سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

چهارشنبه 7 آذر 1403
  • روز نيروي دريايي
26 جمادى الأولى 1446
    Wednesday 27 Nov 2024
      مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

      چهارشنبه ۷ آذر

      کیم نه بیلیر

      شعری از

      روح اله سلیمی ناحیه

      از دفتر اشعار ترکی نوع شعر غزل

      ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۷ اسفند ۱۴۰۱ ۲۲:۲۷ شماره ثبت ۱۱۷۹۳۸
        بازدید : ۴۵۶   |    نظرات : ۴۹

      رنگ شــعــر
      رنگ زمینه
      دفاتر شعر روح اله سلیمی ناحیه
      آخرین اشعار ناب روح اله سلیمی ناحیه

      کیم یازدی کدر  سوزلری گوز یاش  منه  قالسئن
      یانمئش اورگیم هرگئجه سس سیز گئنه یانسئن

      کیم گُوردی  منیم  گوزدن النمیش قان اورکدَن
      اَل قُویدی منیم چینیمه سئزقین گوزه باخسئن

      کیم  بیلدی منیم  زار گئجه لردن  سسیم آغلار
      یالقیز  بو  قارانلیق  کوچلردن   سَسیم  آلسئن

      کیم گلدی سوراخلاشسین هایانناندی گلَن سَس
      هچ یوخ گئجه،گوندوز بونه هایدرقاپی چالسئن

      یانلیز دانئشیب سوز دییَن هرگون چوخالارمئش
      دوز سوز دانیشان یوخدو بو گونلر منی تاپسئن

      نیسگیلدی بو سوزلر دییَم هش کیم منی سایمئر
      نیسگیل بی یامان داغدیکی هرگون جانم السئن

      روح اله سلیمی
      پ .ن 
      دوستان عزیزی که تورک هستند ممنون میشم اگر هر کسی ترجمه ای از این چند بیت بنویسد حتی یک بیت🙏🌹 
       
       
       
      ۱
      اشتراک گذاری این شعر

      نقدها و نظرات
      شاهزاده خانوم
      سه شنبه ۹ اسفند ۱۴۰۱ ۱۳:۱۵
      درود جناب سلیمی بزرگوار خندانک
      ترجمه می‌کردید خب خندانک خندانک

