در تاثیر، لذت بخشی و خلق زیبایی است
      شاعران معاصر در هماهنگی بین موسیقی و محتوا و انتقال مفاهیم از راه وزن و موسیقی نهایت دقت را داشته اند. به قول نیما یوشیج وزن باید پوششی مناسب برای مفهومات و احساسات باشد. چنانچه مشاهده میشود جناب شاهرخ با درایت تمام از این بحر برای شعرشان استفاده کرده‌اند که بار موسیقی شعر افزایش و قدرت تاثیر پذیری آن بیشتر شود
      حال با این مقدمه می‌رویم سراغ شعر


      🚩باید که رفت اینجا خدا بازیچه ی دریاست.
      باید که رفت این قصه پایانش همین حالاست.🚩


      🔷 غزل نئوکلاسیک

      غزل نئوکلاسیک (غزل نو کلاسیک) به گونه‌ای از غزل گفته می‌شود که، از نظر شگردهای زبانی و مبانی اندیشگی، تا حد بسیار، به شعر نو نزدیک شده و در عین حال، قالب سـنتی خود راحفظ کرده‌است.
      غزل نئوکلاسیک زنده‌ترین جریان شعری است. البته همه ی قالبها و جریانهای شعری محترم‌اند. در این نوع شعر، وقتی به ادبیات گذشته و شعر بزرگان نگاه می‌کنید؛ سعی می‌کنید نگاه آنها را با زبان امروز تطبیق بدهید. یعنی نو بودنش به این خاطر است که زبان امروزی است و مخاطب متوجه این مسئله می‌شود. اما شاعر سعی می‌کند در عین حال زبانش فاخر باشد و محتوا و معنا را مد نظر قرار بدهد.

      ✍️ این بیت بیتی است استوار و فصیح و بلیغ، و به زبان امروزی‌تر بیتی شیوا و رسا، رسا در موسیقی، رسا در زبان، رسا در نوع بیان و رسا در توصیف.

      🔷 واژه ها تله های انفجاری شعر

      آفرینش هر اثر هنری مبتنی بر دو عنصر اساسی است:
      ✔️ «کمینه ی محتوا»یی که به منزله ی
      ماده ی اولیه و هسته‌، شکل هنری را متبلور می‌سازد؛
      ✔️ «واژه» که تبلور یافتن و پدید آمدن شکل هنری وابسته به آن است. کمینه ی محتوا عاطفه یا احساس است که شاعر در برخورد با محیط پیرامون خود آن را حس می‌کند و علاقه دارد دیگران را نیز به
      وسیله ی آن تحت تأثیر قرار دهد. به گفته ی کروچه (Croce)، «عاطفه ماده ی خام یا ماده ی اولیه‌ای است که هنرمند از آن کمک می‌گیرد و از طریق آفرینش هنری آن را به ماده‌ای دیگر جز با ماده عواطف و افکار تغییر می‌دهد.‌.‌. و به شکل خیال و تصویر و نه به صورت ناله و آه ارائه می‌دهد و در پس نقاب الهام و پیچیدگی پنهان می‌نماید.»
      عاطفه ی شاعرانه تا از پشتوانه ی فکری برخوردار نباشد، بدون تأثیر است یا حداقل از تأثیر چندانی برخوردار نیست. به همین لحاظ، شعرا عواطف خود را در هاله‌ای از معانی- که همان پشتوانه ی فکری است- به وسيله ی واژگانی که ابزار بروز اندیشه است، متجلی می‌سازند. بنابر‌این، واژه اولین و مهمترین ابزار عینی کردن و بروز عواطف واندیشه‌های شاعرانه است.
      واژه ها آنقدر مهم هستند که من در کلاس هایم به آن از تله های انفجاری شعر یاد میکنم چرا که واژه گزینی اگر براساس مهندسی درست نباشد شعر سلاخی می‌شود
      کارایی خود را از دست میدهد. کاری که شاهرخ عزیز هوشمندانه در این بیت کرده و واژگان را چنان در هم ادغام کرده که جای اما و اگر نگذاشته، بحث خدا و دریا و حتی ناخدای نانوشته و تسلیم و رفتن همه مطلعی زیبا را رقم زده است.
      علاوه بر این، یکی از شرایط مهم ارتباط با متن و هرگونه دریافت از یک اثر ادبی وابسته به شناختی است که خواننده نسبت به اجزا و سازه‌های کوچکتر متن از قبیل واژه دارد. شناخت واژه مهمترین نقش را در شناخت و تفسیر متن دارد، زیرا واژگان اندوخته در ذهن شاعر است که هر کدام بر شیئی یا مفهومی که شاعر نسبت به آن آشنایی دارد، دلالت می‌کند. از سوی دیگر، واژه‌ها واحدهای موسیقایی و معنایی شعر را تشکیل می‌دهند و اجزای سازنده ی صورتهای گوناگونی هستند که در کارگاه خیال شاعر شکل می‌گیرند. به همین لحاظ هرچه دامنه ی اندیشه ی شاعر وسیعتر باشد و طیف گسترده‌تری از جامعه را در بر بگیرد، نیاز به واژگان متنوع‌تر با بار معنایی بیشتری دارد و به دنبال آن هر چه واژگان مورد استفاده ی شاعر از وسعت و تنوع بیشتری برخوردار باشد، صورتهای برساخته از خیال او متنوع‌تر و زیباتر است.


      🔷 عوامل مؤثر در گزینش واژگان شعر

      ساخت شعر مبتنی بر دو اصل گزینش و ترکیب است و از آن‌جا که ترکیب نیز پس از گزینش شکل می‌گیرد، می‌توان گفت بنیان شعر بر اصل گزینش استوار است، اما این بدان معنی نیست که ابتدا همه ی اجزای شعر گزینش و در مرحله ی بعد همنشین و ترکیب ‌شوند، و به محض این که شاعر اولین سازه ی شعر را گزینش کرد، وارد مرحله ی گزینش سازه ی دوم شود، زیرا قواعد و قوانین ترکیب و همنشینی محدودیتهایی در راه گزینش وی به وجود می‌آورد. برای نمونه، اگر شاعری یکی از دو لفظ «چیست» یا «کیست» را به عنوان اولین سازه ی بیتی گزینش کند، طبق اصول همنشینی و همسازی زبان فارسی، واژه ی «چی» اسامی تمام انسانها و واژه «کی» اسامی کلیه ی اشیا را از دایره ی گزینش وی خارج می‌کند.
      شاهرخ عزیز در این همنشینی از لایه لایه ی افکار خود واژه هایی درست وناب و به جا انتخاب کرده و در محور سه بعدی XYZ خود المان ها را چیده است. هرچند منحنی سینوسی است و حتی با مشتق شعر به سمت منحنی کسینوس رفته است، فراز و فرودهای آن حفظ شده است که در مباحث بعدی به شرط بقا ارتباط ریاضی و شعر را خواهم گفت.