      احتمالا زیباست خندانک خندانک خندانک
      رحیم فخوری
      رحیم فخوری
      سه شنبه ۹ اسفند ۱۴۰۱ ۱۴:۱۰
      سلام
      میدونید مشگل کجاست استاد بانو؟ این شعر با اینکه استادسلیمی به زبان ترکی سروده ، جهت ترجمه فارسی آن ، دوباره شعررا باید به ترکی ترجمه کرده آنگاه به فارسی بشود برش گرداند خندانک
      ارسال پاسخ
      سیاوش آزاد
      سیاوش آزاد
      سه شنبه ۹ اسفند ۱۴۰۱ ۱۵:۳۰
      سلام پس اشعار ترکی ایشان هم همان سیاقی را دارد که در فارسی شاهد بودیم
      رحیم فخوری
      رحیم فخوری
      سه شنبه ۹ اسفند ۱۴۰۱ ۱۷:۲۹
      البته عرایض بنده نه در ضعف شعر استاد بلکه در قوت کار ایشان برای استادبانو شاهزاده خانم پاسخ نوشتم. جناب سلیمی بقدری به واژه های اصیل تر کی مسلط هستند که واقعن برای آنها مصداق فارسی ندارد و همین کار را برای ترجمه سخت می کند ومنظور بنده از طنز ترکی را به ترکی ترجمه کردن یعنی آنرا ساده تر نگاشته تا بتوان براحتی ترجمه اش کرد خندانک
      روح اله سلیمی ناحیه
      روح اله سلیمی ناحیه
      سه شنبه ۹ اسفند ۱۴۰۱ ۱۷:۴۰
      بله جناب فخوری شما اشارتون عالی بود🌹
      عباسعلی استکی(چشمه)
      سه شنبه ۹ اسفند ۱۴۰۱ ۱۸:۱۲
      درود بزرگوار خندانک
      روح اله سلیمی ناحیه
      روح اله سلیمی ناحیه
      سه شنبه ۹ اسفند ۱۴۰۱ ۱۸:۵۵
      🌹🌹🌹🙏
      ارسال پاسخ
      تکتم حسین زاده
      سه شنبه ۹ اسفند ۱۴۰۱ ۰۸:۳۶
      سلام استاد سلیمی بزرگوار
      به قول استاد ابتهاج‌ ماهم که ترک نیستیم یه گوشه میشینیم به در نگاه میکنیم تا اساتید گرامی ترجمه کننند 😅
      برمیگردم به امید ترجمه🌼🌼
      خدا قوت
      شاهزاده خانوم
      شاهزاده خانوم
      سه شنبه ۹ اسفند ۱۴۰۱ ۱۳:۱۴
      خندانک خندانک خندانک
      خندانک خندانک
      خندانک
      ارسال پاسخ
      روح اله سلیمی ناحیه
      روح اله سلیمی ناحیه
      سه شنبه ۹ اسفند ۱۴۰۱ ۱۴:۳۵
      درود بانو حسین زاده بزرگوار 🌹
      اخه راستش خواستم ببینم از بزرگواران تورک چجوری ترجمه می کنند
      ایا برداشتها یکی میشه یا نه وقتی ترجمه نذاشتم
      🌹🌹
      ارسال پاسخ
      محمد فاضلی نژاد
      سه شنبه ۹ اسفند ۱۴۰۱ ۱۰:۰۴
      خندانک خندانک خندانک
      خندانک خندانک
      خندانک
      رحیم فخوری
      سه شنبه ۹ اسفند ۱۴۰۱ ۱۲:۴۵
      سلام و عرض ادب محضر دوست و استادم جناب سلیمی عزیز
      یک بیت مطلع را من ترجمه می کنم
      چه کسی چنین غمی را نوشت من وارث اشگهایش باشم
      بی صدا گریه های دل سوخته را هر شب به تماشا یش باشم
      امیدوارم حق مطلب را با ترجمه بداهه بجا آورده باشم
      ببخشید استاد سلیم بقدری سرم شلوغه بی حد وحساب ماشینم خرابه فرصت ندارم ببرم تعمیر گاه
      وگرنه همه شعر را با حوصله و دقیق ترجمه می کردم برای دوستان عزیز خندانک
      شاهزاده خانوم
      شاهزاده خانوم
      سه شنبه ۹ اسفند ۱۴۰۱ ۱۳:۱۴
      خندانک خندانک خندانک
      خندانک خندانک
      خندانک
      ارسال پاسخ
      روح اله سلیمی ناحیه
      روح اله سلیمی ناحیه
      سه شنبه ۹ اسفند ۱۴۰۱ ۱۷:۳۹
      درود و احترام استاد فخوری عزیز
      خیلی خیلی لطف کردید
      همین یک بیت ترجمه واقعا برام لذت بخش بود
      والا منم از صبح تو کار ماشینم هنوزم تموم نشده 😅
      استادفخوری باز ممنون از زحمت شما
      🌹🌹🌹🌹🙏🙏
      ارسال پاسخ
      روح اله سلیمی ناحیه
      روح اله سلیمی ناحیه
      سه شنبه ۹ اسفند ۱۴۰۱ ۱۷:۳۹
      سپاس بانو شاهزاده گرام
      رحیم فخوری
      سه شنبه ۹ اسفند ۱۴۰۱ ۱۲:۴۵
      با احترام
      خندانک خندانک خندانک
      خندانک خندانک
      خندانک
      سیاوش آزاد
      سه شنبه ۹ اسفند ۱۴۰۱ ۱۵:۳۳
      سلام دوستانی که ترک هستند نه، دوستانی که ترکی می دانند
      روح اله سلیمی ناحیه
      روح اله سلیمی ناحیه
      سه شنبه ۹ اسفند ۱۴۰۱ ۱۷:۴۲
      سلام سیاوش جان
      هیچ کسی که تورک نباشد نمی تواند این شعررا ترجمه کند
      تورکی دانستن با تورک بودن خیلی فرق دارد
      مثل زبان فارسی دری با زبان شما
      در ضمن با من بحث کنید شاید کمی اگاهی پیدا کنید
      ولی جدل کنید کلا اگاهیتونم از بین میره
      در کل چیزی بارت نیست بزرگوار ولی نمی تونی ساکت بمونی دیگه 😅😅🌹🌹🌹
      ارسال پاسخ
      اميرحسين علاميان(اعتراض)
      سه شنبه ۹ اسفند ۱۴۰۱ ۲۰:۵۹
      درود روح‌اله جان عزیز و آگاه خندانک دمین ایستی قارداشیم
      یه بخشی رو به سلیقه خودم و با کمی تغییر ترجمه میکنم (البته با چاشنی ذوق ادبی؛ من که مثل شما مسلط نیستم)
      نکته: اثار تورکی رو باید کامل خواند و (در مجموع) بصورت ادراکی-احساسی معنا کرد، زیرا زبان شعر یا متون تُرکی گاهی اوقات (در مواردی) ترجمه‌پذیر نیست و این خاصیت زبان‌های کهن و غنی است.
      یه ضرب‌المثل ترکی هست که میگه؛ کیم نه‌بیلیر کیم نه‌چکیر... یعنی کی میدونه چی کشیدم!؟ (منظور درد و غم)
      چه کسی میداند و چه کسی مرا میفهمد!