      🚩باید که رفت این جا جهادِ اکبر و اصغر،
      تنها دلیلش ،رنگِ چشم و صورت ساراست.🚩


      🔷قائده افزایی در شعر و مفهوم توازن نحوی


      برای زیبایی یک اثر ادبی، شیوه‌های گوناگونی به‌کارگرفته می‌شود. یکی از شیوه‌های زیبایی بخشیدن به اثر ادبی که باعث برجسته شدن آن نسبت به زبان معیار می‌شود
      « قاعده‌افزایی» است. قاعده‌افزایی؛ افزودن قواعدی اضافی بر قواعد زبان معیار، برای ایجاد توازن و موسیقی است. توازن، از اصطلاحات یکی از جهانی‌ترین چهره های فرمالیسم؛ «یاکوبسن» است. توازن، در سه سطح آوایی، واژگانی و نحوی تحلیل می‌شود.
      وقتی جناب شاهرخ از جهاد اصغر و اکبر سخن می‌گوید و سارا، توازنی برقرار ساخته در سه ظلع مثلثی که قائم الزاویه است
      وتر سارا و دوضلع دیگر جهاد های اصغر و اکبر است.
      همان طور که می‌دانیم وَتَر بلندترین ضلع در مثلث قائم‌الزاویه است.وتر ضلعِ مقابل زاویهٔ ۹۰درجه است. رابطه ی شعر و ریاضیات اینگونه است چرا که برطبق قضیه ی فیثاغورس ، طول وتر را می‌توان از رابطهٔ «طول وتر=جذر جمع توان دوم دو ضلع قائم مثلث قائم الزاویه» به‌دست آورد
      حال تماشایی نیست شاهرخ عزیز جهاد اکبر و اصغر را برای طول وتر که همان صورت سارا است به کار برده؟



      🚩باید که رفت از دست این اصرار میمیرد ،
      (ما)یی که در گردابِ دل بیچاره و تنهاست.🚩


      🔷کنایه لغزان ترین فن در ‌شعر

       کنایه یکی از زیباترین و دقیق ترین اسلوب های هنری گفتار و رساتر از حقیقت است, زیرا در کنایه ذهن انسان از ملزوم به لازم منتقل می شود و با نوعی دلیل همراه می شود. کنایه از مهمترین شگردهای زیبا آفرینی در شعر و از طبیعی ترین راههای بیان است که در آیات قرآنی, اعتقادات پیشینیان, آداب و رسوم اجتماعی, گفتار عامه, امثال و حکم, تقاضا, انتقاد و در شعر, بخصوص در انواع هجو, نمونه های بسیاری از استعمال کنایه را می توان یافت. با توجه به تاریک و مبهم بودن مرز بیان کنایه, استعاره, و مجاز در کتب بلاغی, تمامی مباحث علم بیان را
      می توان از نگاهی دیگر در دو حوزه ی حقیقت و مجاز جای داد؛ اگر تشبیه در گستره حقیقت و استعاره در پهنه ی مجاز قرار داشته باشد, کنایه در هر دو میدان می تواند جای گیرد. کنایه مانند استعاره از حوزه حقیقت به مجاز راه می یابد با این تفاوت که معنی حقیقی خود را نیز حفظ می کند, به گونه ای که بزرگان بلاغت نیز بر این باورند که اراده ی معنای حقیقی در کنایه جایز است. بنابراین می توان گفت کنایه نه حقیقت صرف است نه مجاز صرف بلکه برزخی است ما بین حقیقت و مجاز و یکی از عوامل مهم زیبا آفرینی در کلام ادبی. اصولا در کنایه, کلام یکی است اما دو معنی از آن بر می آید. کنایه چون کیمیایی است که مس زبان عادی را به زر شعر مبدل می سازد. اگر شاعر (شاعر به معنی واقعی نه هر…..) در استفاده از، این ابزار برنده خوب استفاده نکند دست و بال خود و ‌شعرش را سلاخی می‌کند.
      لغزنده ترین فن است بین فنون شعر که دقت زیادی می‌طلبد.

      کنایه هایی که شاهرخ عزیز با جلو رفت شعر در اختیار مخاطب قرار میدهد از دست کنایه های درست و منطقی و گاه فراتر از حرفها و ظرفیت هاست.

      ✍️ کنايه هم در گفتار و مثلهای مردم رواج دارد و هم در شعر و نثر به فراوانی پيدا می شود. نمونه های از اين کنايات که در ادبيات فارسی و در زبان مردم متداول است به قرار ذيل است:

      آهن سرد کوفتن: کار بيهوده کردن

      تخم در شوره افشاندن: کار بيهوده کردن.

      گندم نمای جو فروش: حيله گر و فريبکار.

      با حلوا حلوا گفتن دهن شيرين نمی شود: با سخن گفتن مشکل حل نمی شود و در عمل لازم است.

      تا تنور گرم است بايد نان پخت: کار را بايد به موقعش انجام داد.

      چشم و گوش بسته : بی اطلاع

      پايت را به اندازهً گليم ت دراز کن:
      خودت را بشناس.

      کمر بستن: آماده شدن.

      اغلب مثالهای سائر نوعی کنايه هستند.


      🔷 فرق بين کنايه و استعاره ، مجاز

      از لحاظ منطقی ميان آن دو عام و خاص مطلق است يعنی هر کنايه ای استعاره است ولی هر استعاره ای کنايه نيست. از طرف ديگر ، در استعاره لفظ صراحت دارد ولی در کنايه صراحت موجود نمی باشــــــــــد.

      در کنايه قرينه ای که مانع از اراده ی معنی حقيقی باشد وجود ندارد و تفاوت کنايه با مجاز و استعاره دراين است که کنايه اراده ی معنی اصلی ممکن است، اما در مجاز و استعاره اراده ی معنی اصلی ممکن نيست.

      در واقع کنايه نوعی مجاز است که ابهام نيز دارد و اين خصوصيت کنايه سبب می شود که ملموس تراز مجاز و استعاره باشد، چراکه معنی حقيقی آن نيز درست و پذيرفتنی است. چون درک معنی کنايی نياز به تاًمل و تيز هوشی دارد لطفی به کلام می بخشد و حتی به کلام عادی رنگی از شعر و خيال انگيزی می دهـــد.



      🚩ساعت در این جا تاک دارد تیک هم گاهی.
      بیزارم از تاکی که در تیکش فقط دعواست.🚩


      🔷 پرهیز از دگم اندیشی در شعر


      زندگی یعنی تازگی، نوزایی، نوجویی. آدمی از تکرار خسته می‌شود و به عادت تن می‌دهد، در نتیجه کسی که به این روال معتاد شده، از خلق و حرکت رو به‌ جلو ناتوان‌ است. در این شرایط هنرمند تفاوتش با دیگران را به‌نمایش می‌گذارد. جایی که با آوانگاردیسم در فرم و محتوا، اندیشه را نو می‌کند و برعرض فضای فکری جامعه می‌افزاید. اما در این راه اولین و بزرگ‌ترین مانع ظاهر می‌شود: سنت! باورهای راکد و دگم که مهم‌ترین دست‌انداز جلوی پای شاعر و نویسنده‌ی نوگراست، جایی که با سوءاستفاده از تمام امکانات و ظرفیت‌ها می‌خواهد تمرکز و آزادی عمل هنرمند را بگیرد. این موانع شکل‌های گوناگونی دارند
      وقتی شاهرخ عزیز تیک تاک ساعت را بُرش میدهد و از این افراز ماهرانه بهره می‌گیرد بیتی زیبا آفریده می‌شود با مضمون و محتوای قابل بحث
      فضای ادبیات تک‌قطبی و تک‌صدایی نیست، بلکه صداهای مختلف حق دارند نوآوری‌های خود را عرضه کنند. همیشه استادِ خوب و سربه‌زیر و دل‌ای‌دل‌ای‌کن جواب نمی‌دهد و گاهی این بوستان پر از گل و بلبل که تاریخ هزارساله دارد و به آن می‌بالد، نیاز به قارقار کلاغ دارد. گاهی باید از دعوای تیک تاک ها هم گفت باید اذعان کرد مدینه ی فاضله ای وجود ندارد و سراب سرتاپای آن را فراگرفته است.
      ✍️ اگر بر اساس دستگاه سمیولوژی پیرس، نشانه‌ها را به ۳ دسته‌ی شمایلی، نمادین و عقلی تقسیم کنیم، بین واژه‌های ساعت، تاک و تیک رابطه‌ای از نوع عقلی یا منطقی برقرار است. آن‌ها ما را به یاد گذشت بی خودی زمان و انجماد جامعه می‌اندازند که خود بیان‌گر روح زمانه‌ی حاکم بر جامعه‌ی محل زندگی شاعر است .