      چه کسی میتواند مرا آرام کند...
      چه کسی شب گریه های مرا مرهمی میشود؟
      می‌بارم (هق‌هق شبانه) برای سرنوشت غم‌انگیز خود
      من بازمانده رنجی جانکاه هستم
      با اشک و آه، تک و تنها، در کوچه‌ای تاریک قدم میزنم
      ساکت و خاموش خواهم رفت... آری میروم و دلم میخواهد کوچیدنم اینچنین باشد
      شب و روز حال منِ خراب (آهمند) اینگونه است
      چه کسی برای مشکل لاینحل من، برای پر کردن جاهای خالی (سوراخ‌ها و حفره‌های زندگی) و برای پشتیبانی از قلعه بزرگ می‌آید؟!
      هیچکس... گویی هیچکس دروازه دلم را نمیگشاید
      دردی بی درمان به جانم افتاده که گفتنی نیست...
      هیچ کس به عمق زخم‌های من توجهی نمیکند!
      با این غم و اندوه جاودانه، آرزو به دل مانده‌ام
      کسی اصلا مرا درک نمیکند... دلم میسوزد و آرام نمیشوم

      میدونم با نسخه اصلی تفاوت‌ داره اما برداشت حسی من از شعرت در مجموع اینچنین بود یولداش. خندانک من و پدر و مادرم تهران به دنیا اومدیم و تهرون بزرگ شدیم اما با افتخار میگم اصالتن تورک (آذربادگانی) هستیم. پدربزرگ، مادربزرگ و... خلاصه جد و آبادی یه رگمون آذریه. خودم دست و پا شکسته میفهمم اما بابا و عمو و عمه‌‌ام با بابابزرگم و فامیلاشون ترکی حرف میزدن و منم یه چیزایی کمی یاد گرفتم، یعنی میفهمم اما مثل شما و آقا رحیم و مهدی حسنلو حرفه‌ای نیستم و نمیتونم کامل حرف بزنم... هرچند در مواجهه با ترک‌زبانان یجوری بالاخره گلیمم رو از آب بیرون میکشم.😄 وقتی چندسال پیش به همراه خانواده (با تور) رفته بودیم استانبول و آنتالیا و باکو... کلی به‌دردمون خورد و اصلا احساس غریبی نکردیم و تازه فهمیدیم زبان ترکی چه گستردگی خوب و جالبی داره و چه شباهت‌های فراوانی وجود داره. خلاصه پرچم تورک و آذری بالاست (یاشاسین آذربایجان) و در ضمن هرکسی که غیر از این فکر میکنه کاملا در اشتباهه خندانک نبض قلمت سبز🌿

      روح اله سلیمی ناحیه
      روح اله سلیمی ناحیه
      سه شنبه ۹ اسفند ۱۴۰۱ ۲۱:۳۸
      سنه منیم جانم قوربان
      چووووخ گوزل
      باور کن از خود شعر خیلی زیبا معنا کردی
      دمت گرم رفیق
      تمام خستگی امروزم را جبران کردی بجان خودم
      امروز میدان ارژانتین برا ترخیص خودرو رفته بودم
      تو یه جمعی که تورک نبود بینشون در مورد زبان تورکی از من پرسیدند
      چنان با عشق و علاقه تعریف کردم که صدرصد اون جمع سراپا گوش بودند. و همشون از زبان تورکی تمجید کردند
      همشون خیلی ادمای با درک بالایی بودند
      عاشق این سازگاریو هم نوع دوستی ام
      فدات امیر جان 🌹🌹🌹🌹
      ارسال پاسخ
      تکتم حسین زاده
      تکتم حسین زاده
      سه شنبه ۹ اسفند ۱۴۰۱ ۲۲:۰۵
      درود استاد علامیان
      بابا دم شما گرم ما از صبح هر چی به در نگاه کردیم هیشکی ترجمه نیاورد واسمون😅
      دستتون درد نکنه،زحمت کشیدی🌼 خدا قوت
      با توجه به ترجمه ی شما شعر زیبایی بود
      ارسال پاسخ
      بتول رجائی علیشاهدانی(افاق)
      بتول رجائی علیشاهدانی(افاق)
      چهارشنبه ۱۰ اسفند ۱۴۰۱ ۰۰:۰۵
      درود بر شما استاد علامیان بزرگوار عالی بود خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      مهدي حسنلو
      مهدي حسنلو
      چهارشنبه ۱۰ اسفند ۱۴۰۱ ۰۱:۵۲
      درودها
      امیر حسین عزیز
      🙏🌹🌹🌹
      ارسال پاسخ
      اميرحسين علاميان(اعتراض)
      اميرحسين علاميان(اعتراض)
      چهارشنبه ۱۰ اسفند ۱۴۰۱ ۰۵:۰۱
      گوزلریم اوسته‌ یرین‌وار یولداشیم😍 چوخ ممنون
      محبت داری و میدونم به پای ترجمه‌های دقیق خودت نمیرسه
      اما خب خداروشکر که نظرت مثبته... خوشحالم که پسندیدی و خستگیت در رفته رفیق عزیزم خندانک
      به هر حال دونستن زبان ترکی یه نعمته؛ بدون تعارف و بدون تعصب
      میفهمم چی میگی و حقیقت هم همینه... موافقم.
      باشد که همگان عمق مطلب رو درک کنن. سلامت و سرفراز باشی🌹

      و سلام بانو حسین‌زاده خواهر مهربانم خندانک
      محبت دارید ممنونم از خوانش و همراهی شما🙏
      از صبح وقت نکردم بیام سایت اما به محض اینکه اومدم شعر روح‌اله رو خوندم و تصمیم گرفتم کمی خط‌خطی کنم... اخه وصل شدم به خاطرات خوب (خانواده پدری) و اصالتی که خیلی برام قابل احترامه. دیدم روح‌اله جان ترجمه نکرده اما میدونستم که حتمن منظوری داره! منتظر بودم خودش، مهدی جان، جناب فخوری، و یا دوستان دیگه دست بکار بشن و ما هم استفاده کنیم.
      در فرهنگ و ادبیات و زبان آذری: افسانه‌ها، ضرب‌المثل‌ها، روایت‌ها، اسطوره‌ها، و متونی (بر اساس واقعیت) وجود داره که با خوندنش روح و روان آدم تازه میشه... وقتی از تاریخ و اصالت آذرباد میخونی یا از لولوبیان، ایلامی‌ها، هو‌ری‌ها، اورارتوها، ایشغوزها، و حتی همین "تپه حسنلو" (که قدمتش واقعا مو رو به تن سیخ میکنه) تازه میفهمی هفت هزارسال تمدن و دو‌، سه هزارسال مدنیت یعنی چی!!! و واقعا به ایرانی بودن خودت افتخار میکنی. سلامت و موفق باشید