      🚩چیزی بگو، لالی مگر ؟از هیس میترسم.
      باید که رفت این اخرین لالایی دنیاست.🚩


      🔷سانتیمانتالیسم در شعر

      سانتیمانتالیسم (Sentimentalism) یا احساساتی‌گری یا احساسات‌گرایی عبارت است از انتظار چنان واکنشی عاطفی از خواننده یا بیننده که با موقعیت موجود تناسبی نداشته باشد یا در آن اثر، زمینه لازم برای آن فراهم نشده باشد. سانتیمانتالیسم به‌معنای پیرو احساسات بودن و استدلال کردن بر طبق آن است. سانتمنتالیسم در تقابل با عقل‌گرایی است.
      شاهرخ عزیز با تکرار عبارت ( باید که رفت)
      اوضاع نابسامان جهانی را بازتاب کرده که چاره ای جز رفتن نیست، احساسی است که بر کل غزل غلبه دارد.
      شعر رسانه است، بستر گردهمایی نشانه‌ها. این مجموعه را یک شهر در نظر می‌گیریم؛ شهری که در آن مسافری یک‌سر بیگانه‌ایم. مخاطبی که از” ترمینال ” وارد شهر می‌شود، غریبه‌ای که تابلوها را می‌بیند.‌ اسامی در این مجموعه سطرها را صدا می‌زنند، مسافر بی‌هیچ هدفی دنبال لذت بردن است. اگر سه‌گانه‌ی شاعر، شعر و مخاطب را یک‌جا نگاه کنیم و دوربین مداربسته‌ای در ترمینال کار بگذاریم، حالا هرسه‌ی ما درون شهر هستیم و البته بیرون از آن نیز ایستاده‌ایم؛ درنتیجه رویکرد ما نه مولف‌محور است و نه کاملا متن‌محور و مخاطب‌محور. بار عاطفی چنان غلبه دارد که فرصت تفکر از مخاطب به عنوان ضلع سوم می‌گیرد و خود را به جریان سانتیمانتال حاکم می‌دهد.
      مفهوم روزمرگی در سرتاسر زندگی انسان رخنه کرده است و مسئله‌ی تکرار بر‌اساس تعریف فرد از زندگی موجب از خودبیگانگی وی با خود وجودی‌اش شده و در نتیجه جایگاهش درعالم گم می‌شودو این فریاد شاعر در همه ابیات خصوصا این شعر نیز بازتاب همین روزمرگی هاست.




      🚩امشب خلاصت میکنم یکباره از این ما
      باید نباشی، بودنت عمری سوار ماست.🚩


      🔷رد پای کانیبالیسم و هضم خود در شاه بیت غزل


      این بیت به زعم من شاه بیت شاهرخ عزیز در این غزل است و همه ی گفتنی های غزل در این بیت خلاصه شده است.
      رد پای کانیبالیسم در این بیت کاملا مشهود است.

      🚩📌 آدم‌خواری یا کانیبالیسم (Cannibalism) عادت یا رسم خوردن گوشت انسان توسط انسانی دیگر است. باستان‌شناسان نشانه‌هایی از این عادت یا رسم را در جامعه‌های ابتدایی یافته‌اند.🚩

      چرا که در این بیت شاعر تصمیم به هضم خود گرفته است.
      این خودکشی برای رسیدن به معنا تلاش در مسیر کسبِ رهایی است. با رهیافت به رهایی تن، شاعر بی‌تاب است قراردادهای ناطبیعیِ حدّی که بدن را در پوشینه‌ی دروغ به بند حجاب می‌کشاند و چه بسا سرنوشت حیاتِ برهنه (به معنایی آگامبنیِ آن) را برای فرد رقم می‌زند.
      (نگاه هیچ چیز جدی نیست) شاهرخ عزیز مرا یاد کتاب رچ اورلاف می‌اندازد.
      شاهرخ با همین دیدگاه میخواهد خودش را در صحنه ی روزگار هضم کند.
      و به قول مولانا
      دنیا همه هیچ و اهل دنیا همه هیچ

      ای هیچ برای هیچ بر هیچ مپیچ

      دغدغه‌های ذهن شاعر روی نگاتیو کلمات ضبط می‌شوند و سپس روی پرده‌ی شعر به نمایش در می‌آیندجایی شاعر به درجه ای از انفجار می‌رسد که می‌خواهد خودش را از بین ببرد حتی خودم به همین مرحله در شعر رسیده ام و در شعری عنوان داشته ام


      📌من در این هَمهَمه ی شعر خطرناک شُدم
      روحِ نارِنجَکیم دست به ضامِن بُرده
      یا زبان، لَهجه ی شِلّیک گرفته به جهان
      هرکسی دور و بَرَم هست یَقیناً مُرده📌


      در این دو بیت نیز با درهم‌تنیدگی امیال و تولید ماشین_معناهای مختلف طرف هستیم؛ امیال یک اسکیزوفرن که با چرخش‌های افقی و مستقل تولید فضای ریزوماتیک در ذهن مخاطب می‌کند. فضایی که از سوژه اقتدارزدایی کرده، با طرح نوعی تکثرگرایی به جهان سلسله‌مراتب‌ها می‌تازد.



      🚩از ها وُ هوی شهر بد بوها که خواهم رفت
      ربطی ندارد بوی این هوی است یا این هاست🚩


      🔷فرم شعر و اهمیت چیدمان کلمات

      آن‌چه در شعر با آن مواجه هستیم، نحوه‌ی چیدمان کلمات است؛ این‌که چه کلمه‌ای باید در کنار چه کلمه‌ای بنشیند(رابطه‌ی هم‌نشینی) یا چه کلمه‌ای باید به جای کلمه‌ی دیگر بنشیند( رابطه‌ی جانشینی).
      این چیدمان کلمات است که وقتی روی فونداسیون قرار می‌گیرد، بدل به یک ساختمان می‌شود، حالا رابطه‌‌ای که اجزای مختلف این ساختمان را به هم ربط می‌دهد، همان ساختار فرمی شعر است. البته باید تاکید کرد که این نگاه از زاویه‌ی تعریف فرم نیست، چرا که ریتم، هارمونی، انطباق فضای زبانی و فضای معنایی و… همه بخش‌هایی از فرم آن شعر هستند. شاهرخ عزیز با چینش (های و هوی وبوی) به این چیدمان درست رسیده است.
      در بیتی به ظاهر ساده و متشکل از کلمات معمولی فرم، چنان مهندسی ایجاد شده که برخی حشوهای نحوی مانند (که) به چشم نمی آید.
      باید بگویم کار شعر انتقال معنا به گونه‌ای که در مدرسه یا دانشگاه یاد گرفته‌ایم نیست، شعر امروز معنادار نیست بلکه معناساز است؛ از هرچه معنای پیشین و از قبل تعیین شده‌ست، خالی‌ست. شعر خودوی‍ژه، معنای خودویژه‌ی خود را با فرم مخصوص خود می‌سازد. این کندوکاو و کشف در لابه‌لای کلمات( جهت کشف فرم) است که می‌تواند مسیر تاویل ما را هموارتر کرده و ما را به جهانی تازه با معنایی تازه برساند. همین کلمات ساده حتی اشاره به شهر غیر آرمانی در لابلای شعر شاهرخ خودنمایی می‌کند.



      🚩زخمیست احوالم ،هوایی نیست ،میمیرم.
      باید که رفت .رفتن، زمانی بی هوا زیباست🚩

      ✍️ تذکر

      در مصراع آخر این شعر خروج از وزن کوچکی داریم که شاهرخ عزیز با بلند در نظر گرفتن هجای کشیده از بحر خارج شده گرچه برخی این خروج را جایز می‌دانند آن هم به غلط اما من بار موسیقی را خدشه دار میبینم و نباید همچنین خروجی در غزلی به این زیبایی اتفاق افتد



      🔷 حالت آستانه در شعر


      با رهایی از شر مناسبت‌ها و قرار گرفتن در حالت آستانه( threshold) برای بیان آنچه بیان‌ناپذیر مانده، شاعر گرفتار تعلیق میان دو پرانتز می‌شود که در موقعیت بی‌موقعیِ مطلق، معناباختگی را تجربه کند
      رفتن و بی هوا ، دو عنصر پارادوکسیکال فرم در این شعر، به خوبی توانسته یک حضور غایب یا به عبارت دیگر معنای انهدام معنا را به طور ضمنی نشان دهد.
      این بیت مدل گرافی دارد؛ یعنی خانه ها مجموع گسیخته‌ای است با سه رأس که مسیرهای همبند کردن آن‌ها نه با پل معنا که دقیقا از روی مجاورت‌های بی‌معنایی وصل می‌شود. این بی‌معنایی معنا نداشتن نیست. بلکه تعریف ناشدگی زبان به کار رفته و نمادهای آن در سطور غیرمتعارف و مهرنخورده است که اتصال آن‌ها با قواعد دستوری، دشوار بود و از جهت معنا نیز طرح بافتاری فرموله شده و کلیشه‌ای نداشت برخی صنایعی که شاهرخ عزیز در این بیت به کار برده قطعا و حتما به جا و کار آمد بوده است
      مانند تشخیص و جناس
      ✍️ نکته ی دیگر اینکه همیشه در زندگی لحظاتی وجود دارد که‌ انسان از شدت درد و بی‌تابی حتی به فکر خودکشی می‌افتد. فقر اقتصادی و فرهنگی، آدم را به انجام کارهایی وادار می‌کند که‌ خواسته‌ی قلبی او نیست و به مرور باعث افسردگی روحی می‌شوند. موتیف مقید این شعر می‌تواند لحظات پایانی عمر یک شاعر باشد که به لحظه ی آخر رسیده است.

      ✍️ نکته

      در این شعر می‌بینیم که شاهرخ عزیز دیگر به هیچ وجه درگیر فرد و من نیست بلکه او به نوعی با پیرامون و اطراف خود یکی شده است به طوریکه شعر‌های اجتماعی شاهرخ به وضوح خصایص عاطفی و احساسی دارد. اما در کل می‌توان گفت که تحول شاعر از من به ما و از فردگرایی به جمع گرایی دارای اندیشه و تفکر بوده و طبعا نتیجه‌ی آن نیز موفقیت آمیز بوده است.


      امید که شاهد آثار پربارتری از این شاعر باشیم.

      یا علی مدد

      سید هادی محمدی


      خندانک خندانک خندانک خندانک



      منابع اسنادی

      📌 تحقیقات ادبی یا سخنانی پیرامون شعر و شاعری نوشته ی کیوان سمیعی، انتشارات سها


      📌 شاهدبازی در ادبیات فارسی اثر سیروس شمیسا


      📌 رمان خشم و هیاهو اثر ویلیام فاکنر،ترجمه‌ی بهمن شعله‌ور


      📌 ساختار و تاویل متن؛ بابک احمدی


      📌 علی زاده، حسین. ضمیری، سید مجتبی. گفتگوی شاعرانه با بامداد، انتشارات نقش و نگار


      📌 پور، پروانه برار؛ جلوه­های معشوق در ادبیات معاصر، بررسی عشق وجایگاه معشوق در اشعار پنج شاعر برجسته معاصر ( نیما – شاملو – مشیری – اخوان ثالث وفروغ فرخزاد )، ناشر علم وادب


      📌 شکیبا، پروین؛ شعر فارسی از آغاز تا امروز، انتشارات هیرمند، چاپ دوم،


      📌 زرقانی، سید مهدی؛ چشم انداز شعر معاصر ایران؛ نشر ثالث، چاپ اول


      📌 دلاشو، لوفلر (زبان رمزی قصه های پری­وار) ترجمه: جلال ستاری، انتشارات توس
      سیاوش آزاد
      سیاوش آزاد
      چهارشنبه ۲۴ اسفند ۱۴۰۱ ۲۳:۵۶
      سلام شاهرخ خان آدم خوارند؟
      خدا کند سیاوش هستی خوار باشد و تمام هستیش اعم از جسم و روح را بخورد و چیزی از انانیتش باقی نماند البته شاید این کار از عهده ی من برنیاید پس ای هستی تو خود هستیدی کنون بنیست.
      ارسال پاسخ
      بتول رجائی علیشاهدانی(افاق)
      بتول رجائی علیشاهدانی(افاق)
      چهارشنبه ۲۴ اسفند ۱۴۰۱ ۲۳:۵۶
      درود و عرض ادب و ارادت محضر استاد بزرگوارم جناب آقای دکتر محمدی عزیز خندانک

      خداقوت استادم خندانک

      سپاس بابت پنجره سبزپرباری که گشودید خندانک

      ممنون که زحمت نقداشعاررامی کشید خندانک

      استفاده می کنم همیشه از کلاس درس ارزشمندتون خندانک

      خدا حفظتون کنه خندانک

      سایه پرمهرتون مستدام خندانک

      بسیار عالی و آموزنده بود خندانک خندانک خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      جواد کاظمی نیک
      جواد کاظمی نیک
      پنجشنبه ۲۵ اسفند ۱۴۰۱ ۰۰:۱۹
      دوردبرشما استاد عزیز جناب محمدی عزیز وگرامی وگرانقدر ممنونم بابت این هنه مطالب مفید ونکات خوبی راارائه کردید سپاسگزارم استاد عزیز 🌻🌺🌻🌺🌻🌺🌻
      🌹⚘️🪻🌹🌸🌸
      🪻🪻🪻🌹🌹
      ⚘️⚘️⚘️⚘️
      🌺🌺🌺
      🌻🌻
      ❤️
      ارسال پاسخ
      افسانه پنام (مولد)
      افسانه پنام (مولد)
      پنجشنبه ۲۵ اسفند ۱۴۰۱ ۰۱:۵۷
      سلام و درود استادبزرگوار جناب محمدی بزرگوار
      نقد پرباری از شما خواندم خندانک

      چه ترسناک است کانیبالیسم در شعر خندانک

      تفاوت مجاز و کنایه واستعاره نفهمیدم خندانک
      البته شاید بخاطر این باشد که تمرکزم در شب
      کمه...
      ممنونم از زحمات شما استاد بزرگوار؛
      خداوند حافظتان باشد خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      جمیله عجم(بانوی واژه ها)
      جمیله عجم(بانوی واژه ها)
      پنجشنبه ۲۵ اسفند ۱۴۰۱ ۱۱:۰۹
      خندانک
      خداقوت استاد عزیزجناب محمدی خندانک
      خندانک خندانک خندانک خندانک
      خندانک خندانک خندانک
      خندانک خندانک
      خندانک
      ارسال پاسخ
      سید هادی محمدی
      سید هادی محمدی
      پنجشنبه ۲۵ اسفند ۱۴۰۱ ۱۱:۴۲
      خندانک
      سید هادی محمدی
      سید هادی محمدی
      پنجشنبه ۲۵ اسفند ۱۴۰۱ ۱۱:۴۲
      خندانک
      سید هادی محمدی
      سید هادی محمدی
      پنجشنبه ۲۵ اسفند ۱۴۰۱ ۱۱:۴۳
      خندانک
      سید هادی محمدی
      سید هادی محمدی
      پنجشنبه ۲۵ اسفند ۱۴۰۱ ۱۱:۴۳
      خندانک
      سید هادی محمدی
      سید هادی محمدی
      پنجشنبه ۲۵ اسفند ۱۴۰۱ ۱۱:۴۴
      خندانک
      مجتبی شفیعی (شاهرخ)
      مجتبی شفیعی (شاهرخ)
      پنجشنبه ۲۵ اسفند ۱۴۰۱ ۱۲:۵۵
      بر سر بنده منت گذاشتید
      استاد عزیز
      ارسال پاسخ
      مجتبی شفیعی (شاهرخ)
      مجتبی شفیعی (شاهرخ)
      پنجشنبه ۲۵ اسفند ۱۴۰۱ ۱۲:۵۶
      عزیز دلید اقا سیاوش عزیز
      جمیله عجم(بانوی واژه ها)
      شنبه ۲۰ اسفند ۱۴۰۱ ۱۴:۴۹
      خندانک
      درودبرشما استادعزیزجناب شفیعی خندانک
      بسیارزیباواندیشمندانه رود خندانک
      خندانک خندانک خندانک
      خندانک خندانک خندانک
      شاهزاده خانوم
      شاهزاده خانوم
      شنبه ۲۰ اسفند ۱۴۰۱ ۱۶:۳۳
      خندانک خندانک خندانک
      خندانک خندانک
      خندانک
      ارسال پاسخ
      مجتبی شفیعی (شاهرخ)
      مجتبی شفیعی (شاهرخ)
      شنبه ۲۰ اسفند ۱۴۰۱ ۲۰:۴۶
      سلام
      خوبید
      امیدوارم خوشحال و سالم باشید
      ارسال پاسخ
      شاهزاده خانوم
      شنبه ۲۰ اسفند ۱۴۰۱ ۱۶:۳۶
      درود بر شما استاد شفیعی بزرگوار خندانک
      خیلی زیبا و تأمل‌برانگیز و ملموس بود خندانک خندانک
      لذت بردم خندانک
      عید شما هم پیشاپیش مبارک خندانک
      سال خوبی داشته باشیم خندانک
      در پناه خدای مهربان باشید خندانک
      سید هادی محمدی
      شنبه ۲۰ اسفند ۱۴۰۱ ۲۰:۴۱
      درود بر شما رفیق عزیزم استاد شاهرخ گرامی