      سلام و سپاس بانو رجایی گرانقدر
      ممنونم از مهر و محبت شما🙏 سبز و سلامت باشید خندانک
      اميرحسين علاميان(اعتراض)
      اميرحسين علاميان(اعتراض)
      چهارشنبه ۱۰ اسفند ۱۴۰۱ ۰۵:۰۶
      فدای تو مهدی جان با معرفت خندانک سپاس رفیق🙏
      کم و کاستی‌ رو به بزرگی خودتون ببخشید
      روح اله سلیمی ناحیه
      روح اله سلیمی ناحیه
      چهارشنبه ۱۰ اسفند ۱۴۰۱ ۰۹:۴۴
      ساغول امیر جان
      لیاقتین وار 🌹🌹🌹🙏🙏
      آذر مهتدی
      آذر مهتدی
      پنجشنبه ۱۱ اسفند ۱۴۰۱ ۰۵:۳۰
      درود جناب علامیان گرامی
      ممنون از ترجمه و رساندن مفاهیم زیبای شعر جناب سلیمی من متاسفانه هیچ زبانی جز فارسی را بلد نیستم و استعداد و همت کمی دارم در یادگیری زبانهای دیگر اما خیلی به ترکی علاقه دارم.
      احسنت به دانش شما در همه زمینه ها خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      اميرحسين علاميان(اعتراض)
      اميرحسين علاميان(اعتراض)
      پنجشنبه ۱۱ اسفند ۱۴۰۱ ۱۶:۱۶
      سلام بانو مهتدی گرانقدر خندانک خواهش میکنم خواهرم
      اختیار دارید نفرمایید؛ استعداد که حتمن دارید و همین علاقه اصلا چیز کمی نیست خندانک واقعا زبان شیرین و خاصیه
      ممنونم از حسن‌نظر و همچنین ابراز لطف و محبتتان🙏 سلامت باشید
      علی نظری سرمازه
      علی نظری سرمازه
      جمعه ۱۲ اسفند ۱۴۰۱ ۱۰:۴۳
      درود بیکران بر جناب سلیمی و جناب علامیان
      خندانک خندانک خندانک
      برای ما که ترکی بلد نیستیم
      چه گردوی پر مغزی شده این شعر
      با ترجمه‌ی جناب امیر نابی ها
      آفرین بر هردوی شما
      ارسال پاسخ
      اميرحسين علاميان(اعتراض)
      اميرحسين علاميان(اعتراض)
      جمعه ۱۲ اسفند ۱۴۰۱ ۱۷:۳۵
      سپاس بیکران جناب نظری عزیز و مهربان🙏 حضورتان ارزشمنده
      محبت دارید بزرگوار خندانک
      روح اله سلیمی ناحیه
      روح اله سلیمی ناحیه
      جمعه ۱۲ اسفند ۱۴۰۱ ۱۸:۱۷
      درود و ارادت جناب سرمازه بزرگوار
      سپاس از نگاه پرمهرتان
      🌹🌹🌹🌹
      روح اله سلیمی ناحیه
      روح اله سلیمی ناحیه
      جمعه ۱۲ اسفند ۱۴۰۱ ۲۳:۴۸
      درود بانو مهتدی بزرگوار
      دقیقا باشما همعقیده ام از بابت دانش فرگیر امیر جان عزیز
      🌹🌹🌹🌹🌹🍃
      محمدرضا آزادبخت
      سه شنبه ۹ اسفند ۱۴۰۱ ۲۱:۰۷
      خیلی زیبا بود هم شعر هم ترجمه
      روح اله سلیمی ناحیه
      روح اله سلیمی ناحیه
      سه شنبه ۹ اسفند ۱۴۰۱ ۲۱:۳۹
      درود استاد ازادبخت گرام
      سپاس از نگاهتان 🌹🌹🌹🙏
      ارسال پاسخ
      جواد کاظمی نیک
      سه شنبه ۹ اسفند ۱۴۰۱ ۲۳:۳۲
      دوردبرشما استاد عزیز جناب سلیمی عزیز وگرامی وگرانقدر لذت بردم
      🌻🌺🌻🌺🌻🌺🌻
      🌹⚘️🪻🌹🌸🌸
      🪻🪻🪻🌹🌹
      ⚘️⚘️⚘️⚘️
      🌺🌺🌺
      🌻🌻
      ❤️
      روح اله سلیمی ناحیه
      روح اله سلیمی ناحیه
      چهارشنبه ۱۰ اسفند ۱۴۰۱ ۰۹:۴۵
      درود جناب کاظمی عزیز و بزرگوار
      سپاس از نگاه پرمهرتان 🌹🌹🌹🙏
      ارسال پاسخ
      علی شاهی تخلص(محزون)
      سه شنبه ۹ اسفند ۱۴۰۱ ۲۳:۴۷
      سلام
      اورگیم چوخ ایستیر کی سنین کیمی تورکی شعر یازام استاد.
      یوللار اوزاق، دومانلیقد، گورسنمیر
      یوققوشد یول، تیکانلیقد، گورسنمیر
      یاشا
      روح اله سلیمی ناحیه
      روح اله سلیمی ناحیه
      چهارشنبه ۱۰ اسفند ۱۴۰۱ ۰۹:۴۶
      سلام جناب شاهی بزرگوار
      حتما که بهتر و بهترتر تز من می توانید
      فقط باید بنویسد
      چوخ ساغولاسیز
      🌹🌹🌹🌹🌹🙏
      ارسال پاسخ
      بتول رجائی علیشاهدانی(افاق)
      چهارشنبه ۱۰ اسفند ۱۴۰۱ ۰۰:۰۶
      درود و عرض ادب استاد سلیمی بزرگوار خندانک
      با توجه به ترجمه اساتید عالی بود خندانک
      قلمتان نویسا
      باید آموختن زبان ترکی را بگذارم تو الویت هام
      زبان شیرینی هستش خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
      روح اله سلیمی ناحیه
      روح اله سلیمی ناحیه
      چهارشنبه ۱۰ اسفند ۱۴۰۱ ۰۹:۴۷
      درود و احترام بانو استاد رجائی بزرگوار
      بسیار لطف کردید و محبت
      به امید خدا یاد می گیرید حتما
      سپاس 🌹🌹🌹🌹🌹🙏
      ارسال پاسخ
      مهدي حسنلو
      چهارشنبه ۱۰ اسفند ۱۴۰۱ ۰۱:۵۶
      سلام
      روح الله عزیزم
      شبت بخیر
      بسیار عالی بود
      قسمت بود و وقت شد
      حتمن من هم به سلیقه و تجربه ام
      به فارسی این شعر خوب ترجمه می کنم
      هر چند واقعا یه کار تخصصی ترجمه حتما باید هم به زبان مبدا و هم مقصد شناخت و تسلط کاملی باشه