      شعری بسیار زیبا و عالی خواندم از قلمتان

      نو و بکر

      بمانید به مهر و بسرایید خندانک
      مجتبی شفیعی (شاهرخ)
      مجتبی شفیعی (شاهرخ)
      شنبه ۲۰ اسفند ۱۴۰۱ ۲۳:۳۹
      سلام.
      استاد عزیزم
      نو و بکر که شمایید و بس
      من اتفاقا خیلی داد و بیداد کهنه ام
      از وقتتون یه عالمه تشکر دارم
      ارسال پاسخ
      عباسعلی استکی(چشمه)
      شنبه ۲۰ اسفند ۱۴۰۱ ۲۰:۴۲
      درود استاد عزیز
      بسیار زیبا و مبین مشکلات جامعه بود
      دستمریزاد خندانک
      مجتبی شفیعی (شاهرخ)
      مجتبی شفیعی (شاهرخ)
      شنبه ۲۰ اسفند ۱۴۰۱ ۲۳:۴۰
      سلام
      جالا دیگه مشکلات و هم زنونه مردونش کررن
      بوی بد فعلن مال دختر های دانش اموزه
      تا بعدن چه به پسرها برسه ...خدا بزرگه
      ارسال پاسخ
      عليرضا حكيم
      دوشنبه ۲۲ اسفند ۱۴۰۱ ۱۲:۱۴
      درودها آقای شفیعی
      زیبا بود احسنتم خندانک خندانک خندانک
      مجتبی شفیعی (شاهرخ)
      پنجشنبه ۲۵ اسفند ۱۴۰۱ ۱۲:۵۴
      با سلام
      استاد سید هادی محمدی
      بسیار ممنون بابت زحمت جنابعالی و بای بگویم شما دو کار را همزمان انجام میدهید
      1- اموزش حین نقد به صورتی که خواننده درس های زیادی از نقد شما یاد میگیرد و برای مثال ان دروس از ابیات شاعر استفاده میکنید و این بهترین راه هدفمند برای یاد گیری خواننده است .
      2-بنده نوازی میکنید . یعنی با دانش اصیل تان در حالی که میتوانید مثال های زیباتری بیاورید خود را در شعر مقید میکنید و این یعنی شما به صورت کاملا حرفه ای به شعر و شاعر احترام میگذارید
      نمیدانم چقدر باید انسان در شعر غرق شده باشد که این همه درس را در هشت و نه بیت بگنجاند
      و من به عنوان شاعر این شعر واقغن حیرت کردم از اینکه خواننده ای داشته ام که هر بیت را زیباتر از ذهن من تفسیر کرده و جان بخشیده
      این است که میگویند کلمات به عنوان امانت در زبان شاعر جاری میشود تا خواننده ای عاشق تر شود
      اینکه تیک نقد میزنم نه به خاطر شعر ناقابل خودم است بلکه به این خاطر است تا دوستان در کلاس شما شرکت کنند با این فرض که استاد این کلاس بنده نوازی کرده و برای مثال بیت های کمترین را برای تفهیم بهتر مثال اورده است
      دنیا به کامتان باشد
      انشالله
      شاهزاده خانوم
      شاهزاده خانوم
      پنجشنبه ۲۵ اسفند ۱۴۰۱ ۱۵:۴۳
      خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      عارف افشاری  (جاوید الف)
      شنبه ۲۰ اسفند ۱۴۰۱ ۰۳:۵۷
      با درود

      عید من زمانیست که فقر و بی عدالتی ظلم و جور خرافه و افراط گرایی نباشد

      موفق باشید خندانک
      مجتبی شفیعی (شاهرخ)
      مجتبی شفیعی (شاهرخ)
      شنبه ۲۰ اسفند ۱۴۰۱ ۰۷:۱۸
      سلام
      دوست خوبم
      به امید این عید که در ذهن شماست و الحق که عید زیبایی خواهد بود
      ارسال پاسخ
      جمیله عجم(بانوی واژه ها)
      جمیله عجم(بانوی واژه ها)
      شنبه ۲۰ اسفند ۱۴۰۱ ۱۴:۴۸
      خندانک
      ارسال پاسخ
      شاهزاده خانوم
      شاهزاده خانوم
      شنبه ۲۰ اسفند ۱۴۰۱ ۱۶:۳۳
      خندانک خندانک خندانک
      خندانک خندانک
      خندانک
      ارسال پاسخ
      آذر مهتدی
      شنبه ۲۰ اسفند ۱۴۰۱ ۰۶:۲۸
      درود جناب شفیعی گرامی
      بسیار زیبا
      قلمتان سبز
      قدیمی ها می گفتند عید نگو عیبه نمیدونستم چرا اما حالا که خودم هم قدیمی شدم می فهمم وقتی تلاش ها برای شاد کردن دل ها بی نتیجه می شود دور همی های دید و بازدید ترس ایجاد می کند ته دلها ... کاش عید واقعی را کنار هم جشن بگیریم
      روز و روزگار شاد ایام بکام
      خندانک خندانک خندانک
      مجتبی شفیعی (شاهرخ)
      مجتبی شفیعی (شاهرخ)
      شنبه ۲۰ اسفند ۱۴۰۱ ۰۷:۲۰
      سلام
      بسیار ممنونم از این وقت عزیزتان
      عید عیب عید همون تازه بودنشه . چون خیلی ها تازگی را به منفعت خودشون نمیدونن
      ارسال پاسخ
      آذر مهتدی
      آذر مهتدی
      شنبه ۲۰ اسفند ۱۴۰۱ ۱۰:۵۲
      دقیقا خندانک خندانک
      جمیله عجم(بانوی واژه ها)
      جمیله عجم(بانوی واژه ها)
      شنبه ۲۰ اسفند ۱۴۰۱ ۱۴:۴۸
      خندانک
      ارسال پاسخ
      شاهزاده خانوم
      شاهزاده خانوم
      شنبه ۲۰ اسفند ۱۴۰۱ ۱۶:۳۴
      خندانک خندانک خندانک
      خندانک خندانک
      خندانک
      ارسال پاسخ
      اميرحسين علاميان(اعتراض)
      شنبه ۲۰ اسفند ۱۴۰۱ ۰۶:۳۴
      با سلام و بهترین درودها آقا مجتبی جان شفیعی رفیق شاهرخ عزیز خندانک
      حال و هوای سروده‌ی شما مرا یاد این شعر مهدی خان اخوان ثالث انداخت:
      «من اینجا بس دلم تنگست
      و هر سازی که می بینم بد آهنگست
      بیا ره توشه برداریم
      قدم در راه بی برگشت بگذاریم
      ببینیم آسمان هر کجا
      آیا همین رنگ است؟!»