      حالا چون خودتون اجازه دادید حتمن این چالشبا کمال میل انجام میدم
      تقدیم به شما 💐 💐
      روح اله سلیمی ناحیه
      روح اله سلیمی ناحیه
      چهارشنبه ۱۰ اسفند ۱۴۰۱ ۰۹:۵۲
      درود مهدی جان عزیز و بزرگوار
      روزت بخیر
      دنیایی سپاس از نگاه و توجه شما
      خیلی خوشحالم می شوم وقتی ترجمه شمارا بخوانم
      فدات مهدی جان ،رفیق خوب و اگاه 🌹🌹🌹🌹🙏
      ارسال پاسخ
      محمد حسنی
      چهارشنبه ۱۰ اسفند ۱۴۰۱ ۱۵:۴۷
      چه کسی نوشت این حرف های(تقدیر) تاریک چشم های اشک ریز برای من بماند
      قلب سوخته من هر شب و بی صدا باز هم بسوزد

      درود جناب سیلمی
      بسیار با احساس و زیبا بود
      در پناه خدا خندانک
      روح اله سلیمی ناحیه
      روح اله سلیمی ناحیه
      پنجشنبه ۱۱ اسفند ۱۴۰۱ ۲۳:۲۰
      درود و احترام جناب حسنی عزیز و گرام
      دنیایی سپاس از ترجمه دقیق و عالی شما
      وجودتان بی غم و دلتان شاد
      🌹❤️❤️❤️🌹🙏
      ارسال پاسخ
      فرهاد احمدیان
      چهارشنبه ۱۰ اسفند ۱۴۰۱ ۱۹:۰۳
      سلام و عرض درود خدمت جناب سلیمی عزیز خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
      روح اله سلیمی ناحیه
      روح اله سلیمی ناحیه
      پنجشنبه ۱۱ اسفند ۱۴۰۱ ۲۳:۱۹
      درود و احترتم جناب احمدیان عزیز و گرام
      سپاس از نگاهِ پرمهرتان 🌹🌹🌹🌹🙏
      ارسال پاسخ
      آذر مهتدی
      پنجشنبه ۱۱ اسفند ۱۴۰۱ ۰۵:۳۶
      درود جناب سلیمی گرامی
      بسیار ترجمه دوستان عالی بود که باعث شد با شعر زیبای شما ارتباط معنایی برقرار شود. احسنت به قلمتان
      زرنگار و با احساس
      خندانک خندانک خندانک
      روح اله سلیمی ناحیه
      روح اله سلیمی ناحیه
      پنجشنبه ۱۱ اسفند ۱۴۰۱ ۲۳:۱۹
      درود و احترام بانو مهتدی گرام🌹
      سپاس گزارم از نگاه و نظر پر لطف شما 🙏
      بله دوستان واقعا عالی ترجمه کردند 🌹
      سرافراز و سربلند باشید 🌹🌹🌹🙏
      ارسال پاسخ
      روح اله سلیمی ناحیه
      روح اله سلیمی ناحیه
      سه شنبه ۸ فروردين ۱۴۰۲ ۱۰:۵۶
      ه کسی اینچنین اندوه غم را در وجود من سبب شده است که همواره در اشک و نگاهم ، قلبم را چنان شکست و اتیش زده که هر شب در اوج بی صدایی و نهایت اندوه این شکستن و سوز تکرار می شود
      چرا که هیچ کسی مرا در اندوه و دلشکستگی که خون گریه می کردم درک نکرد و سراعم رانگرفت و هیچ کسی نیامد که دست بر شانه ام بگذارد و کنارم باشد تا کمی ارام شوم پس باید خیلی ارام و بی صدا در غم خود بسوزم

      شب هایی که در تاریکی و خفای شب در کوچه ها تنهای تنها صدای زار گریه ام همه جا را می گرفت هیچوقت نبودی تا مرا ببینی با اینکه هم صدایم را میشنیدی و هم چرایی این گریه ها را ولی تمام شب ها تمام کوچه ها را تنهایی با گریه قدم زدم اما کی بود که بفهمد ،

      حتی نگفتی این صدای کیست از کجاست تا لاقل با شکوه و گلایه واکنشی نشان دهی شاید دگران بخاطر تو مرا ارام می کردند ولی هیچوقت شب که هیچ بلکه روز هم نشد بگویی شب ها صدای گریه ازکجاست و چرا و علت اش را تا کسی در خانه ام را بزند و بگوید از اه و زار شب به صدا در امدی. اما هیچوقت نفهمیدی و نخواستی که بفهمی

      حرف ها و کنایه های تلخ و نادرست را همه و همه می توانند اما تو چرا تو که حقیقت را بخوبی می دانی. چرا در این بین تنها کسی که می داند و انتظارش را دارم نا پیدا شده است

      بعد از تو دوست داشتن برای من از هر کسی یک حسرت شده است. و تنها کسی که مرا دوست داشت و گمان می کردم تو بودی اما چه حسرت عجیبی بوده
      این حسرت چون کوهی درد و غم است که مرا از پای در می اورد
      حسرت اینکه یکبار این اندازه اندوه و غم را که دچارم کرده را بفهمد
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      2