      و اما بعد:
      آری باید رفت...
      از این خراب آبادِ غمش نان
      از این جنگلِ اندیشه‌اش تبر
      از این سال خاکستریِ همه فصلش خزان
      باید رفت! اما کجا؟
      کجا برویم که تمامیت ارضی انسان را
      با سفیرِ سرکشِ گلوله‌ای به خاک نیندازند
      و حریر ساده و دل‌نازکِ صداقت را
      با جبه‌ی زرکوبِ سالوس تاخت نزنند!!!
      در پی ارتباط راسو (که طبیعتا بدبو است) با شعر بودم که ردپایش را در پایان (و در مجموع) یافتم. میتوان گفت راسو بیانگر همان هوای مسموم موردنظرِ شعر است که بدلیل کهنه زخمی چرکین بو گرفته و ما را ماسک لازم (یا بهتر بگویم نقاب لازم) کرده است... به‌به چه ارتباطی از این بهتر.
      بی‌دلیل نیست که شاعر رفتن را توصیه میکند... به هر حال عقل سلیم میگوید: در جایی که بوی تعفن و زهم زیاد است، ماندن عاقلانه یا روا نیست! و باید رفت.
      ای حضرت دوست
      از قلمتان غزل زیبایی را نوش جانِ نگاهم کردم خندانک
      شاعرانگی‌هایتان مستدام
      و تنور دلتان گرم🍀
      راستی، عید شما هم پیشاپیش مبارک
      هرچند به قول «چه‌»گِوارا: عید من آن روزیست که زحمت یک سال دهقان شام یک شب پادشاه نباشد.
      آذر مهتدی
      آذر مهتدی
      شنبه ۲۰ اسفند ۱۴۰۱ ۰۶:۳۸
      خندانک خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      مجتبی شفیعی (شاهرخ)
      مجتبی شفیعی (شاهرخ)
      شنبه ۲۰ اسفند ۱۴۰۱ ۰۷:۱۷
      سلام امیر حسین عزیز
      ممنون از وقت عزیزت .
      حقیقتا زیبا نوشتی و بله همین است دیگر شهر ها الوده مبشن از فکر ها و سیاست های الوده.
      این شهر میتواند دنیا باشد و رفتن گاهی معنی کوچ به دنیایی که در توازی این دنیاست میتواند معنی داشته باشد و چقدر شعر ها جملات زیبایی را برام یادگار گذاشتی
      ممنون ازت
      ارسال پاسخ
      مریم کاسیانی
      مریم کاسیانی
      شنبه ۲۰ اسفند ۱۴۰۱ ۰۸:۳۰
      درود بر شما آقای علامیان گرامی
      آفرین بر شما خندانک
      ارسال پاسخ
      اميرحسين علاميان(اعتراض)
      اميرحسين علاميان(اعتراض)
      شنبه ۲۰ اسفند ۱۴۰۱ ۱۴:۰۴
      سلام بروی ماهتان آقا مجتبی خان عزیز گرانقدرم
      بله دقیقا موافقم و چه خوب که برداشت من هم همینه
      خواهش میکنم بزرگوار خندانک
      اميرحسين علاميان(اعتراض)
      اميرحسين علاميان(اعتراض)
      شنبه ۲۰ اسفند ۱۴۰۱ ۱۴:۱۳
      سپاس بانو کاسیانی حق‌گو🙏 خندانک
      و تشکر بانو مهتدی محترم خندانک
      جمیله عجم(بانوی واژه ها)
      جمیله عجم(بانوی واژه ها)
      شنبه ۲۰ اسفند ۱۴۰۱ ۱۴:۴۷
      خندانک
      ارسال پاسخ
      شاهزاده خانوم
      شاهزاده خانوم
      شنبه ۲۰ اسفند ۱۴۰۱ ۱۶:۲۱
      خندانک خندانک خندانک
      خندانک خندانک
      خندانک
      اح
      سنت
      استاد آگاه خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      اميرحسين علاميان(اعتراض)
      اميرحسين علاميان(اعتراض)
      شنبه ۲۰ اسفند ۱۴۰۱ ۱۷:۱۶
      بی‌نهایت سپاس شاهزاده‌ی دوران خندانک
      سبز و سرفراز باشید خواهر مهربانم🌱
      بتول رجائی علیشاهدانی(افاق)
      بتول رجائی علیشاهدانی(افاق)
      يکشنبه ۲۱ اسفند ۱۴۰۱ ۰۱:۵۵
      درود بر شما استاد علامیان عزیز
      عالیبود خندانک خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      اميرحسين علاميان(اعتراض)
      اميرحسين علاميان(اعتراض)
      يکشنبه ۲۱ اسفند ۱۴۰۱ ۰۲:۰۱
      سپاس بانو رجایی زیبانویس و گرانقدر🙏 عالی نگاه زیبای شماست خندانک
      جواد کاظمی نیک
      شنبه ۲۰ اسفند ۱۴۰۱ ۰۷:۴۴
      دوردبرشما زیبابود استاد عزیز جناب شفیعی عزیز بسیار زیبابود عید شما هم مبارک پیشایش ولی من امسال عید ندارم
      چون دایی عزیزم چهارماه پیش فوت کردن 😔😔😔😔😔😔
      معذرت‌خواهی میکنم که این رو گفتم

      درکل اثری زیبایی را به قلم کشیدید
      🌻🌺🌻🌺🌻🌺🌻
      🌹⚘️🪻🌹🌸🌸
      🪻🪻🪻🌹🌹
      ⚘️⚘️⚘️⚘️
      🌺🌺🌺
      🌻🌻
      ❤️
      آذر مهتدی
      آذر مهتدی
      شنبه ۲۰ اسفند ۱۴۰۱ ۱۰:۵۴
      روح دایی بزرگوارتان شاد خندانک خندانک خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      جمیله عجم(بانوی واژه ها)
      جمیله عجم(بانوی واژه ها)
      شنبه ۲۰ اسفند ۱۴۰۱ ۱۴:۴۸
      خندانک
      ارسال پاسخ
      شاهزاده خانوم
      شاهزاده خانوم
      شنبه ۲۰ اسفند ۱۴۰۱ ۱۶:۳۴
      خندانک خندانک خندانک
      خندانک خندانک
      خندانک

      روحش شاد..🖤
      اما عید داشته باش خندانک خندانک و همیشه شاد باش خندانک
      ارسال پاسخ
      مجتبی شفیعی (شاهرخ)
      مجتبی شفیعی (شاهرخ)
      شنبه ۲۰ اسفند ۱۴۰۱ ۲۰:۴۵
      سلام دوست خوبم
      روحشان شاد
      اینکه فرمودید زیبا است از لطفتان است
      ولی در کل اثری تلخ بود و بدبو
      ارسال پاسخ
      مریم کاسیانی
      شنبه ۲۰ اسفند ۱۴۰۱ ۰۸:۳۹
      درود بر شما استاد شفیعی گرامی
      شعر زیبا و خردمندانه ایست
      همه ی ایام بر شما عید و مبارک
      تقدیم تان
      خندانک خندانک خندانک
      خندانک خندانک
      خندانک
      جمیله عجم(بانوی واژه ها)
      جمیله عجم(بانوی واژه ها)
      شنبه ۲۰ اسفند ۱۴۰۱ ۱۴:۴۸
      خندانک
      ارسال پاسخ
      شاهزاده خانوم
      شاهزاده خانوم
      شنبه ۲۰ اسفند ۱۴۰۱ ۱۶:۳۴
      خندانک خندانک خندانک
      خندانک خندانک
      خندانک
      ارسال پاسخ
      مجتبی شفیعی (شاهرخ)
      مجتبی شفیعی (شاهرخ)
      شنبه ۲۰ اسفند ۱۴۰۱ ۱۸:۳۹
      سلام
      به امید سربلندی بیشتر دختران دانش اموز
      ارسال پاسخ
      ابوالحسن انصاری (الف رها)
      شنبه ۲۰ اسفند ۱۴۰۱ ۱۰:۳۹
      سلام دوست فرهیخته ام ،جناب شفیعی عزیز،

      بهره بردم از شعر ارجمندتان بزرگوار.

      تندرست وشاد باشید خندانک خندانک
      جمیله عجم(بانوی واژه ها)
      جمیله عجم(بانوی واژه ها)
      شنبه ۲۰ اسفند ۱۴۰۱ ۱۴:۴۸
      خندانک
      ارسال پاسخ
      شاهزاده خانوم
      شاهزاده خانوم
      شنبه ۲۰ اسفند ۱۴۰۱ ۱۶:۳۵
      خندانک خندانک خندانک
      خندانک خندانک
      خندانک
      ارسال پاسخ
      مجتبی شفیعی (شاهرخ)
      مجتبی شفیعی (شاهرخ)
      شنبه ۲۰ اسفند ۱۴۰۱ ۲۰:۴۴
      سلام استاد مهربانم
      خیلی خیلی خوش امدید
      قدم روی چشم من گذاشتید
      ارسال پاسخ
      مجتبی شفیعی (شاهرخ)
      شنبه ۲۰ اسفند ۱۴۰۱ ۱۶:۴۸
      سلام
      و با تشکر از حضورتان
      وبه امید روز های خوشبو مخصوصا برای دختران دانش اموزمان
      شاهزاده خانوم
      شاهزاده خانوم
      شنبه ۲۷ اسفند ۱۴۰۱ ۲۳:۰۰
      خندانک خندانک خندانک
      خندانک خندانک
      خندانک

      به امید خدا خندانک
      ارسال پاسخ
      علیرضا شفیعی
      شنبه ۲۰ اسفند ۱۴۰۱ ۱۸:۲۸
      درود بر جناب استاد شاهرخ گرامی و گرانقدر خندانک
      بسیار زیبا و شیوا سروده اید خندانک خندانک خندانک
      به امید آرامش و آسایش همگان به ویژه دختران شایسته ایران زمین خندانک
      پیشاپیش نوروزتان فرخنده باد استاد عزیز خندانک خندانک خندانک خندانک
      مجتبی شفیعی (شاهرخ)
      مجتبی شفیعی (شاهرخ)
      شنبه ۲۰ اسفند ۱۴۰۱ ۲۰:۴۳
      سلام و ادب
      بسیار ممنون از بنده نوازی شما
      ایشالله دخترانمان از شر این بوی نامطبوع خلاص شوند
      ارسال پاسخ
      شاهزاده خانوم
      شاهزاده خانوم
      شنبه ۲۷ اسفند ۱۴۰۱ ۲۳:۰۰
      خندانک خندانک خندانک
      خندانک خندانک
      خندانک
      ارسال پاسخ
      مسعود مدهوش( یامور)
      شنبه ۲۰ اسفند ۱۴۰۱ ۲۰:۲۶
      درودها جناب شفیعی ارجمند شاعر بزرگوار🍃👏🌿☘️🌾🍂🍂🌱🙏🙏🌹

      غزلی زیبا و دلنشین مهمانتان بودم،قلمتان نویسا🌹🙏🌱🌱🍂🌾🌾☘️☘️🌿🌿👏
      مجتبی شفیعی (شاهرخ)
      مجتبی شفیعی (شاهرخ)
      شنبه ۲۰ اسفند ۱۴۰۱ ۲۰:۴۲
      سلام و عرض ادب
      بسیار ممنون از وقت شریفتان
      ارسال پاسخ
      شاهزاده خانوم
      شاهزاده خانوم
      شنبه ۲۷ اسفند ۱۴۰۱ ۲۳:۰۰
      خندانک خندانک خندانک
      خندانک خندانک
      خندانک
      ارسال پاسخ
      سیاوش آزاد
      شنبه ۲۰ اسفند ۱۴۰۱ ۲۳:۰۷
      سلام
      باید که رفت ولی نمی دانم می شود رسید به جایی که دیگر رفتن معنا نداشته باشد؟
      مجتبی شفیعی (شاهرخ)
      مجتبی شفیعی (شاهرخ)
      شنبه ۲۰ اسفند ۱۴۰۱ ۲۳:۳۶
      رفتن هیچوقت برای رسیدن نیست
      سلام دوست خوبم
      ارسال پاسخ
      شاهزاده خانوم
      شاهزاده خانوم
      شنبه ۲۷ اسفند ۱۴۰۱ ۲۳:۰۰
      خندانک خندانک خندانک
      خندانک خندانک
      خندانک
      ارسال پاسخ
      علی نظری سرمازه
      شنبه ۲۰ اسفند ۱۴۰۱ ۲۳:۲۷
      درود بیکران بر جناب شاهرخ خان شفیعی
      خندانک خندانک خندانک
      دردمندانه رفتن را به تصویر کشیدید
      خندانک خندانک
      رفتم از دست خودم ، جبر به دادم نرسید
      اختیاری که دهد صبر به دادم نرسید
      بیخود از خود شدنم خدعه ی تزویرم بود
      راحت آسودن در قبر به دادم نرسید
      مجتبی شفیعی (شاهرخ)
      مجتبی شفیعی (شاهرخ)
      شنبه ۲۰ اسفند ۱۴۰۱ ۲۳:۳۷
      سلام
      با مصرع چهارمش خیلی هستم.
      ارسال پاسخ
      شاهزاده خانوم
      شاهزاده خانوم
      شنبه ۲۷ اسفند ۱۴۰۱ ۲۲:۵۹
      خندانک خندانک خندانک
      خندانک خندانک
      خندانک
      ارسال پاسخ
      افسانه پنام (مولد)
      يکشنبه ۲۱ اسفند ۱۴۰۱ ۰۰:۱۸
      سلام و درود جناب شفیعی بزرگوار
      غزلی زیبا از شما خواندم
      آفرینتان خندانک
      در پناه خداوندگار زیبایی ها باشید خندانک
      مجتبی شفیعی (شاهرخ)
      مجتبی شفیعی (شاهرخ)
      يکشنبه ۲۱ اسفند ۱۴۰۱ ۲۳:۰۷
      سلام
      ماندگار باشید
      امیدوارم که لایق وقتتان بوده باشد
      ارسال پاسخ
      شاهزاده خانوم
      شاهزاده خانوم
      شنبه ۲۷ اسفند ۱۴۰۱ ۲۲:۵۹
      خندانک خندانک خندانک
      خندانک خندانک
      خندانک
      بتول رجائی علیشاهدانی(افاق)
      يکشنبه ۲۱ اسفند ۱۴۰۱ ۰۲:۰۰
      درود و عرض ادب و ارادت استاد بزرگوار
      چه غزل زیبا و پرمغز و بروزی بود
      درود بر شما خندانک خندانک خندانک خندانک

      موفق و شاد باشید خندانک
      مجتبی شفیعی (شاهرخ)
      مجتبی شفیعی (شاهرخ)
      يکشنبه ۲۱ اسفند ۱۴۰۱ ۲۳:۰۹
      سلامتاسفم که غزل های امروز باید از بوی بدی بگوید که کودکانمان را ازار میدهد
      کاش مثل قدیم از گل و بلبل میگفت و احساس عشاق بهم
      و فقط بعضی مواقع از جور سلطان
      ارسال پاسخ
      شاهزاده خانوم
      شاهزاده خانوم
      شنبه ۲۷ اسفند ۱۴۰۱ ۲۲:۵۹
      خندانک خندانک خندانک
      خندانک خندانک
      خندانک
      مهتاب ایزدسرشت (مه)
      يکشنبه ۲۱ اسفند ۱۴۰۱ ۰۸:۳۴
      درودها خندانک خندانک
      شاهزاده خانوم
      شاهزاده خانوم
      شنبه ۲۷ اسفند ۱۴۰۱ ۲۲:۵۹
      خندانک خندانک خندانک
      خندانک خندانک
      خندانک
      ارسال پاسخ
      مجتبی شفیعی (شاهرخ)
      يکشنبه ۲۱ اسفند ۱۴۰۱ ۲۳:۰۹
      سلام بانو
      خوبین الحمدالله؟
      نیره شیریان(مارال)
      دوشنبه ۲۲ اسفند ۱۴۰۱ ۰۰:۲۲
      سلام و درود برشما عالی بود آفرین
      مجتبی شفیعی (شاهرخ)
      مجتبی شفیعی (شاهرخ)
      دوشنبه ۲۲ اسفند ۱۴۰۱ ۲۰:۱۱
      سلام بانو
      عالی نگاه پر بخشش شماست
      ارسال پاسخ
      شاهزاده خانوم
      شاهزاده خانوم
      شنبه ۲۷ اسفند ۱۴۰۱ ۲۲:۵۸
      خندانک خندانک خندانک
      خندانک خندانک
      خندانک
      ارسال پاسخ
      مهدي حسنلو
      دوشنبه ۲۲ اسفند ۱۴۰۱ ۰۱:۳۴
      سلام
      و عرض ادب
      شاهرخ عزیز
      بسیار زیباست
      واقعن لذت میبرم از خواندن شعرهای خوبت


      باید که رفت این جا جهادِ اکبر و اصغر،
      تنها دلیلش ،رنگِ چشم و صورت ساراست.

      درود ودست مریزاد و تقدیم به شما
      🌹🌹🌹🌹
      مجتبی شفیعی (شاهرخ)
      مجتبی شفیعی (شاهرخ)
      دوشنبه ۲۲ اسفند ۱۴۰۱ ۲۰:۱۱
      من هم لذت میبرم از سپید ها و نقد های زیبایتان
      ممنون از اینکه وقت عزیزتان را در صفحه بنده خرج کردید
      ارسال پاسخ
      شاهزاده خانوم
      شاهزاده خانوم
      شنبه ۲۷ اسفند ۱۴۰۱ ۲۲:۵۸
      خندانک خندانک خندانک
      خندانک خندانک
      خندانک
      ارسال پاسخ
      محمد فاضلی نژاد
      دوشنبه ۲۲ اسفند ۱۴۰۱ ۱۵:۴۸
      سلام و درود به شما جناب شفیعی
      زیبا قلم میزنید بزرگوار ،
      برقرار باشید خندانک خندانک
      مجتبی شفیعی (شاهرخ)
      مجتبی شفیعی (شاهرخ)
      دوشنبه ۲۲ اسفند ۱۴۰۱ ۲۰:۱۰
      سلام سرور گرامی
      اصلا به زیبایی قلم دوستان نیست
      ولی متاسفنه واقعی تره
      ارسال پاسخ
      شاهزاده خانوم
      شاهزاده خانوم
      شنبه ۲۷ اسفند ۱۴۰۱ ۲۲:۵۸
      خندانک خندانک خندانک
      خندانک خندانک
      خندانک
      ارسال پاسخ
      بهاءالدین داودپور تخلص بامداد
      دوشنبه ۲۲ اسفند ۱۴۰۱ ۱۶:۴۸
      درودشاعرگرامی جناب شاهرخ خان پاینده باشید
      مجتبی شفیعی (شاهرخ)
      مجتبی شفیعی (شاهرخ)
      دوشنبه ۲۲ اسفند ۱۴۰۱ ۲۰:۰۹
      سلام دوست قدیمی
      چقدر خوشحالم از زیارت مجددتان
      ارسال پاسخ
      شاهزاده خانوم
      شاهزاده خانوم
      شنبه ۲۷ اسفند ۱۴۰۱ ۲۲:۵۸
      خندانک خندانک خندانک
      خندانک خندانک
      خندانک
      ارسال پاسخ
      تکتم حسین زاده
      دوشنبه ۲۲ اسفند ۱۴۰۱ ۲۲:۲۵
      درود استاد شفیعی بزرگوار
      بسیار عالی بود
      عید شما هم مبارک🌺برایتان سالی پر برکت و سرشار از تندرستی و شادی ارزومندم
      مجتبی شفیعی (شاهرخ)
      مجتبی شفیعی (شاهرخ)
      سه شنبه ۲۳ اسفند ۱۴۰۱ ۲۲:۲۴
      با سلام و ادب
      بسیار ممنون از تشریف فرمایی شما
      ارسال پاسخ
      شاهزاده خانوم
      شاهزاده خانوم
      شنبه ۲۷ اسفند ۱۴۰۱ ۲۲:۵۸
      خندانک خندانک خندانک
      خندانک خندانک
      خندانک
      ارسال پاسخ
      مرضیه قنواتی نژاد
      سه شنبه ۲۳ اسفند ۱۴۰۱ ۰۱:۱۲
      درود شاغر ارجمند
      غزلی بینهایت زیبا
      برقرار باشید👏👏🌾
      مجتبی شفیعی (شاهرخ)
      مجتبی شفیعی (شاهرخ)
      سه شنبه ۲۳ اسفند ۱۴۰۱ ۲۲:۲۵
      با سلام
      بسیار ممنون
      ارسال پاسخ
      شاهزاده خانوم
      شاهزاده خانوم
      شنبه ۲۷ اسفند ۱۴۰۱ ۲۲:۵۷
      خندانک خندانک خندانک
      خندانک خندانک
      خندانک
      ارسال پاسخ
      بهروز دارابی
      جمعه ۲۶ اسفند ۱۴۰۱ ۲۰:۵۶
      درود بر شما استاد
      بسیار عالی شیوا روان لذت بردم از خوانش
      🌹🌹🌹
      همچنین سال پیش رو سالی پر برکت و مبارک باشه براتون

      مستی این رایحه بوی تو دارد بعد ازین
      جام های ارغوان روی تو دارد بعد ازین

      تو بخند آرام و بنشین بر دلم پر‌ افتخار
      عابران گمشده  کوی تو دارد بعد ازین

      بوی باران و هوای سوز و ساز کوچه ات
      این حوالی حال جادوی تو دارد بعد از این

      بهروز دارابی
      مجتبی شفیعی (شاهرخ)
      مجتبی شفیعی (شاهرخ)
      شنبه ۲۷ اسفند ۱۴۰۱ ۲۲:۰۳
      سلام دوست خوبم
      ممنون بابت شعر زیبایتان
      و بابت لطفتان متشکرم
      ارسال پاسخ
      شاهزاده خانوم
      شاهزاده خانوم
      شنبه ۲۷ اسفند ۱۴۰۱ ۲۲:۵۷
      خندانک خندانک خندانک
      خندانک خندانک
      خندانک
      ارسال پاسخ
      منیژه قشقایی
      شنبه ۲۷ اسفند ۱۴۰۱ ۱۱:۰۰
      درودبر استاد شفیعی ارجمند خندانک
      زیباست و اندیشه های روشنی که برای بشریت دارید
      عشق همیشه پابرجاست
      سال نو بر شما و عزیزانتان مبارک خندانک
      مجتبی شفیعی (شاهرخ)
      مجتبی شفیعی (شاهرخ)
      شنبه ۲۷ اسفند ۱۴۰۱ ۲۲:۰۳
      سلام
      بانوی صلح و ارامش
      بسیار متشکرم
      عید شما هم میارک
      ارسال پاسخ
      شاهزاده خانوم
      شاهزاده خانوم
      شنبه ۲۷ اسفند ۱۴۰۱ ۲۲:۵۷
      خندانک خندانک خندانک
      خندانک خندانک
      خندانک
      ارسال پاسخ
      محمدرضا آزادبخت
      سه شنبه ۱ فروردين ۱۴۰۲ ۲۰:۳۳
      درود بر شما
      سال نو مبارک خندانک
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


      (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      6